تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

برخی از گناهان زبان از دیدگاه قران




قرآن به گناهانی که با زبان صورت می پذیرد، اشاره نموده ودرآیات فراوان به این امر پرداخته است، چنانکه می خوانیم:

1-
“یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسخَر قَومُ مِن قَوم……وَلا تَنابَزُوا بِالاَلقاب"
"ای کسانی که ایمان آورده اید،نباید برخی، برخی دیگر را مسخره کند…..به یکدیگر لقب های زشت ندهید." (سوره حجرات.آیه 16)

2-
“وَیلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ”"وای بر کسانی که مداوم ازدیگران بدگویی وعیب جویی می کنند." (سوره همزه.آیه 1)

3 -
”وَلایَغتَب بَعضُکُم بَعضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُم أَن یَاکُلَ لَحمَ أخیهِ مَیتاً فَکَرِهتُمُوهُ
"ازیکدیگر غیبت نکنید، آیادوست دارید که گوشت جسد برادر خود رابخورید؟ یقینا از آن متنفرید" (سوره حجرات.آیه 12)

4- “
وَاجتَنِبُوا قَولَ الزُّورِ”
"واز گفتار باطل،اجتناب کنید." (سوره حج،ایه 30)
درمقابل این تعابیر، قرآن به گفتار نیکو پرداخته وآن را تکلیف زبان معرفی می کند ودراین باره می فرماید:
5- ”وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسناً”
"وبا مردم(به زبان)نیکوسخن بگویید." (سوره بقره.آیه83)

6-
“وَقُل لِعِبادی یَقُولُوا الَّتی هِیَ أَحسَنُ
"وبه بندگانم بگو که آنچه نیکوست برزبان آورند" (سوره اسرا آیه 53)

7-
” إِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیَّب
"سخنان پاکیزه به سوی او بالا میرود." (سوره فاطر.آیه 10)

محفل منتظران ظهور

پیام تبریک وتقدیر

بسمه تعالی 

خداوندا: ما را قدرت ده که طاغوت خود پرستی را زیر پا افکنیم و حق و حقیقت را فدای منفعت های شخصی نکنیم . خداوندا : از سخنی که باید می گفتم ونگفتم ویا سخنی که نباید می گفتم و گفتم از تو بخشش می خواهم .

همکاران  محترم و سخت کوش ، خواهران و برادران ارجمند :

سلام علیکم

سنت مبارک نوروز در کشور ما آغار نو شدن هاست . آغاز تغییر و تحول وتلاش برای بهتر شدن در تمامی ابعاد و ارکان زندگی است .

امید واریم با کمک وتلاش  تمامی دست اندرکاران و شما عزیزان سال 1393 همراه با خلاقیت ، سخت کوشی ، همدلی ، یکپارچگی و انسجام و  هم افزایی و صمیمیت بیش از پیش آغاز گردد وتداوم یابد .

بی تردید سالی که گذشت با فراز ونشیب هایی همراه بود که لازم است از تمامی همکاران در شورای معاونین و کارشناسان سختکوش ، مدیران وعوامل اجرایی پر تلاش مدارس ، دبیران ، آموزگاران ،  مشاوران  و مربیان دلسوز ، عوامل خدماتی و کارکنان خدوم و زحمتکش ، دانش آموزان و اولیاء محترم آنان که با پشتکار ، برنامه ریزی و تلاش شبانه روزی خود ، موجبات حرکت رو به رشد و توسعه همه جانبه مدیریت آموزش وپرورش شهرستان را فراهم نموده اند تقدیر وتشکر نمایم .

همگی شما بزرگواران به خوبی می دانید که دوام و پویایی و توسعه ی آموزش و پرورش منوط به رضایت همه مشتریان آموزشی وپرورشی است ( همکاران ، اولیا، ، دانش آموزان ، ارباب رجوع و ....) که اگر محقق گردد قطعاً رضایت خداوند هم در پی خواهد داشت .

هم اکنون به شکرانه رویت بهاری دیگر ، با خضوع و از سر اخلاص دست به دعا برداشته و از خداوند منان ، استجابت دعای « حول حالنا الی احسن الحال » تمنا می نماییم و به همین بهانه ، فرا رسیدن بهار طبیعت وعید نوروز را به شما وخانواده محترمتان تبریک وتهنیت عرض نموده  وزحمات یک ساله ی شما را ارج نهاده ، سلامتی وبهروزی را در ظل توجهات امام عصر روحی وارواحنا فدا مسئلت می نمایم .

من، تو، او

من، تو، او

*من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم*
*تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی*
*او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا*

*من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم میگرفتم*
*تو پول تو جیبی نمی گرفتی همیشه پول در خانه ی شما دم دست بود*
*او هر روز بعد از مدزسه کنار خیابان آدامس میفروخت*

*معلم گفته بود انشا بنویسید*
*موضوع این بود علم بهتر است یا ثروت*

*من نوشته بودم علم بهتر است*
*مادرم می گفت با علم می توان به ثروت رسید*
*تو نوشته بودی علم بهتر است*
*شاید پدرت گفته بود تو از ثروت بی نیازی*
*او اما انشا ننوشته بود برگه ی او سفید بود*
*خودکارش روز قبل تمام شده بود*

*معلم آن روز او را تنبیه کرد*
*بقیه بچه ها به او خندیدند*
*آن روز او برای تمام نداشته هایش گریه کرد*
*هیچ کس نفهمید که او چقدر احساس حقارت کرد*
*خوب معلم نمی دانست او پول خرید یک خودکار را نداشته*
*شاید معلم هم نمی دانست ثروت وعلم گاهی به هم گره می خورند*
*گاهی نمی شود بی ثروت از علم چیزی نوشت*

*من در خانه ای بزرگ می شدم که بهار توی حیاطش بوی پیچ امین الدوله می آمد*
*تو در خانه ای بزرگ می شدی که شب ها در آن بوی دسته گل هایی می پیچید که پدرت
برای مادرت می خرید*
*او اما در خانه ای بزرگ می شد که در و دیوارش بوی سیگار و تریاکی را می داد
که پدرش می کشید*

*سال های آخر دبیرستان بود*
*باید آماده می شدیم برای ساختن آینده*

*من باید بیشتر درس می خواندم دنبال کلاس های تقویتی بودم*
*تو تحصیل در دانشگا های خارج از کشور برایت آینده ی بهتری را رقم می زد*
*او اما نه انگیزه داشت نه پول درس را رها کرد دنبال کار می گشت*

*روزنا مه چاپ شده بود*
*هر کس دنبال چیزی در روزنامه می گشت*

*من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ی قبولی های کنکور جستجو کنم*
*تو رفتی روزنامه بخری تا دنبال آگهی اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردی*
*او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در یک نزاع خیابانی کسی را کشته بود*

*من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به این فکر کنم که کسی کسی را کشته
است*
*تو آن روز هم مثل همیشه بعد از دیدن عکس های روزنامه آن را به کناری
انداختی*
*او اما آنجا بود در بین صفحات روزنامه*
*برای اولین بار بود در زندگی اش که این همه به او توجه شده بود** !!!!*

*چند سال گذشت*
*وقت گرفتن نتایج بود*

*من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهی ام بودم*
*تو می خواستی با مدرک پزشکی ات برگردی همان آرزوی دیرینه ی پدرت*
*او اما هر روز منتظر شنیدن صدور حکم اعدامش بود*

*وقت قضاوت بود*
*جامعه ی ما همیشه قضاوت می کند*

*من خوشحال بودم که که مرا تحسین می کنند*
*تو به خود می بالیدی که جامعه ات به تو افتخار می کند*
*او شرمسار بود که سرزنش و نفرینش می کنند*

*زندگی ادامه دارد*
*هیچ وقت پایان نمی گیرد*

*من موفقم من میگویم نتیجه ی تلاش خودم است**!!!*
*تو خیلی موفقی تو میگویی نتیجه ی پشت کار خودت است**!!!*
*او اما زیر مشتی خاک است مردم گفتند مقصر خودش است** !!!!*

*من , تو , او*
*هیچگاه در کنار هم نبودیم*
*هیچگاه یکدیگر را نشناختیم*

*اما من و تو اگر به جای او بودیم*
*آخر داستان چگونه بود ؟؟؟*

*هر روز از کنار مردمانی می گذریم که
یا من اند یا تو و یا او*
*و به راستی نه موفقیت های من به تمامی
از آن من است و نه تقصیرهای او همگی
از
آن او