شاد بودن نه تنها مراحل زندگی هر فرد را تحت تاثیرات مثبت قرار می دهد بلکه در محیط کار نیز همین شاد بودن در جهت هر چه بهتر انجام شدن کار نقش بسزایی دارد. بطوریکه انرژی مثبتی که از یک فرد شاد انتقال می یابد اثرات معجزه آسایی دارد که نگو و نپرس :
• افراد شاد، بهتر از دیگران کار میکنند:
- افراد شاد، حامل پیامها و رفتارهای شادیبخش هستند و در محیط کار، روابط خوبی با همکاران دارند در نتیجه:
- در کار گروهی، همکاری بهتری خواهند داشت.
- اگر مدیر باشند، روابط خوبی با کارکنان دارند.
- اگر در مشاغل اداری و خدماتی باشند، مشتریان راضیتر خواهند بود.
- اگر در بخش فروش باشند، میزان فروش بیشتری خواهند داشت.
• افراد شاد، خلاقترند:
اگر افراد در یک روز کاری، دارای خلقوخوی شادی باشند، به احتمال زیاد نسبت به روزهای دیگر، خلاقتر هستند. از نظر فرآیند شناختی، افراد شاد به لحاظ روانی، منعطف و گشوده ذهن بوده و تفکر خلاق دارند.
• افراد شاد، بهجای آنکه مرتب شکایت کنند مشکلات را حل میکنند:
وقتی شغل خود را دوست نداشته باشید، هر کپهی خاک بهنظر یک کوه میآید. دشوار است بتوانید هر مشکلی را بدون زحمت و تلاش و فقط با نقزدن حلکنید. شادبودن موجب میشود که به مشکلات، از جنبههای مختلف بنگرید.
• افراد شاد، انرژی بیشتری دارند:
افراد شاد، از انرژی بیشتری برخوردارند بنابراین بهتر میتوانند از عهدهی کارها برآیند.
• افراد شاد، خوشبینترند:
افراد شاد، مثبتاندیشتر و دارای چشمانداز مثبتی هستند. دکتر "مارتین سیلگمن" خوشبینی را روشی برای موفقیت و بهرهوری بیشتر میداند.
• افراد شاد، باانگیزهترند:
انگیزهی کم بهمعنی بهرهوری پایین است. یکی از روشهای مطمئن افزایش انگیزش در افراد، تقویت روحیهی شادابی در آنان است.
• افراد شاد، کمتر بیمار میشوند:
اگر شغلتان را دوست نداشته باشید، احتمال اینکه به بیماریهایی مانند دیابت، فشارخون، سردرد، زخم معده، دیسک کمر و... مبتلا شوید، زیاد است. افراد غمگین، بیشتر مستعد استرسها و افسردگیهای شغلی هستند. نتایج مطالعهای که در زمینهی تأثیر فشارهای شغلی بر سلامت در میان بیش از دوهزارنفر از پرستاران در "آمریکا" صورتگرفت، نشانمیدهد پرستارانی که شغل خود را دوست ندارند، بیش از دیگران در معرض ابتلا به سایر بیماریها هستند و سلامت جسمی و درمانی آنان، بیشتر از کمتحرکی و سیگارکشیدن، در معرض خطر میباشد.
• افراد شاد، آموزشپذیرترند:
وقتی شاد و در کمال آرامش هستید، ذهنتان برای یادگیری مطالب جدید، آمادهتر است؛ درنتیجه بهرهوری افزایش مییابد.
• افراد شاد، کمتر نگران خطاکردن هستند؛ در نتیجه کمتر مرتکب خطا میشوند:
وقتی در محیط کار، شاد هستید، خطاهای تصادفی، کمتر شما را دچار هراس میکند؛ به خودتان مسلط میشوید و از این خطا پند میآموزید و به کارتان ادامه میدهید، به دیگران نمیگویید: "دست و پایم را گمکردهام، کار را شما ادامه دهید"؛ بلکه استوار و محکم مسؤولیت خطا را پذیرفته، عذرخواهی کرده و آن را جبران میکنید. این نگرش همراه با آرامش، بدین معنیست که احتمال بروز خطا را کم کردهاید.
• افراد شاد، بهتر تصمیم میگیرند:
روشهای کاری افراد غمگین، حادثهساز است چون تمرکز حواس کافی ندارند، در چارچوب اهداف سازمان فعالیت نمیکنند و اینکه آنی تصمیمبگیرند، زیاد است؛ برعکس افراد شاد، تصمیمات بهتر و منطقیتری میگیرند و در کارشان همیشه اولویتبندی وجود دارد.
دانشمندان معتقدند، هر انسانی پر از استعدادهای کشف نشده است و تکنولوژی فکر میتواند این استعدادها را به شکوفایی برساند
بیایید کمی درباره فکر کردن، فکر کنیم! شاید وقت آن رسیده باشد که بپذیریم فکر کردن هم یک نوع تکنولوژی است و باید تکنولوژی فکر کردن را یاد بگیریم. مثلا بدانیم اندیشههای ما پدیدههای پویایی هستند که دائم تغییر میکنند و میتوانند بهتر یا بدتر شوند.اندیشهها اندوختههای راکد و ثابتی نیستند که گاهی سراغشان برویم و کمی از آن را برداریم تا استفاده کنیم. باید یاد بگیریم مثل یک بچه کنجکاو به تمام گوشه و کنارهای ذهنمان سرک بکشیم و استعدادهایمان را کشف کنیم. باور کنید هنوز در اعماق اندوخته تواناییهای شما استعدادهای کشفنشدهای وجود دارد که اگر بتوانید پیدایشان کنید زندگیتان متحول میشود. یادتان باشد دنیای شتابزده امروز دیگر به کسانی که دانش و معلومات صرف و محدود دارند نیازی ندارد. حالا دیگر نوبت کسانی است که خلاقیت و نوآوری را چاشنی دانش میکنند.
مغزهایی بزرگتر از سوئیس
اگر میخواهید حجم اطلاعاتی را که مغز شما میتواند در خودش جای بدهد حدس بزنید، ارتفاع یک ساختمان 100 طبقه را تصور کنید یا مساحت کشور سوئیس را که حدود 41هزار کیلومتر مربع است را یازده برابر کنید. شک نداشته باشید که مغز شما به همین بزرگی است. بررسیها و مطالعات جدید دانشمندان در این حوزه نشان میدهد، انسان در طول تاریخ فقط از 5 تا 7 درصد توانایی و ظرفیت خود استفاده کرده است. یعنی انسانی که عصر کشاورزی را تجربه کرد، وارد جهان صنعتی با نماد دودکشهای بزرگ شد و اکنون در دوره الکترونیک با نوپدیدههایی مانند کامپیوترها و رباتها به سر میبرد فقط توانسته است 7درصد از تواناییهایش را به کار بگیرد. البته وزن مغز انسان بیش از 650 تا 700 گرم نیست ولی حجم اطلاعاتی که میتواند در خود جای دهد تا دلتان بخواهد شگفتانگیز است.
در دنیای مدیریت و از دیدگاه پیشگامان این موضوع، 3عامل نقش مهمی در تولید دارد؛ سرمایه، تکنولوژی و نیروی انسانی. نکته جالب توجه این است که نیروی انسانی بیشترین سهم را دارد یعنی 64 درصد. ژاپنیها در کتابی که درباره توسعه اقتصادی کشورشان دارند، مینویسند: «ما برای صنعتی شدن، منابع مادی نداشتیم ولی منابع انسانی شایسته توانست کشور ما را صنعتی کند.»
این به شانس ربطی ندارد
تکنولوژی فکر یا به عبارت بهتر طراحی ذهن ربطی به نبوغ ذاتی ندارد. مطمئن باشید شانس هم هیچ نقشی در این ماجرا ندارد. یعنی نمیتوانید منتظر باشید که تصادفی اتفاق بیفتد و استعدادهای شما شکوفا شود. بهترین راه این است که خودتان دست به کار شوید و با آموزش صحیح استعدادها و تواناییهای بالقوه را بالفعل کنید. هیچکس به اندازه خود شما نمیتواند در این کشف و شکوفایی موثر باشد.
گنج خودت را پیدا کن
در وجود همه ما استعدادها و تواناییهایی وجود دارد که هنوز بهوجود آنها پینبردهایم. خیلی از ما حتی درست و حسابی خودمان را نمیشناسیم و تصویر روشن و واضحی از شخصیت خود نداریم. همین است که فروید ریشه خیلی از رفتارهای انسان را در بخش ناهوشیار و ناخودآگاه ذهن میداند. در حقیقت رفتارها و وضعیت روانی انسان در هر لحظه فقط به آنچه در ضمیر خودآگاه و هوشیارش میگذرد وابسته نیست. بلکه عوامل دیگری وجود دارد که ضمیر ناهوشیار و ناخودآگاه پنهان است و منشا بعضی از رفتارها میشود. جالب است بدانید نسبت خودآگاهی و ناخودآگاهفی یا بخش هوشیار و ناهوشیار ضمیر انسان مانند کوه یخی است که یک دهم آن بیرون از آب و در معرض دید است و 90درصد آن زیر آب قرار گرفته و دیده نمیشود. در بخش پنهان کوه یخی ضمیر شما گنجهای بسیاری وجود دارد که تا سراغ آنها نروید پیدا نخواهند شد. شاید وقت آن رسیده باشد که کند و کاو را شروع کنید و این همه گنج را بیابید تا موفقیتهای تازهای را تجربه کنید.
منبع: مجله موفقیت
صداقت درمدیریت از عوامل تحکیم روابط انسانی
واخلاقی در بین کارکنان مدرسه وتسهیل در امور
است وبه فرموده شهید بزرگوار دکتر بهشتی"من
تلخی برخورد صادقانه را بر شیرینی برخورد
کاذبانه ترجیح می دهم"