تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

آزمایشگاه ادیسون

ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار می رفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد. این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود. 

 در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند که آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتاً کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است. آنها تقاضا داشتند که موضوع به شکل مناسبی به اطلاع پیرمرد رسانده شود

پسر با خود اندیشید که احتمالاً پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند. پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: «پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی! حیرت آور است! من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است. وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت. نظر تو چیست پسرم؟»پسر حیران و گیج جواب داد: «پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟ چطور میتوانی؟ من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای!» 

پدر گفت: «پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مأمورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که دیگر تکرار نخواهد شد. در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر می کنیم. الآن موقع این کار نیست. به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت .   

 توماس آلوا ادیسون سال بعد مجدداً در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراعات بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد . 

باتشکر ازجناب آقای آقابراری

نصایح لقمان ۴

 ۹۱. با دیوانه و مست سخن مگو.

 
۹۲. برای کسب سود و دوری از زیان آبروی خود را مریز.

 
۹۳. در کار دیگران کنجکاوی و جاسوسی مکن.

 
۹۴. در اصلاح میان مردم هیچ گاه کوتاهی مکن.

 
۹۵. ادب و تواضع را هیچگاه فراموش مکن.

 
۹۶. با خداوند صادق و با مردم با انصاف باش.

 
۹۷. بر آرزو ها و خواسته های خود غالب باش.

 
۹۸. خدمتکاری بزرگان و همکاری با مستمندان را فراموش مکن.

 
۹۹. با بزرگان با ادب و با کودکان مهربان باش.

 
۱۰۰. با دشمنان مدارا کن و در مقابل جاهلان خاموش باش.

 
۱۰۱. در مال و مقام دیگران طمع مکن.

 
۱۰۲. از رفت و آمد و مال و مرام و مسلک خویش کمتر بگو.

 
۱۰۳. بجز خداوند هیچ کس و هیچ چیز را فرمانروا و فریادرس خویش مشمار.

 
۱۰۴. عمر و روزی با حساب و کتاب است، پس مترس و طمع مکن.

 
۱۰۵. عمر را برای عمل و عبادت و پاکی و پرهیزکاری غنیمت بدان.

 
۱۰۶. اگر بهشت را می طلبی از فساد و ستم و گردن کشی پرهیز کن.

 
۱۰۷. سرچشمه ی زشتی ها را دنیا پرستی و مستی و نادانی بدان.

 
۱۰۸. بجز در حق و راستی بندگان خدا را بندگی و فرمانبری مکن.

 
۱۰۹. خود را با ستم سلاطین شریک مگردان.

 
۱۱۰. دنیای دیگر را به دست فراموشی مسپار

نصایح لقمان۳

۶۱. خودخواه و متکبر مباش    


۶۲. در حضور ایستادگان منشین.  

۶۳. در حضور دیگران دندان پاک مکن .  

۶۴ . با صدای بلند آب دهان و بینی را پاک مکن .  

۶۵ . به هنگام خمیازه دست بر دهان خویش بگذار.

 
۶۶.
حالت خستگی را در حضور دیگران ظاهر مکن.

 
۶۷.
در مجالس انگشت در بینی مینداز.

 
۶۸.
کلام جدی را با مزاح آمیخته مکن.

 
۶۹.
هیچکس را پیش دیگران خجل و رسوا مکن.

 
۷۰.
با چشم و ابرو با دیگران سخن مگو.

 
۷۱.
سخن گفته شده را تکرار مکن.

 
۷۲.
از شوخی و مزاح خود کمتر کن.

 
۷۳.
از خود و خویشاوندان نزد دیگران تعریف مکن.

 
۷۴.
از پوشیدن لباس و آرایش زنان پرهیز کن.

 
۷۵.
از خواسته های نابجای زن و فرزندان پیروی مکن.

 
۷۶.
حرمت هر کس را در حد خود نگاه دار.

 
۷۷.
در بد کاری با اقوام و دوستان همکاری مکن.

 
۷۸.
از مردگان به نیکی یاد کن.

 
۷۹.
از خصومت و جنگ افروزی جدّا پرهیز کن.

 
۸۰.
با چشم احترام به کار دیگران نگاه کن.

 
۸۱.
نان خود را بر سفره ی دیگران مخور.

 
۸۲.
در هیچ کاری شتاب مکن.

 
۸۳.
برای جمع آوری بیش از حد مال و ثروت حرص مخور.

 
۸۴.
به هنگاه خشم شکیبا باش و سخن سنجیده بگو.

 
۸۵.
از پیش دیگران غذا و میوه بر مدار.

 
۸۶.
در راه رفتن از بزرگان پیشی مگیر.

 
۸۷.
سخن و کلام دیگران را قطع مکن.

 
۸۸.
به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود را نگاه مکن.

 
۸۹.
در حضور مهمان بر کسی خشم مگیر.

 
۹۰.
مهمان را به هیچ کاری دستور مده.