تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

مدیریت وکلاسداری جذاب ۱۱

 انعقاد و کاربرد قراردادهای کلاس

معلمان مدّتها است متوجّه شده اند که،عملکرد دانش آموزان هنگامی که درتصمیم گیری های کلاس شرکت دارند بسیار بهتر از زمانی است که هیچ مشارکتی در تصمیم گیری ها نداشته باشند . رودلف دریکرز و  پیرل کاسل ( 1972) جزو اولین کسانی بودند که به اصل «« مسئولیّت مشترک »» معلم وشاگرد اشاره نمودند. پس از آن توماس گردون (1989) بر «« مدیریت مشترک در کلاس »» توسط معلم و شاگرد تأکید نمود . ویلیام گلاسر نیز (1993) معلمان را به رفتارهایی ترغیب نمود که سبب ایجاد انگیزه وبالا رفتن کیفیّت کاری دانش آموزان می شود .

خلاصه کارهایی که معلم در کلاس درس برای رسیدن به توافقنامه یا قرارداد کلاس می بایست انجام دهد به شرح زیر است :

  1 – از دانش آموزان خود بپرسید از چه چیزهایی در مدرسه بیشتر لذّت می برند ؟ معمولاًآنها ازدوستانشان ،ورزش، هنر،موسیقی،وکارمشترک برروی پروژه ها نام می برند.

 آنچه را برشمرده اند روی کاغذ یا تخته ی سیاه مدرسه یادداشت کنید . به عنوان یک گروه مطالب ذکر شده در کلاس را به بحث بگذارید . بر نکاتی که مورد توافق همگان نیست اشاره کنید . پس از آن بگویید که نهایت سعی خود را برای آنچه مورد درخواست آنان می باشد انجام خواهید داد.

     2- اکنون از دانش آموزان بپرسید چه چیزهایی را در مدرسه دوست ندارند ؟ انتظار می رود که بگویند ، برخی از تکالیف ، کار کسل کننده ، کار و تکلیف زیاد ، کار انفرادی ،مورد تمسخر و مورد سرزنش و تنبیه قرار گرفتن از سوی معلمان ،به هنگام اظهار نظر آنان درصدد دفاع بر نیایید . یادداشتی از آنها تهیّه کرده و به آنها بگویید که با کمک همگی کاری خواهیم کرد که در کلاس شما چنین اتّفاقی روی ندهد.

   3- از دانش آموزان بپرسید، دوست دارید معلمان شما چگونه باشد؟یا بپرسید معلمان خوب چه کارهایی انجام می دهند، معمولاً آنها خواهند گفت ما معلمانی را دوست خواهیم داشت که مهربان باشند،به دانش آموزان خود کمک کنند، به دانش آموزان خودتوجه داشته باشند، با آنهاصحبت و گفتگو کنند وبه هنگام اشتباه دانش آموز در وی احساس بدی بو جود نیاورد. از دانش آموزان بپرسید چه کارهایی را دوست نداریدکه معلمان انجام ندهند؟

   می گویند :تنبیه، سرزنش مداوم، طعنه وکنایه، بداخلاقی، غیرمنصافه به دانش آموزان.

   هر آنچه می گویند یادداشت کنید و بگویید که همواره سعی خواهید کرد رفتاری توام با احترام نسبت به آنها داشته باشید. از روحیه ی بذله گویی در کلاس استفاده می کنید،تا آنجایی که ممکن است به آنها کمک خواهید نمود و تحت هیچ شرایطی آنان رامورد تمسخر قرار نداده و ظالمانه با آنها بر خورد نخواهند کرد.

  4_ از دانش آموزان بپرسید ترجیح می دهند چگونه در کلاس کار کنند ، یا از آنها بپرسید کدامیک از کارهای کلاسی برایشان جالب تر است

  5_ از دانش آموزان بپرسید ، کدامیک از رفتار همکلاسان خود را می پسندند؟

     _ دوستانتان با شما چگونه رفتار می کنند ؟ آیا رفتارشان صدمه زننده است ؟ شما را می ترساندند ؟ به طور ظالمانه با شما رفتار کرده و باعث ناراحتیتان می گردند ؟ یا با شما مهربانند ؟ حمایتتان می کنند ، و به شما دلبستگی دارند ؟

   _ شماچگونه بادوستانتان رفتار می کنید؟به همان طریقی که آنان باشما  رفتار می کنند؟

 چه رفتار ها یی از سوی دانش آموزان دیگر موجب ترس یا بو جود آمدن احساس نا خوشایند ی در شما می شود ؟ برای مثال در صورتی که لقب بدی به شما می دهند ؟

 تحقیرتان کنند ؟ از شما عیب جویی و انتقاد کنند ؟ شما را به ستوه آورند ؟ ویا چیزهایی را به زور از شما بگیرند؟

   همه ی آنچه در پاسخ گفتند یادداشت کنید وسپس از آنان بپرسید : آیا مایلید همگی در این باره توافق نامه ای بنویسیم ؟ که طبق این توافق نامه ، بایکدیگر رفتار کنیم ؟ یعنی از اعمالی که دیکران دوست ندارند بپرهیزیم و کار هایی که خوشایند آنان است انجام دهیم ؟

   آنگاه از نظرات و پیشنهادات آنان تشکر و قدر دانی کنید و خاطر نشان کنید که باز هم در باره ی این مطالب با یکدیگر بحث خواهیم کرد . ممکن است توافق در مورد اصول توافق نامه چندین روز به طول بینجامد . اما در انتها شما باید اصولی را که تصویب می کنید حول چهار محور اصلی زیر باشد:

   1_ مدرسه و کلاس ( دانش آموزان دوست دارند که کلاس ومدرسه چگونه باشد؟)

  2_ معلمان (دانش آموزان دوست دارند که معلمانشان چگونه رفتار و تدریس نمایند؟)

  3_ فعالیّت های کلاس ( کدام یک از فعالیتهای کلاسی را دوست دارند؟)

  4_ رفتارها در کلاس ( معلم و دانش آموزان در کلاس چگونه رفتارهایی می باید داشته باشند؟ )

   برابر هر یک از عناوین گفته شده کاغذ یا طلقی جدا گانه تهیه نمایید . می توانید روی هر برگه بطور جداگانه کارها و رفتارها و فعالیت های پسندیده و در پشت هر برگه عکس آن یعنی کارها و رفتار ها و فعالیتها ی نا خوشایند را یادداشت کنید . مضافا بر اینکه جای خالی برای افزودن تبصره و اصولی دیگر را در نظر بگیرید . در اینجا شما توافق نامه ای در مورد فعالیتهای کلاسی را مشاهده می کنید .

احساسات دانش آموزان در مورد فعالیت های کلاسی

آنچه که دانش آموزان می پسندند                            آنچه که دانش آموزان نمی پسندند

انجام امور جالب و مورد علاقه                              کار کسل کننده ، از بدترین ها است

کار با یکدیگر                                                 کار زیاد ، بدون هدف و نتیجه است

صحبت در حین کار و انجام برخی تکالیف                 کار مداوم انفرادی

انجام کارهای عملی قابل نمایش                         عدم اجازه برای صحبت کردن وخندیدن

برخورداری از اوقات استراحت                        خط بطلان کشیدن برروی کل تکالیفمان

   روز بعد قرار داد را بر روی دیوار نصب می کنند و یا توسط اُورهد آن را نمایش دهید . دانش آموزان بخواهید موارد نوشته شده را مرور کرده و هر مطلبی برای اصلاح به نظرشان می رسد بحث کنند . دانش آموزان اگر چیزی از قلم افتاده اضلفه نمایند . آنگاه اصلاحات را به برگه های قبلی توافق نامه اضافه کنید مثالهایی در باره ی اصول مورد توافق از این قرارند :

  الف ) کلیه ی فعالیّتهای کلاس تا حدّممکن باید جالب و مورد علاقه ی دانش آموزان باشد .

 ب) فقط کارهای مهم باید به صورت تکلیف درآیند. مشق و تکلیف بیش از اندازه ممنوع!

 ج ) دانش آموزان آزادند به اطراف حرکت کرده و صحبت نمایند مگر برای تکلیفی که احتیاج به سکوت و آرامش دارند .

د ) تمامی فعالیّتهای کلاس باید دارای هدف باشند ، اطّلاعات ، تولید مهارت های یادگیری را برداشته باشند.

 پس از این که در مورد تمامی اصول و تبصره های توافقنامه به نتیجه رسیدید ، آن را در تابلو اعلانات کلاس نصب نمایید . این توافقنامه می تواند نهایتاً باعث ارتقاء کلاس و اهداف آموزش شود. و هر زمان لازم باشد که تغییراتی در آن به عمل آید باید ، مورد تجدید نظر واقع شود و به توافق و اطلاع همگان به کلاس برسد .

 

گفت وگوی خصوصی

 برخی از دانش آموزان از صحبت در میان جمع اکراه دارند . گاهی اوقات نیز ممکن است صحبت های دانش آموزان مورد علاقه و حمایت سایرین نبوده ویا از جذّابیت لازم برخوردار نباشد . معلم باید زمانی را برای گفت وگوی خصوصی با دانش آموزان خود فراهم آورد . همچنین خجالت و کم رویی و برخی از ترسها مانع صحبت دانش آموزان در میان جمع می گردد، معلم ضمن گفت وگوی اختصاصی با چنین دانش آموزانی سعی در برطرف نمودن کم رویی و تر س آنان نیز خواهد نمود.

گاه به گاه برخی از دانش آموزان در منزل دچار شرایط و موقعیّت های سختی می شوند و نیاز به فردی درد آشنا و غمخوار دارند تا به درد دل آنان گوش فرا دهد . معلمان نباید مستقیماً در مورد مطالب خصوصی دانش آموزان از آنها سوال کنند، چرا که بعضی از خانواده هایی آنان زود رنج در مورد این مسایل حسّاسند. برای مثال نباید از دانش آموزان خود بپرسید که آیا در منزل نماز می خوانند یا خیر ؟ بسیاری از والدین سوال در مورد مسائل خصوصی شان را نوعی اهانت به خود قلمداد        می کنند. صحنت کردن با اکثر دانش آموزان در مقطع ابتدایی بسیار آسان است ، لیکن برای معلمان راهنمایی و دبیرستان بسیار مشکل است به جهت این که با تعداد زیادی از دانش آموزان روبه رو هستند. بنابراین شاید در فرصت هایی مثل زمان صرف نهاریا در حالی که سایرین مشغول تکالیفشان می باشند و یا بعد از مدرسه بتوانید با آنها صحبت کنید . می توانید آنها را ترغیب کنید تا مطالب خصوصی خود را به صورت نانمه برای شما بفرستند . نهایتاً شما صحبت و یا نامه های خصوصی دانش آموزانتان را بسیار مفید خواهید یافت زیرا نه تنها از آنها ایده می گیرید بلکه از فواید نقش مهم برقراری ارتباط در ایجاد اعتماد نیز سود خواهید برد .

خلاصه ی آنچه تا به حال خوانده اید :

 همان طور که ملاحظه کردید وجود یک توافقنامه ی کلاسی در ایجاد جو ارتباط صمیمانه و نگرش های مثبت کمک فراوانی می کند . پس از این مرحله ما به عنصر دیگری از سینرژی ( هم نیرو افزایی ) به نام «« در رقابت توأم با همکاری »» (                               ) خواهیم پرداخت . ارزش های رقابت توأم با همکاری و نیز برتری آن نسبت به رقابت ویا همکار ی را بررسی نموده ، سپس طریق دستیابی به این امر را آموزش خواهیم داد .

 درباره ی این مطالب فکر کنید :

     1- معلمان معمولاًاز این که اختیار تصمیم گیری در باره ی فعالیّت های کلاس و رفتار در کلاس را به دانش آموزان خود واگذار نمایند ترس دارند ، و می گویند این امر سبب تخریب استانداردها خواهد شد ؟ آیا شما هم این طور فکر می کنید ؟ پاسخ شما مثبت است تاچه اندازه واگذاری تصمیم گیری در کلاس به استانداردها لطمه می زند؟در صورتی که به دانش آموزان حقّ تصمیم گیری داده شود چه چیزی سبب حفظ استاندارد خواهند شد؟

     2- با مثال هایی که در این فصل آمد ، چنین به نظر می رسد که قوانین گفته شده قابلیّت کاربرد برای تمامی کلاس ها و همه ی دانش آموزان را دارد . آیا شما هم این طور فکر می کنید ؟ چه موارد استثنایی را شاهد بوده اید ؟

     3- در مثال هایی که گفته شد چنین به نظر می رسد که معلمان هر آنچه را به دانش آموزان خود ارائه دهند ، همان ها را دریافت می کنند. برای مثال وقتی معلم به دانش آموزان احترام بگذارد دانش آموزان نیز متقابلاً به او احترام خواهند گذاشت . آیا به صحت این موضوع اعتقاد دارید ؟ یا آن را رؤیا می دانید ؟ اگر صحت دارد حد ، حددود این رفتار چگونه باید باشد ؟ اگر دانش آموزی به معلم خود احترام نگذاشت معلم چه باید بکند ؟ آیا نباید به سادگی این احترام را با نمایش قدرت خود در کلاس از آنها بخواهد ؟

       

رقابت توأم با همکاری :

 بهترین عناصر همکاری ورقابت را در هم بیامیزید.

    رقابت توأم با همکاری :

یک کلمه ی ابداعی من تلاش بسیاری کردم که کلمه ای بیابم تاگویای معنی رقابت و همکاری باشد، امّا    موفق نشدم.به هرحال تصمیم گرفتم ازکلمه ی رقابت توأم با همکاری استفاده نمایم . بحث های قابل ملاحظه ای درباره ی یادگیری از طریق همکاری ، در مقابل یادگیری ازطریق رقابت درتعلیم و تربیت وجود دارد. در تمام این بحث ها ازفواید هر یک صحبت شده است وهرکدام از آنها دارای نکات ضعف وقوتی هستند. در شروع قرن بیست و یکم مسئله ی همکاری بشر مد نطر متخصصین تعلیم و تربیت  قرار گرفت و گفته می شد در مقابل رقابت ، همکاری دست آوردهای بیشتری به بار      می آورد ، البته لزوماً نه برای دانش آموزان بسیار ممتاز . اغلب دانش آموزان از همکاری لذّت بیشتری می برند و در حین همکاری   نگرش بهتری نسبت به مدرسه داشته در نتیجه مشکلات کمتری را برای مدارس ایجاد می کنند . همچنین حس همکاری باعث تفکر مولّد شده وتعامل بین اعضاء کلاس را افزایش می دهد . با وجود همه این امتیازات ، همکار ی اجازه رسیدن به برخی از اهداف آموزشی را محدود می کند. رقابت نیز نکات ضعف و قوت خود را داراست . در دنیای غرب، رقابت برای تولیدکننده های خبره در تکنولوژی پیشرفته امتیاز بزرگی محسوب می شود ، "هر که زود تر برسد سهم بهتری دریافت می کند ." به اعتقاد تولیدکنندگان تکنولوژی،باید انرژی انسان ها را آزاد ساخت و بهترین راه برای رها سازی انرژی کار ، ایجاد رقابت است .

ما انسان ها سعی می کنیم بهترین نمره را بگیریم، پول بیشتری به دست آوریم ، بهترین جوائز را دریافت کنیم وبه بالاترین پله ی نردبان ترقی برسیم .

    در زمان های گذشته فعالیّت های کم یا زیاد تأثیر چندانی بر زندگی افراد نداشت ، و اغلب کارها می توانست به صورت انفرادی به انجام برسد.کسانی چون لئوناردو داوینچی ، گالیلو گالیله ، فرانسیس بیکن ، باخ ، موزارت ، ون گوگ ، توماس ادیسون ، برادران رایت ، هنری فورت و الکساندر گراهام بل و جان اشتاین بک با وجودی که طرز شگفت آوری از رقبای خود پیشی گرفتند و مولد نیز بودند . بسیاری از نویسندگان ، شعراء ، و هنرمندان در حال حاضر نیز به صورت انفرادی کار می کنند . امّا در پیرامون ما چه تعداد از این گونه افراد وجود دارد ؟ آمارها نشان می دهند که هر یک نفر از صد هزار نفر ( همچون افراد ذکر شده ) دارای نبوغ اند . بقیّه ی افراد چه طور ؟ آیا برای آنها هم انگیزه ای رقابت ، کافی خواهد بود ، تعجِب خواهید کرد اگر بگوییم اغلب ما از طریق رقابت پیروزی زیادی به دست نمی آوریم . بسیاری از افراد از رقابت لطمه می بینند . امروزه به اختراع ، اکتشاف کار کلان گروهی امتیاز داده می شود و نه به فرد . افراد به وسیله ی تلاش هایی گروهی در صنعت و دانشگاهها موفق شده و مفید واقع می گردند. از برخورد ایده ها و افکار و تعامل آنها با یکدیگر بسیاری از موفّقیّت ها به دست آمده است . محلّ ارائه نظریات برجسته در سیمینارها و کنگره ها می باشد که آن را به صورت کار گروهی عرضه می دارند . امروزه اغلب کارها به صورت گروهی انجام می گیرد . کمپانی ها در صدد استخدام کسانی هستند که بتوانند به صورت گروهی کار کرده و یک پروژه ی گروهی را به انجام برسانند .

 توفیق و نتیجه ی حاصل از طریق همکاری می تواند تلاشی در راه رسیدن به آموزش سینرژیک ( هم توان افزایی ) و انضباط باشد . در طی صفحات بعدی در می یابیم که نه رقابت  ونه همکاری هر یک به تنهایی اهداف آموزشی را محقق نمی سازند،بلکه ترکیبی از هر دو ما را موفق خواهد کرد .

 در تعلیم وتربیت مانمی توانیم انرژی خودراتنهاصرف افراد نابغه کنیم ،بلکه می بایست جمعیّت کثیری از دانش آموزان را در نظر بگیریم . همه ی دانش آموزان اعم از قوی ، متوسط و ضعیف می بایست زیر چتر حمایت ، یادگیری قرار گیرند . برخی از این دانش آموزان از اصل رقابت بهره بهتری می گیرند ، امّا برخی دیگر از اصل همکاری سود می جویند، ولی عده ای کثیری از ترکیب این دو یعنی از اصل رقابت توأم با همکاری استفاده خواهند کرد  از کلاس چهارم ابتدایی به بعد ، رقابت توأم با همکاری وسیله ی بسیار مهمی برای تولید انرژی در کلاس و به ثمر رساندن تلاش دانش آموزان محسوب   می گردد. امّا متأسفانه برای سالهای اول ابتدایی این روش مثمر به ثمر نمی باشد و ما بعداً دلایل آن را توضیح خواهیم داد.   نکات مثبت و منفی همکاری

 ارزش همکاری در تمامی مراحل تعلیم و تربیت غیر قابل انکار است . فواید آن برای معلمان و دانش آموزان به شرح زیر می باشند :

   -  لذّت بخش بودن همکاری

   - کثرت و تنوع ایده ها و آراء

   -  توزیع شدّت بار و سنگینی کار

  - کیفیّت بهتر نتایج کار ( محصولات مشترک)

  - یادگیری در کار کردن با دیگران که شامل ؛ گوش فرا دادن به آراء دیگران ، مقاعد کردن دیگران ، سازش با دیگران ، پذیرش عقاید ی که مورد رضایت حدّ اکثر همکاران است ، می باشد.

    - ایجاد سینرژی ( هم توان افزایی ) که مهم ترین فایده به شمار می برد .

 باید توجّه داشته باشیم که نتایج همکاری همیشه دست آوردهای مطلوبی نیست . و گاهی اوقات نتایج متضادی به بار می آورد.برای مثال هنگامی که یک یا چند نفر ناموافق در گروه مشکلاتی ایجاد می کنند یا تقسیم کار به نوعی نیست که همگان خود را عضوی از گروه بدانند . همچنین ممکن است یکی از اعضای عضو گروه کارش را خوب انجام ندهد و یا متابعت مناسب از رهنمودهای گروه نداشته باشد . عدم سازش فرد با گروه ، هم فکر نبودن با اعضای گروه و یا جنجالی بودن برخی افراد گروه می تواند مشکلاتی بر سر راه همکاری قرار دهد . بنابراین برخی اوقات همکاری راه مناسبی برای ایجاد سینرژی ( هم توان افزایی ) به شمار نمی آید

    نکات مثبت و منفی رقابت

   همان طوری که همکاری دارای نکات مثبت و منفی است ، رقابت هم دارای نکات قوت و نکات ضعف می باشد . عقیده بر این است که پیشرفت های تکنو لو ژیکی اخیر حاصل رقابت است و رقابت همچون موتور محرکه ای است که دنیا را به پیش می برد . گفته می شودکه اختراع هواپیما و نیز کشف نیروی الکتریسته کار کسانی است که توفیق خود را با استفاده از اصل رقابت بدست آورده اند . مسلما رقابت دارای نکات مثبتی به شرح زیر است :

  _ انگیزش بالا

  _خود اتکایی

 _ اندیشه ی مستقل

 _تعهد و مسولیت

 _کار آیی بالا

 _امکان سینرژی( هم توان افزایی)

  از طرف دیگر رقابت نکات منفی هم در بر دارد .

 رقابت برای افرادی که از شانس پیروزی بالایی برخوردارند بسیار برانگیزاننده است . اما برای کسانی که از شانس پیروزی کمی برخوردارند بسیار دلسرد کننده بوده ، وموجب از بین رفتن اعتماد به نفس در گروه اخیر می گردد . وقتی امید به پیروزی کم شود در صورتی که فرد خود را از گروه جدا نکرده باشد ، اجباراُ به اقداماتی همچون ، تقلب ، پنهانکاری ، دوروغگویی و مقسردانستن دیگران ، دست می زند ، که نه تنها مفیدنیست بلکه پی آمدهای بسیا ر زیان باری دارد.بنا براین ، زمانی که امید واری و شانس پیروزی در فرد بالا نیست ،رقابت ثمرات خوبی نخواهد داشت .

رقابت توام با همکاری : مجمو عه ای از نکات مثبت رقابت و همکاری

همانطوری که ملاحظه کردید سینرژی ( هم توان افزایی ) می تواند در اثر رقابت و هم کاری ، ایجادگردد، ولی دیدیدکه هرکدام از فرایند ها یعنی رقابت و همکاری جنبه های غیر مثبتی نیز دارند .

   در رقابت توام با همکاری سعی در این است که نکات مثبت رقابت و همکاری مورد استفاده قرار گرفته و نکات منفی هر یک حذف گردد .  در شکل 1 – 7 خلاصه ای از طرح رقابت توام با همکارینشان داده شده است . در رقابت توام با همکاری از رقابت گروه استفاده می شود و نه از رقابت فردی. این طرح در بسیاری از برنامه های آموزشی قابل استفاده بوده و موجب ایجاد انگیزش و لذّت برای دانش آموزان می گردد .

1_ نکات مثبت همکاری ورقابت را در هم بیامیزید.

لذت                                                                   انگیزش

تنوع اراء و عقاید                                                خود اتکایی

تقسیم بارکار بین افراد                                       اندیشه ی مستقل

تولید کار با کیفیت مطلوب                                 تعهد و مسئولیت پذیری

یاد گیری نحوه ی کار در گروه                           افزایش کارآیی

سینرژی (هم توان افزایی)                                  سینرژی ( هم توان افزایی )

2- نکات منفی همکاری و رقابت توأم با همکاری را حذف کنید.

عدم رضایت در فرایند انجام کار                         عدم رضایت فرایند انجام کار

تقسیم غیر عادلانه ی حجم کار                           تضعیف روحیه

عدم مسولیت پذیری فردی                                تمایل به دروغگویی

3- رقابت توأم با همکاری را برای اکثر دانش آموزان فراهم کنید.

لذّت و انگیزش بالا

کمیّت و تنوع آراءو عقابذ

مسئولیت فردی در راستای اهداف گروهی

کارآیی در نتایج کار

کیفیت نهایی بهتر

برقراری ایجاد سینرژی ( هم توان افزایی )

                  شکل 1-7 : نتایج حاصل از ترکیب رقابت با همکاری مساوی است با رقابت توأم با  همکاری

مدیریت وکلاسداری جذاب ۱۰

- اولویّت های دانش آموزان در یادگیری : اغلب دانش آموزان زمانی از مدرسه لذّت می برند که به یادگیدی با شیوه های خود تشویق شوند . آنها دوست ندارند که معلم مرتباً به آنها بگوید که چه بکنید ، دوست ندارند برای مدّت طولانی ساکت نشسته وتنها شنونده باشند ، دوست ندارند خودشان به تنهایی کار کنند. دوست ندارند که فقط حقایق مربوط به دانش را حفظ کنند ، تکالیف طولانی و تکراری انجام دهند ، همچنین دوست ندارند در  موقعیّتی رقابت کنند که فقط همیشه دو یا سه نفر معینی برنده ی این رقابت باشند . آنها دوستدار صحبت با یکدیگرکارگروهی ،حرکت به اطراف ، انجام کارهای خلّاق و ثمربخش با دستهای خودشان ، و کار بر روی پروژه ها می باشند. آنها تنوع را دوست دارند . از رقابت های تیمی و گروهی لذّت می برند و همواره می خواهند رکوردهای قبلی را بهبود بخشند. از کامپیوتر و رسانه های مثل تلویزیون خوششان می آید . از یادگیر ی زبانی که موزون، ریتمیک و آهنگین است لذّت می برند. از گفتن وشنیدن داستان ها لذّت می برند. از ایفای نقش و تقلید کردن خوششان می آید. از رقص، کف زدن، موسیقی و فعالیّت های موزون استقبال می کنند .

 3 – به دانش آموزان در انتخاب عناوین درسی و فعّالیّت هایی که به آن علاقمندند کمک کنید .

به محض آنکه دانش آموزی راه یا شیوه ی یادگیری خود را انتخاب کند ، می تواندعناوین مورد علاقه خود را برگزیند . معلمان از اینکه کل طرح درس ، با واگذاری حق انتخاب به دانش آموزان در هم می ریزدو کارشان را دچار مشکل می کند ، کمتر به آنها حق انتخاب می دهند. در حالیکه چنین نیست ، دانش آموزان در عین انتخاب می توانند عناوین معین درسی را دنبال کنند. برای مثال اگر دانش آموزی از خواندن مطلبی درباره ی گیاهان و چگونگی رشد آنها اکراه دارد ، شما می توانید به او حق انتخاب بدهید بطوریکه این دانش آموزان با کاشت یک دانه از گیاهان بتواند گزارشی درباره ی رشد گیاه بنویسد . مثال دیگراینکه اگر دانش آموزی خواندن مطالب درباره ی قسمت های مختلف اسکلت بدن انسان را دوست ندارد ، می توانید اورا تشویق نموده تا با یک نرم افزار کامپیوتر این قسمت ها را برای کلاس نمایش دهد .

     یکی از روش های تمرین انتخاب برای دانش آموزان در تهیه ی لیستی از عناوین یک درس است و سپس می توانید به دانش آموزان بگویید که بر حسب میل خود مختارند می توانند قسمتی را برگزیده روی آن کار کنند. و دریافت های خود را برای کلاس بگویند . در ضمن می توانید در کلاس مطرح کنید که برخی از قسمت ها انتخابی نخواهند بود ، امّا برخی قسمت های دیگر را می توانند به دلخواه خود برگزینند .

   سالیان متمادی است که گلاسر درباره ی مفهوم «« آموزش کیفی »» صحبت کرده و آن را معرفی می نماید. او می گوید امروز معلمان تکه پاره هایی از اطلاعات را به دانش آموزان می آموزند فقط به همان اندازه که برای جواب کوتاه تستهای آنان مفیدواقع شود بیشتر این اطلاعات در زندگی دانش آموزان کاربرد چندانی ندارد. گلاسر معتقد است که معلم می بایست هر آنچه را ارائه نماید که برای دانش آموزان مفید و جالب باشد ، مطالب نا مفید و غیر جالب باید به دور افکنده شوند . او می گوید : معیار کیفیت مواد آموزشی ارزشمند و مفید بودن آنها برای دانش آموزان است . همچنین او اعتقاد دارد که اگر به دانش آموزان اختیار داده شود که نوع یادگیری خود را انتخاب کنند ، اکثر دانش آموزان مهارت آموزی را بر می گزینند زیرا به آنها در مسیر زندگی کمک می کند . دانش و اطلاعات برای آموزش مفید است که یکی از شرایط زیر را دارا باشد( گلاسر 1993):

      1- اطلاعات مربوط به یکی از مهارت های مهم باشد .

      2- اطلاعات برای یادگیری ، مورد درخواست دانش آموزان باشد .

      3- اطلاعات از دیدگاه معلم به طور کلی ، برای دانش آموزان مفید واقع شود.

      4- اطلاعات برای آمادگی امتحان ورودی به کالج یا دانشگاه مورد نیاز باشد.

به اعتقاد من ،هم بعد کسب دانش ( نظری ) و هم بعد مهارت آموزی ( عملی ) هر دو برای داننش آموزان ضروری است . تعایم و تربیت مستلزم آموزش دانش است ،  زیرا دانش مارا در ارتباط با جهان ، گذشته ، آینده و جامعه مان قرار می دهد . مسلماً آموختن اطلاعات از نوع دانش ( دروس نظری ) به لذّت تجربه هنر ، موسیقی و ورزش نخواهد بود و دانش آموزان ممکن است با اشتیاق آنها را فرانگیرندو این وظیفه ی معلم است که دروس نظری را جذّاب تر و کاراتر نماید . احتمال کمی دارد که دانش آموزان درباره ی مطلبی همچون،جهان ، کهکشان ، ذرّات اتمی و انرژی از ما معلمان سوال کنند .به اعتقاد من دانش آموزان باید به سوی مطالب هدایت شوند. این هدایت می تواند به طرق مختلف صورت گیرد برای مثال برخی دانش آموزان با جذّابیت مطلب برخی با مثال ها بعضی دیگر با مطرح کردن سوالات مشوق و عدّه ای دیگر با مطرح نمودن مطالبی از پیرامون که بدان علاقمندند به سوی دانش هدایت می شوند . ما معلمان کافی است ابتدای راه را نشان دهیم . باقی را خود آنها طی می کنند .

       4 – به عناوین درسی که به طور طبیعی جذّاب نیستندچاشنی اضافه کنیدو ازکارآمدی و مفید بودن مطالب به دانش آموزان بگویید. حتی برخی مهارت آموزی ها نیز برای دانش آموزان از جذّابیّت برخوردار نمی باشد . هجی کردن کلمات جدول ضرب سینوس ، تانژانت و کسینوس می توانند غیر جذّاب باشند. چگونه به عناوین درسی که دانش آموزان بدان علاقه ای ندارند جذّابیّت ببخشیم ؟

 انجام دو عمل مفید است ، اول اینکه کمی چاشنی به دروس غیر جذّاب اضافه کنیم ، دوم این که از مفید بودن مطالب مورد یادگیری برای دانش آموزان بگوییم . همانطوریکه برای بهتر شدن مواد خوراکی بی مزه از سس و چاشنی استفاده می کنیم ، می توان با افزودن مطالب جالب و دوست داشتنی به مطالب درسی ، آنها را جذّاب تر نمود.در این جا برخی از عوامل که مورد علاقه ی دانش آموزان ذکر شده است ، با کمی خلّاقیت می توان از برخی عوامل در جذّاب نمودن عناوین کسل کننده و غیر جذّاب استفاده نمود . این عوامل عبارتند از :

      - حرکت 

      - تازگی

      - اسرار آمیز بودن

      - ماجرا جویی

      - نمایش 

       - داستان گویی   

      - چالش

      - اجرای نقش

      - موزیک و ریتم

      - اردوهای تفریحی

      - سخنرانان مدعو

      معلمان مقطع ابتدایی از ، کف زدن ، لی لی کردن و سرود خواندن برای آموزش اعداد در کلاس های اول استفاده می کنند. هم چنین از طریق قصّه گویی بسیاری لز لغات جدید و نیز تلفظ ها را به دانش آموزان خود یاد می دهند. آموزگاران سالهای بالاتر برای مثال به دانش آموزان می گویند : «« شرط می بندم تو نمی توانی این تکلیف را در عرض ده دقبقه انجام دهی ، یا این مسئله را حل کنی »». برخی از معلمان توسط اجرای نقش و با استفاده از نمایش ، یادگیری را به انجام می رسانند . عدّه ای نیز دانش آموزان را به گردش های علمی متناسب با دروس می برند و طی آن بسیاری از مطالب درسی را به آنها می آموزند .

    دومین طریق برای جذّاب نمودن عناوین درسی کسل کننده ، فروش آنها به شرط مفید بودنشان است . جک کولیس در کتاب مشهوری با عناوین «« هنگامی که مشتری می برد فروشنده بازنده نیست»»( 1998)، چگونگی برخورد شرکت های تجاری را با مشتریانشان شرح می دهد.او می گویدمردم به دودلیل جنسی راخریداری می کنند.یا به دلیل برآوردن یک نیاز و یا برای د اشتن احساس بهتر.شاید شما دوست نداشته باشیدکه خود را به عنوان فروشنده ای فرض کنیدکه درحال فروش مطالب درسی به دانش آموزان (مشتریان) می باشد . اما همانطور که کولیس می گوید : اگر دانش آموزان شما احساس کنند هر آنچه به آنها آموخته می شود سودمندو با ارزش است ، مسلماً شما بازنده نخواهید بود.کولیس همچنان می افزایند که زمانی می توانید جنس را به مشتری بفروشید، که ازرش جنس را به وی بشناسانید . هنگامی که ما با دانش آموزان سر و کار داریم ، اگر درباره ی منافع و موارد استفاده ی مواد درسی صحبت کنیم ، از خواست ما پیروی نموده ، حتّی کسل کننده ترین عناوین درس را دنبال خواهند کرد.

     5- در زمان های مناسب ، شیوه های تسهیل کننده آموزش را به کار ببرید. در اکثر مواقع معلمانی از شیوه های آموزش مستقیم استفاده می کنند . در صورتی که دانش آموزان کلاس شما با انگیزه ی بسیار و مشتاق یادگیری باشند، استفاده از شیوه های مستقیم آموزش بهترین روش است. در این صورت شما می دانید که نیازهای دانش آموزانتان چیست و در جهت علایق آنها کلاس را به پیش می برید . مطالب درسی را ارائه کرده ، کمک های لازم را عرضه می دارید و اشتباهات را تصحیح می کنید . اما همان طور که اغلب ما می دانیم ، بیشتر دانش آموزان امروزی ، تلاش زیادی جهت یادگیری مطالبی که به آن ها می آموزیم از خود نشان نمی دهند . بیشتر معلمان با چنین  دانش آموزانی پیش از شروع دچار ناامیدی می شوند. معلمانی که از روش آموزش مستقیم استفاده می نمایند نکات زیر را به اجرا می گذارند:

    * معیارهای درسی را مشخص نموده و تکلیف یادگیری را سازمان دهی می کنند.

    * مطالب درسی را  ارائه داده سپس آن ها را توضیح می دهند و پس از آن تکالیف را معین می کنند.

    * به ندرت درباره ی مطالب درسی و خواسته های مرجح آنان سوال می کنند. 

    * به دانش آموزان نمره می دهند و اشتباهات آنان را تصحیح می کنند.

    * کوشش می کنند تا دانش آموزان را به پیروی و متابعت وادارند.

     اگر شما به عنوان معلم اقدامات بالارا انجام داده ، امّا متوجّه شوید که دانش آموزان مقاومت کرده و سوء رفتار نشان می دهند ، در آن زمان است که از شیوه های تسهیل کننده استفاده خواهید کرد. این شیوه به دلیل در نظر گرفتن نیاز و خواست های دانش آموزان نتایج بهتری به بار می آورد. معلمانی که از شیوه ی تسهیل کننده استفاده می کنند اقدامات زیر را در کلاس انجام می دهند ( البته در کلاس های ابتدایی چندان مؤثر نخواهد بود ) :

    * برنامه ی درسی را درکلاس به بحث می گذارندتاعناوین مورد علاقه ی دانش آموزان روشن شود .

    * دانش آمزان را برای انتخاب عناوینی از دروس که مایل به مطالعه ی عمیق در آن هستند ، کمک می کنند.

    *  در مورد چگونگی انجام تکالیف و کارها با دانش آموزان صحبت می کنند و امکانات مختلفی را در نظر می گیرند .

   * منابع مورد نیاز ، آنچه که دانش آموز باید به انجام رساند و زمان مورد نیاز برای انجام آن را معین می کنند.

     مرور مطالب

 دانش آموزان دائماً از کسل کننده گی مطالب درس و مدرسه صحبت می کنند .  زمانی که ما آن ها را وادا ربه کارهای تکراری و کسل کننده می کنیم ، آنها در مقابل مقاومت کرده و از خود سوء رفتار نشان خواهند داد . چنین شرایطی را می توانند توسط همخوان سازی فعالیّت های یادگیری با نیازها ، طبیعت ، توانمندیها و خواست های دانش آموزان ،  تصحیح نموده . چنانچه مشاهده کرده اید هر یک از  دانش آموزان نیازهای معینی دارند  سعی دارند تا این نیازها را در محیط مدرسه ارضاء نمایند . شما به عنوان معلم باید از برآورده شـدن نیـازهای دانش آموزانـتان مطمئن شوید . یک بـار دیگر این نـیازها را  برمی شماریم:

    1- امنیّت : احساس امنیّت جسمی و روانی .

    2- امیـد : حفظ این باور که در آینده فرصت ها و چالش هایی وجود خواهد داشت .

    3- شأن و احترام : حفظ حس مثبت بودن و شایستگی .

    4- پذیرش: در نظر گرفته شدن ، تشویق و عضویّت در گروه .

    5- قدرت : کنترل داشتن بر برخی از .رویدادهای مهمّ زندگی .

    6- لذّت : مشغول بودن به فعالیّت های لذّت بخش و ترغیب کننده .

    7- شایستگی : دانستن ، فهمیدن و از عهده امور برآمدن .

 دانش آموزان در روش های انجام تکالیف ، با یکدیگر متفاوتند . تا آنجا که می توانید به آنها در انتخاب روش یادگیری آزادی عمل بدهید . دانش آموزان دوست دارند تکالیف خود را هم زمان با فعالیّت های زیر انجام دهند:

      * با دیگران صحبت کنند .

      * تحرّک داشته باشند.

      * کار ثمر بخش و خلّاق انجام دهند.

      * دست های  خود را به کار گیرند .

      * در پروژه های گروهی شرکت داشته باشند.

      * در کارهای همراه با تعاون شرکت کنند.

      * رقابت گروهی ( تیمی ) داشته باشند .

      * تلاش در جهت تفوق در امور .

      * از کامپیوتر و رسانه استفاده کنند.

      * از زبانی که دارای تقارن ،توازن و هماهنگی است استفاده کنند.

      * از داستان ها و قصّه بهره گیرند .

      * ایفای نقش کنند یا نمایش دهند .

      * فعّالیّت هایشان توأم با ریتم و تکرار ، موسیقی ، سرود ، کف زدن و رقص همراه باشد . 

   دانش آموزان دوست ندارند که :

      * برای مدّت زمانی طولانی بنشینند.

      * برای مدّت زمان طولانی سکوت کنند .

      * به تنهایی کار کنند.

      * مطالب را به صرف گرفتن نمره به خاطر بسپارند.

      * تکالیف طولانی بنویسند .

      * کارهای شلوغ و تکراری انجام دهند .

      * تکالیف طولانی را بخوانند .

      * در رقابت های فردی که در نهایت فقط چند نفر به مقام ممتاز می رسند شرکت کنند.

    برخی از عناوین درسی برای دانش آموزان جذّاب است ، امّا نه همه ی عناوین . معلمان می بایست به دانش آموزان خود حقّ انتخاب در مورد روش مطالعه بدهند . در شروع برنامه ی درسی به دانش آموزان اجازه دهید تا عناوین درس مورد علاقه خود را انتخاب  نمایند . همچنین از عناوین درسی جایگزین برای موضوعاتی که مورد علاقه یشان نمی باشد استفاده کنید. به آنان اجازه دهید محلّ نشستن در کلاس و همکار درسی خود را انتخاب نمایند ، و زمان تحویل تکلیف و نوع تکلیف را مشخّص کنند.

روش آموزش مستقیم برای دانش آموزان با انگیزه ی بالا بسیار مفید است ، اما زمانی که دانش آموزان انگیزه درسی کافی ندارند ، باید از روش تسهیل کننده استفاده شود . هنگامی که به این گونه دانش آموزان اجازه ی تصمیم گیری در مورد مطالب و شیوه های انتخابی خودشان را می دهید ، آنها با علاقه ی زیادتری همکاری نموده و خود را بهتر عرضه می کنند . در اکثر موارد استفاده از روش تسهیل کننده موجب رضایت خاطرتان خواهد شد و چنانچه این رضایت حاصل نشد می توانید موضوع را با دانش آموزانتان در میان بگذارید.

      خلاصه ی آنچه که تا به حال خوانده اید :

ما به پنچ عنصر مهم در ایجاد هماهنگی کلاس اشاره کردیم ، معلم مسئول است که این پنج عنصر را در زمان لازم به اجرا بگذارد . پس از این چهار عنصر باقی مانده را مطالعه خواهیم کرد.همکاری بین شما و دانش آموزانتان برای قرار دادن عناصر چهار گانه در کنار هم ضروری است . عنصر بعدی مورد بحث قرار داد یا توافق نامه کلاسی است. توافق کلاسی عبارت است از تصمیماتی که شما و شاگردانتان در مورد چگونگی رفتار و کار در کلاس متفقاً اتخاذ می کنید.

     در باره ی این مطالب فکر کنید.

1-  از نظر شما برآوردن کدام یک از نیازهای شاگردان در کلاس آسان تر است ؟ کدام یک مشکل تر است ؟ چرا بسیاری از معلمان امکان برآوردن نیازهای دانش آموزان را فراهم نمی کنند؟

2- فکر می کنید به چه دلیل دانش آموزان امروزی مدرسه را جای با ارزشی نمی دانند؟ تا چه حد قادرید به دانش آموزان خود کمک کنید تا از مدرسه لذّت ببرند ؟ با چه درصدی از موفّقیّت دانش آموزانتان راضی خواهید بود ؟ 70%یا 85% یا بیشتر ؟

3- معلم هدایتگر ( روش آموزش مستقیم ) و معلم تسهیل کننده مخالف یکدیگر عمل می کنند . روش های معلم هدایتگر روشن ، دقیق و هدفمند می باشد . در مقابل آن روش معلم تسهیل کننده مبهم است . معلمان نمی دانند که دانش آموزان در مقابل ، چه عکس العملی خواهند داشت ، درس چگونه به پیش خواهد رفت ؟ و نتایج چگونه خواهد بود ؟ با وجود همه ی این ها آیا فکر می کنید معلمان تمایل به استفاده از روش های تسهیل کننده خواهند داشت ؟ بله یا خیر . چرا؟

 4- به ایّام گذشته ی خود در مدرسه فکر کنید . خسته کننده ترین درس شما چه درسی بود ؟ موضوع درسی که بیشتر از همه رنج بردید کدام بود ؟ اگر قرار باشد همان مطلب درس را شما برای دانش آموزانتان تدریس کنید ، الف ) برای ایجاد جذّابیّت در درس چه می کنید ؟ ب ) برای ترغیب در جهت این که این مطلب درسی ارزش تلاش و زمان صرف شده را خواهد داشت ، به آنا ن چه می گویید ؟

 5- برای درجه بندی سطح ترجیحات خود ببینید آیا می توانید الف ) آنچه را که دانش آموزان دوست دارند مشخّص کنید ، ب ) نیازهایشان بشناسید  ج ) اولویّت هایشان را تشخیص دهید ، سپس روش آموزش خود را با در نظر گرفتن حداکثر توجّه به طبیعت ، نیازها ، و روش های مرجّح دانش آموزانتان خلاصه کنید . 

قرداد کلاسی ، برای یادگیری بیشتر ، سرگرمی و سازش دانش آموزان با یکدیگر

یک معلم کلاس ششم در مورد چگونگی توافق در کلاس چنین گزارش می کند : در اولین روز مدرسه ، به هنگام دیدار با دانش آموزان ، خود را به آنان معرّفی نموده و از دیدنشان ابراز خوشحالی کردم . با گرمی با آنان گفتم که برای کار با آنها و آموزش و به آنها آماده ام و نیز اضافه کردم که مطمئنم سال خوب و پر بار و مملو از یادگیری های جدید خواهیم داشت و سپس مطالب درباره ی مقررات مدرسه گفتم . مکانهای متفاوتی  از قبیل : ریختن ، دست شویی ، زمین بازی ، اتاق استراحت ، کتاب خانه و اتاق بهداشت را به دانش آموزان نشان دادم . دانش آموزان از اولین جلسه ی آشنایی با معلم و مدرسه بسیار خشنود بودند وضعیّت نیمکت ها در کلاس قابل تغییر بود ، طوری که دانش آموزان می توانستند به تناسب درس هم به صورت دایره وار وهم به صورت ردیف های پشت سر هم بنشینند . به منظور تمرین در بحث های گروهی از آنان خواستم که به صورت یک دایره گرد هم بنشینند و من نیز در این دایره قرار گرفتم . با آنها آموختم که از این پس برای بحث در مورد مطالب کلاسی به تصمیم گیری هایی لازم نیز ، به همین ترتیب عمل خواهیم کرد . سپس به آنها گفتم به نحو دایره نشستن برای مذاکرات کلاسی که در صحبت کردن همگی حقّ مشارکت دارند این نوع نشستن یک شرایط برابری برای همه ی افراد ایجاد می نماید ، در این شرایط هر نفر نظرات خود را ( بدون اشاره به نامشان ) درباره ی مواردی که در مدرسه از آن بیزارند ، بیان نمایند . نظرات شامل موارد زیر بود:   

    * بد زبانی ، اذّیت و آزار و دست انداختن دیگران

    * انجام تکالیف زیاد در مدرسه

    * این که چیز جالبی برای انجام دادن وجود تداشته باشند ( نه تفریح صحبت کردن – صحبت کردن خنده کردن ویا مسائل دیگر )

    * تکالیف کسل کننده و زیاد و خواندن مطالب تکراری و زیاد

    * معلمانی که انتظارات و توقّعات بیش از اندازه و غیر منطقی از دانش آموزان داشته و کج خلق اند .

    * کوچک شمردن شدن از طرف معلمان و یا هم همشاگردی ها (تعنه زدن ،اسم گذاری)

    * به سرعت گذشتن از صحبت های دانش آموزان توسط معلم یا نشنیده گرفتن حرف های آنان از طرف آموزگار

 آن گاه من در قسمتی همه ی نظرات دانش آموزان را یادداشت کردم . سپس به آنها اطمینان دادم که به شرط همکاری با یکدیگر هیچ یک از موارد ذکر شده در کلاس درس ما اتّفاق نخواهد افتاد . آن گاه از آنها خواستم تا نظرات خود را درباره ی مواردی که مطلوب و خوشایندشان بوده است بگویند و آنها این موارد را چنین معرّفی کردند :

       * مشارکت با همکلاسی ها در کار ، بازی ، ورزش و سایر فعّالیت های جذّاب

       * پرداختن به فعّالیت های سرگرم کننده مثل ورزش ، هنر ویا نمایش

       * ملاقات با معلمانی که رفتاری دوستانه و توأم با کمک رسانی با آنها داشته اند و نسبت به خطاهای احتمالی آنان سرزنش وتنبیه اعمال نکرده اند .

این نظرات نیز در یک برگه گردآوری شد آن گاه من به آنها قول دادم که با تشریک مساعی با یکدیگر می توانی شاهد موارد بهتری در کلاس درسمان باشیم . سپس به آنها گفتم من برخی رفتارهارا در کلاس درس نمی پسندم و امیدوارم با همکاری شما محقق شود .

لیست رفتارهای مورد انتظار من به عنوان معلم از این قرار است : 

        * رفتارهای با ملاحظه ، که این رفتارها شامل مؤدب بودن ، مهربانی و کمک رسانی به یکدیگر است .

        * مسؤلیت پذیری در امر یادگیری ، توجّه به مطالب درسی ، مشارکت در یادگیری و انجام کامل تکالیف .

        * ارائه ی کارهای با کیفیت ، برای مثال کارهایی که انجام آن سبب افتخار و غرور دانش آموز شود .

        * نسبتاً آرام بودن و شلوغ نکردن .

    برای هر یک از انتظارات خود در جهت توضیح بیشتر از منظورم یکی از نیازهای شخصی ، یک مورد منفی و یک مورد مثبت را برایشان مثال زدم . در این هنگام برای استراحت و تنفس کلاس را ترک کردیم . زمانی که به کلاس برگشتیم ، مروری بر نیازها و انتظارات مدرسه کرده و نیز آنچه در مدرسه مطلوب و یا نامطلوب است یادآوری نمودیم . از آنها سوال کردم آیا ما می توانیم برای اداره ی کلاسمان در طی سال به توافقنامه ای دست پیدا کنیم؟ قرار شد که این توافقنامه با انتظارات من و خواست های آنان مطابقت داشته باشد و رفتارهای توافق شده درآن گنجانیده شود .

موارد فهرست توافق به قرار زیر بود :

   1- هر فرد در کلاس قابل احترام است خواه معلم باشد و خواه دانش آموز .

   2- تمام فعالیت های کلاس و تکالیف تا آنجا که ممکن است خوشایند و مطلوب باشد .

   3- همه ی دانش آموزان می بایست در ارائه کارهای با کیفیت تلاش بیشتری کنند.

    4- معلم همواره برای کمک به دانش آموزان آماده باشد.

    5- در صورتی که موضوعی مورد موافقت نبود در باره ی آن به طور مؤدبانه ، یا به صورت فردی و یا در بحث گروهی صحبت شود .

 برای بحث در مورد توافقنامه ، من مثالهای از دانش آموزان پرسر و صدا و شلوغ برای ایشان آوردم ونیز از رفتارهای مؤدبانه برایشان مثال زدم . سپس از آنها سوال کردم ، در صورتی که ما به قراردادمان عمل نکنیم چه خواهد شد ؟ این بحث را با تشکر از آنها در مورد همکار یشان تمام کردم و سپس با آنها گفتم تکلیف شب ارائه ی چهار پیشنهاد در مورد عکس العمل هایمان در مورد افراد خاطی است .روز بعد آنها با پیشنهادات زیر به کلاس آمدندو بار دیگردرباره ی آنها بحث کردیم این پیشنهادات که عمدتاًغیرواقع بینانه و برخی غیر ممکن بود به قرار زیر است :

    * فرد خاطی ساعتی بیشتر از بقیّه در کلاس درس بماند .

    * فرد خطا کار به دفتر مدرسه احظار شود.

    * به افراد خطاکار تکالیف اضافی داده شود.

    * خظا کاران را در انتهای کلاس بنشانیم .

    * خطا کاران را به عنوان تنبیه وادار به معذرت خواهی کنیم.

در این هنگام به آنها پیشنهاد کردم که رفتارها و عکس العمل ما می بایست توأم با احترام به افراد بوده و کمک کننده باشد ، بنابراین باید در مورد پیشنهادات خودشان تجدیدنظر به عمل آورند . بنابراین دانش آموزان به موارد زیر به عنوان پیشنهادات تجدید نظر شده اشاره نمودند :

      * معلم می تواند در مورد قانون شکنی به ما تذکر داده و از ما بخواهد که عمل را متوقف کنیم .

     * معلم می تواند دانش آموزان خاطی را به دیگران معرّفی کند .

     * دانش آموزان اجازه خواهند داشت اعمال نادرست یکدیگر را به هم گوشزد نمایند .

رو به آنها کرده گفتم حال اگر من سهواً کار نادرستی انجام دادم چه می شود؟ دانش آموزان مدّتی فکر کرده وگفتند ، ما می توانیم در مورد آن به شما بگوییم و از شما نیز سعی در تغییر آن رفتار داشته باشیم . سپس اضافه کردم در صورتی که من متوجّه اشتباه خود شدم از شما عذر خواهی می کنم ، امّا اگر متوجّه نبودم می بایست به من تذکّر دهید تا به تغییر آن اقدام کنم . این جلسه را نیز با تشکّر از آنان به خاطر همراهی و مشارکت در تصمیم گیری ها به اتمام رساندم . روز بعد توافقنامه ای را که شامل خلاصه ای از بحث هایمان بود تهیّه وبه دیوار کلاس نصب کردم .

( توافقنامه ی کلاسی )

            1- رعایت ادب واحترام در همه موارد .

            2 - انجام تکالیف و فعّالیّت های لذّت بخش و خوشایند .

            3- ارائه ی تکالیف با کیفیّت بالا در یک کلاس آراسته و تمیز .

            4- مساعدت و کمک مستمر از معلم .

            5- حلّ مسائل و مشکلات به طریق احترام آمیز و مؤدبانه .

پس از آن که دانش آموزان قرارداد یا توافقنامه ی کلاس را مطالعه کردند، به آنها خاطر نشان کردند که در این توافقنامه چیزی در باره ی برخورد با فرد خاطی نوشته نشده است، امّا ما می توانیم طبق بند پنج این توافقنامه عمل کنیم . سپس من برای هر یک از دانش آموزان یک کپی از این توافقنامه آماده کرده برای امضاء در اختیار آنان قرار داده و از آنان خواستم تا آن را به منزل برده و به والدین خود نشان دهند ، از آنان نیز بخواهند که توافقنامه را امضاء کرده و آن را به من برگرداند . پس از آن به آنها گفتم که در برخورد با مسائل  به توافقنامه رجوع خواهیم کرد . در صورتی که با رفتار ی ناشایست روبه

رو شدم به آنان گوشزد می کنم که کلاس نیاز به همکاری آنان دارد . چنانچه تخلّفات تکرار شد به آنها می گویم آیا لازم است تغییراتی در مفاد قراردادمان بدهیم ، واگر نه در مقابل شخص خاطی چه کنیم ؟

ای کاش مدرسه همیشه تعطیل بود

 

دانش آموزی بر دیوار مدرسه ای نوشته بود : « ای کاش همیشه تعطیل بود! »

عجب جمله تأمل انگیزی! چه چیزی برای این  دانش آموزان تا این حد رنج آور است که آرزوی تعطیلی مدرسه را می کنند؟ اگر روزی مدیر یا ناظم مدرسه به آن دانش آموزان بگوید که مدرسه چند روزی تعطیل است؛ می توانید تصور کنید که آنها چه قدر خوشحال می شوند؟ چرا باید چنین باشد؟

 

پاسخ من این است که آنها از بودن در مدرسه لذت نمی برند، ولی اگر در کوچه و خیابان و یا در خانه باشند، احساس آرامش و لذت می کنند. با دوستان خود بازی می کنند و خلاصه این که هر کاری را که دوست داشته باشند انجام می دهند و کسی به آنها زور نمی گوید! به یاد می آورم روزهایی را که آموزگار کلاس اول دبستان بودم، همیشه دانش آموزان از من می پرسیدند: « آقا چند زنگ دیگر باقی مانده؟ » و یا آن سال را که یکی از دانش آموزان کلاس اول از من پرسید: « آقا کی آزادمان می کنید؟».حال این اتفاقات از روی تصادف است یا آگاهانه، نمی دانم، ولی فکر می کنم که واقعا چرا باید این طور باشد؟ آیا کلاس من زندان است یا مدرسه بسان زندانی است که دانش آموزان پس از زنگ آخر از آن فرار می کنند و آزاد می شوند؟

 

این قصه پر غصه هر روز اتفاق می افتد و کم تر کسی به فکر حل این مشکل می افتد .شاید شما تا به حال پاره کردن کتاب ها را پس از امتحان آخر سال در مدارس راهنمایی و دبیرستان ندیده باشید! ولی من آن را دیده ام و فکر می کردم که ای کاش فیلمبرداری از سازمان صدا و سیما می آمد و آن منظره تأسف انگیز را جلوی در مدرسه به تصویر می کشید که چگونه کتاب های پاره پاره شده، قصه غصه های ما را بیان می کند؟

به هر حال اگر معلمی هم به فکر حل این مشکل باشد، ممکن است در عمل، با مخالفت مدیر، معاون و یا طعنه های بعضی از معلمان روبه رو شود. انشاءالله زمانی فرابرسد که ما در تمام مدارس کشور شاهد آموزش لذت بخش و فعال دانش آموزان میهن خود باشیم.

 

فلسفه آموزش لذت بخش

 

آموزش لذت بخش رویکردی است که در آن دانش آموزان و کودکان بازی می کنند و آموزش با فعالیت های لذت بخش صورت می گیرد. اصل این بذر، قرن ها پیش پاشیده شده است. اما افسوس که از آن خوب باغبانی نکردیم و آن گونه که باید آن را پرورش ندادیم .

 

افلاطون بر این عقیده است که پس از تولد کودک، باید زندگانی او همراه با حرکت و جنبش باشد و نیز شرایط زندگانیش چنان باشد که از یک سو دستخوش درد، ترس و تشویق نباشد و از سوی دیگر نازپرورده بار نیاید.

سقراط نقش بازی را نه تنها در رشد و پرورش کودکان و نیز در تحول منش آنان می پذیرد؛ بلکه آنرا زمینه ای می داند برای شناختن توانایی های آنان. « برای آموزش کودکان زور به کار مبر. بگذار آموختن برای آنان به شکل بازی درآید. بدین سان، توانایی هایشان را بسی بهتر خواهی شناخت.»

 

کومنیوس  کوشش داشت با بکار بستن اصولی که به آن معتقد بود، تا آن جا که می تواند کار دشوار مدرسه را آسان کند و جریان آموزش را به صورت خوشایند و حتی بازی و سرگرمی در آورد. او این اندیشه را در پاسخ به انتقادهایی که در مجارستان از او شده بود به خوبی روشن کرده است: « تمام کوشش من برای آن است که کار فرساینده مدرسه را به بازی و سرگرمی بدل کنم. رفتاری که در مدرسه با کودکان، حتی نجیب زادگان، در پیش می گیرند، چنان است که گویی آنها برده اند. آموزگاران داشتن چهره عبوس، بکار بردن سخنان خشن و کتک زدن را مایه اعتبار خود می شمارند. آن چه می خواهند، این است که شاگردان در هراس باشند و نه این که دوستشان بدارند. من بارها، در نهان و آشکار، گفته ام که این راه درست نیست. اما هشدار من هیچ گاه سودی نداشت. هم از آغاز گفتم که باید نمایش هایی برگزار کرد؛ زیرا به تجربه دریافته ام که برای از میان بردن سستی و برانگیختن هوش، وسیله ای بهتر از نمایش یافت نمی شود. اما به من گفتند که تو را برای کارهای جدی فراخوانده ایم و نه این گونه سرگرمی ها و نقش های خنده آور که درخور « ژزوئیت ها » ست. پاسخ من این بود که همین سرگرمی هاست که به هدف های جدی می انجامد.

 

« جان لاک » درباره آموزش به کودکان، بر خوشایند کردن جریان آموزش تأکید می نهد و بازی و سرگرمی را برای فراگرفتن الفبا و به کار بردن کتاب های داستان را برای آموزش خواندن پیشنهاد می کند.

« فروبل » آلمانی معتقد بود که کودک  از راه پاسخ های طبیعی که به محیط و چیزهای پیرامون خود می دهد، آنها را می شناسد. برای کودک این پاسخ یا فعالیت، همان بازی کردن است. بازی است که آگاهی به محیط را در کودک پدید می آورد . بازی کردن، طبیعی ترین راه آگاهی به محیط و آگاهی از خود است؛ زیرا بازی آزاد ترین فعالیت است و همه هستی کودک چون یک کل در آن جلوه گر می شود. آزادی و فعالیت و خودکاری، برترین جنبه انسان است و بازی به طور لازم کودک را به جهان بزرگ تر پیوند می دهد.

 

فروبل برای نخستین بار به برپا کردن باغ کودکان یا کودکستان می پردازد و با این نام گذاری این نکته را می رساند که کودکان مانند نهال هایی هستند که طبیعت، نیروی حیاتی رشد و تحول را در درون آنها نهاده است و این نیروها به طور طبیعی و با پیمودن مراحل طبیعی جلوه گر می شوند.

 

از این رو، نقش تربیت باید واگذارنده باشد نه بازدارنده؛ یعنی به نیروهای نهفته کودک اجازه شکفتن بدهد و این شکفتن یعنی بکار آمدن یا واقعیت یافتن به وسیله فعالیت خود کودک صورت می گیرد و کار مربی، تنها راهنمایی و هدایت است.

در دهه های آخر قرن هیجدهم و دهه های اول قرن نوزدهم، متخصصان تعلیم و تربیت در فرانسه و آلمان مشاهده کرده بودند که وقتی به کودکان امکان جنب و جوش آزادانه داده شود، موجوداتی بسیار شاد و فعال می شوند. آنان معتقد بودند که کودکان نیازمند تحرک هستند و اگر این نیاز بر آورده نشود به احتمال زیاد در یادگیری آنان تاثیر منفی خواهد داشت. در نتیجه این بینش بود که برخی بازی های سازمان یافته و سازمان نیافته در بعضی از مدارس اجراشد.

فیلسوفان آموزش و پرورش دو  سه قرن پیش، از بسیاری جهات به آموزش و پرورش همان طور که متخصصان امروز نگاه می کنند، می نگریستند. به نظر آنها به دو دلیل زیر، تحرک باید در برنامه ریزی های درسی گنجانده شود:

 

1- پرورش کودکانی راحت و شاد که بتوانند در کلاس درس، دانش آموزانی، مشتاق یادگیری باشند.

2- تنش های کودکان را که به نوبه خود در یادگیری آنان ممکن است تاثیر منفی داشته باشد، کاهش دهد.

 

فعالیت در کلاس

 

کودکان تحرک و فعالیت را دوست دارند؛ اما در بسیاری از کلاس های درس فعالیت و تحرک کودکان برای معلم کم تر قابل تحمل است. کودکانی که در جای خود آرام می نشینند و در طول تدریس دست به سینه و ساکت اند و فقط به معلم توجه می کنند، بیشتر مورد قبول معلم واقع می شوند.

 

تحقیقاتی که در طول 40 سال گذشته انجام شده است، نشان می دهد که بی تحرکی ممکن است به یادگیری هوشمندانه و مطلوب منجرنشود. پژوهشگران از سال های 1960 در بسیاری از نقاط جهان در مورد تعامل فعالیت ها و تمرین های بدنی در یادگیری فعالیت های آموزشی، حافظه و بالاخره آموخته های دانش آموزان به تحقیق پرداخته اند. برخی از مطالعات در مورد تحصیل و یادگیری های کلاسی است که هم زمان با فعالیت های بدنی انجام گرفته و تعدادی در مورد یادگیریهایی است که بعد از انجام فعالیت های بدنی و بازی بوده است.

 

« گوتین  و  دیجنارد  » به این نتیجه رسیدند که فعالیت بدنی ملایم در یادگیری عمل جمع در ریاضی می تواند موثر باشد، در حالی که فعالیت شدید بدنی، در یادگیریهایی که بلافاصله بعد از آن، انجام می گیرد تاثیر منفی می گذارد .

برخی از پژوهشگران ژاپنی به روابط یادگیری با فعالیت بدنی علاقه مند شده اند.

« ماتسودا  سوگی هارا » در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که بعد از بازی سبک با دوچرخه، در یادگیری تفریق و انجام تمرین های بعدی مربوط به آن پیشرفت قابل توجهی مشاهده شده است.

« ریلو » در دو مطالعه در سال های 1960 به بررسی ارتباط میان میزان شایستگی و تطابق در کلاس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداخت .او بعد از تحقیق به این نتیجه رسید که ساکت نشاندن دانش آموزان باهوش و شایسته برای مدت طولانی در کلاس درس فشار زیادی به روان آنان تحمیل می کند. کودکان شایسته و سر آمد اگر مدت طولانی بدون تحرک در کلاس یا جلسه امتحان بنشینند، از آزمون های مربوط، اعم از کلاسی و هوشی، نمره های کم تری خواهند گرفت .داده های تحقیقات مذکور این فرضیه را تایید می کند که: اگر در آموزش کودکان، از بازی و تحرک استفاده شود، یادگیری به بهترین وجه صورت می گیرد.

 

از جمله تحقیقات دیگری که این فرضیه را تایید می کند، نتیجه تحقیقی است که به همت « کرنبای »   انجام شده است. او نشان می دهد که توانایی یادگیری ریاضیات در کودکان بلافاصله بعد از انجام بازی دوچرخه سواری سبک، تا 45 درصد افزایش یافته است.

پژوهش دیگری به کوشش « سالتز  و  دانرورث » در مورد یادگیری هم زمان با ورزش انجام گرفته است و نشان می دهد که به خاطر سپردن جملاتی در مورد موضوعات گوناگون، همراه و هم زمان با ورزش و جنب و جوش، به مراتب بهتر از زمانی بوده است که کودکان بی تحرک مجبور به حفظ آنها بوده اند.

هم چنین نتایج تحقیقات گوناگون نشان داده است که انجام دادن یک ساعت تمرین های بدنی و ورزش سبب رهایی از فشار ساعت های کلاس درس و در نتیجه آموزش و یادگیری بهتر می شود.

 

در یکی دیگر از مطالعات انجام شده نتیجه گرفته شد که هر گاه مفاهیم دستور زبان را از طریق بازی های آموزشی و غیر آموزشی به کودکان بیاموزیم، آنها در مقایسه با گروهی که همین مفاهیم را از طریق آموزش سنتی و رسمی می آموزند به طریق معناداری پیشرفت بیشتری نشان می دهند. این آزمایش بر اساس این فرضیه طرح شده که شرکت کودکان در بازی ها سبب انگیزش آنها در یادگیری مفاهیم خواندن و دستور زبان خواهد شد. از ین رو، او از آزمایش خود نتیجه می گیرد که حالت انگیزشی خوبی که در اثر شرایط بازی حاصل می شود، یادگیری زبان را به نحو مطلوبی تسریع می کند.

 

دیدگاه اسلام درباره تاثیر بازی در رشد کودک

 

قصه حضرت یوسف ( ع ) را اکثراً شنیده ایم که برادران یوسف به بهانه بازی و سرگرمی او را به صحرا بردند و در چاه انداختند و ماجرا ادامه پیدا کرد تا پایان داستان. جالب این جاست که یعقوب پیامبر ( ع ) در برابر استدلال فرزندان نسبت به نیاز یوسف ( ع ) به گردش و تفریح هیچ پاسخی نداد و عملاً آن را پذیرفت. این خود دلیل بر این است که هیچ عقل سالمی نمی تواند این نیاز فطری و طبیعی را انکار کند .

اسلام با توجه به این نیاز طبیعی دستور می دهد که کودکان را تا هفت سالگی آزاد بگذارید تا بازی کنند.

امام صادق ( ع ) فرموده اند: بگذار فرزندت تا هفت سال به بازی بپردازد، در هفت سال دوم  به تأدیب او همت بگمار و در هفت سال  سوم  مراقب او باش .

در روایتی آمده است، رسول خدا ( ص ) با جمعی از صحابه از جایی عبور می کردند، کودکان را در حال خاک بازی دیدند، برخی از صحابه خواستند آنها را از بازی کردن باز دارند، پیامبر ( ص ) فرمود: بگذارید آنها بازی کنند، که خاک محل پرورش کودکان است .

 

اسلام علاوه بر این که واپس زدن این تمایل را نهی می کند، توصیه ای دارد که پدران و مادران امکانات لازم برای بازی کردن کودکان را فراهم کنند و در هر موقعیت و مقام اجتماعی نیز که هستند وقتی را برای بازی با فرزندان خویش اختصاص دهند و خیال نکنند که در صورت بازی با فرزندشان اقتدار یا متانت آنان خدشه دار خواهد شد و یا به عبارتی، سبک خواهند شد. در روایات اسلامی داریم که پیامبر ( ص ) آن قدر به بازی کودکان اهمیت می دادند که به هنگام سجده، نوه خردسالش، حسین ( ع ) که بر پشت آن حضرت می نشستند تا از پیامبر ( ص ) سواری بگیرد؛ پیامبر سجده را طول می دادند.

 

در برخی از روایات به نمونه ای از انواع بازیها و ورزش ها اشاره شده است. برای مثال، در روایتی از قول پیامبر ( ص ) آمده است: به فرزندان خود شنا و تیر اندازی بیاموزید. هم چنین رسول گرامی اسلام ( ص ) وجود حالت فعال و وجد را در طفل خردسال، نشان دهنده فزونی خرد و اندیشه او در بزرگسالی دانسته، می فرماید: شیطنت و لجاجت و ستیزه جویی کودک در دوران خردسالی او، نشانه فزونی عقل و اندیشه او در بزرگسالی است. در حدیث دیگری نیز فرمودند:

چه خوب است فرزند انسان در خردسالی بازیگوش،  پر تلاطم و بالأخره متمرد باشد تا از این حالت طغیان آمیز او شخصیتی در بزرگسالی سر بر آورد که از حلم و خویشتن داری و مقاومت و پایداری برخوردار باشد. سپس آن حضرت فرمودند: سزاوار است که طفل خردسال منحصراً این چنین بوده، بازیگوش و پر جنب و جوش باشد.

 

در روایتی از پیامبر اسلام ( ص ) آمده است:

هر کسی که کودکی نزد اوست، باید برای او کودک شود.

می توان از این حدیث این استفاده را کرد که آموزگاران که کودکان برای تعلیم و تربیت به آنها امانت داده می شوند باید با احساسات و تمایلات کودکان آشنا باشند و آنها را درک کنند و خلاصه زبان کودکی را بلد باشند .

چون که با کودک سر و کارت افتاد                 پس زبان کودکی باید گشاد

 

یکی از زبانهای کودکی زبان بازی کردن است!

 

آرای تربیتی دانشمندان اسلامی در زمینه بازی

 

به عقیده « ابن سینا » هدف از آموزش کودک پنج چیز است: 1- ایمان  2- اخلاق نیکو 3 - تندرستی  4- سواد  5- هنر و پیشه

 برای نیل به این اهداف، توصیه هایی کرده است که بعضی از آنها به بازی ارتباط دارد؛ از جمله: محروم نکردن دائمی کودک از آن چه که مورد تمایل اوست، ایجاد رقابت سالم بین فرزندان، تشویق فرزند به ادامه تحصیل تا 14 سالگی. البته تا این سن نباید تمام وقت او صرف تحصیل شود، بلکه قسمتی از آن نیز باید به ورزش و بازی اختصاص یابد.

 

توضیح این که او عقیده دارد که اطفال تا 6 سال از تمایلات خود پیروی می کنند و بر اولیای اطفال است که همواره آنها را از آن چه که به آن تمایل دارند، محروم نکنند و آن چه که باعث محدود شدن کودکان است بر آنان تحمیل نکنند. سلب آزادی و جلوگیری از جنب و جوش بازی کودکان را، زمینه ای برای افسردگی های بی موقع و زودرس سبب می شود تا رغبت ها از بین برود و کودکان بیمارگونه شوند .

 

برنامه تحصیل به نظر « امام محمد غزالی » عبارت است از: 1- قرآن  2- خواندن و نوشتن  3- اخبار  4- اخلاق 5- ادب  6- حکایات پارسایان  7- روزی یک ساعت بازی .

استاد علامه، « شهید مطهری » بر اساس کلمات قصار علی ( ع ) در نهج البلاغه، معتقد است که در تربیت باید دل ها را از ناحیه میل آنها بدست آورد، یعنی معلم باید کوشش کند که میل قلب را پرورش دهد و به زور متوسل نشود، چه قلب اگر مورد اکراه و اجبار قرار گیرد، کدر می شود و واپس می رود.

 

به اعتقاد وی ترس و ارعاب و تهدید در انسان عامل تربیت نیستند و نمی توان از این طریق استعدادها را پرورش داد. وی معتقد است که در یادگیری، کودکان باید شاد و خندان و خوشبخت باشند.

 

منبع

احمد شوشتری

مجله رشد تکنولوژی آموزشی شماره 6