تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

وصیتنامه شهید علیرضا محمودی پارسا نوجوان ۱۳ساله کرجی

 لازم به ذکر است این توبه نامه چند روز قبل از شهادت بر روی نوار کاست ضبط کرده ودر سنی است که  به سن تکلیف نرسیده است.بارخدایا ! از کار هایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :

از این که حسد کردم

از این که تظاهر به اطلاع از مطلبی کردم که اصلا نمی دانستم

از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم

از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم

از این که مرگ را فراموش کردم

از این که در راهت ُسستی و تنبلی کردم

از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم

از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم

از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند

از این که شب ، بهر نماز شب بیدار نشدم

از این که دیگران را به کسی خنداندم غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم

از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم

از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود

از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم ، غافل از اینکه تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری

از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند

از این که (خدا می بیند) را در همه کارهایم دخالت ندادم.

خـداونـد از نـگاه ملاصـدرا

خـداونـد از نـگاه ملاصـدرا

خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان


اما بقدر فهم تو کوچک میشود


و بقدر نیاز تو فرود می آید


و بقدر آرزوی تو گسترده میشود


و بقدر ایمان تو کارگشا میشود

و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود

و به قدر دل امیدواران گرم میشود

یتیمان را پدر می شود و مادر

بی برادران را برادر می شود

بی همسرماندگان را همسر میشود

عقیمان را فرزند میشود

ناامیدان را امید می شود

گمگشتگان را راه میشود

در تاریکی ماندگان را نور میشود

رزمندگان را شمشیر می شود

پیران را عصا می شود

و محتاجان به عشق را عشق می شود


خداوند همه چیز می شود همه کس را

به شرط اعتقاد

به شرط پاکی دل

به شرط طهارت روح

به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا

و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف

و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک

و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار


و بپرهیزید

از ناجوانمردیهــا

ناراستی ها

نامردمی ها!


چنین کنید تا ببینید که خداوند

چگونه بر سر سفره ی شما

با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند

و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد

و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند

و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند


مگر از زندگی چه میخواهید

که در خدایی خدا یافت نمیشود؟

که به شیطان پناه میبرید؟

که در عشق یافت نمیشود

که به نفرت پناه میبرید؟

که در حقیقت یافت نمیشود

که به دروغ پناه میبرید؟

که در سلامت یافت نمیشود

که به خلاف پناه میبرید؟

و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید

که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!



پیام مدیریتی

آنانکه از مسند مدیریت ودرکسوت معلمی رسالت هدایت واداره ی امور را برعهده گرفته اند در برخورد با دیگران باید از دوموضع متفاوت به حل مشکلات بپردازند.

الف) یکی از موضع قانون که خشک است وغیر قابل انعطاف.

ب) ودیگر از موضع احساس که مهر است وانعطاف.

برخورد ما از موضع قانون مسئولیت را تثبیت می کند ولی از موضع عواطف واحساس ،انسانیت را.

هنر گوش دادن ،مهارت درک دیگران،تاثیر پذیری وتاثیر گذاری ،قدرت تصمیم گیری،ارتباط با دیگران براساس اصل تفاوت های فردی،موقعیت یابی ،آمادگی برای تغییروتحول ،حل مساله ومشکل گشایی ،رشد خود،حل تعارضات،ابراز عواطف به دیگران ، اعتقاد وباور به نظارت الهی ،رعایت حلال وحرام در انجام امور،مقید به نظم وانضباط کاری،تقوای اخلاقی ومالی،توجه به حقوق همکاران ،دانش آموزان واولیاء و...از جمله صفاتی است که باید مدیران ومعلمان ما متصف به آنها باشند.