تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

مدیریت وکلاسداری جذاب ۱۴

سایر مشارکت کنندگان اصلی                                                                                       همگی افراد برجسته ای که در صفحات گذشته از آنان یاد شد ، از جمله بنیان گذاران اصلی انضباط بودند. هر یک از آنان ایده های جدید و پایداری را مطرح نـمودند . از جمله ایده ی ، آلفی کان که هم چنان مورد استفاده است. علاوه بر کسانی که نام بردیم ، صاحب نظران دیگری نیز در بـهبود انضباط مدرسه نقش داشته اند. به استثنای جاکوب کوئین ، تمامی این افراد به  صورت فعالانه ای به ارتقاء برنامه های خود از طریق کتاب ها ، نوارهای ویدیویی ، مقالات ، تشکیل کنفرانس ها و کارگاهای آموزشی پرداخته اند .  گر چه ایده های آنان مطـالب جدیدی بر آن چه که تا به حال گفتیم اضافه ننموده ، اما به دلیل تأثیری که در بـهبود شرایط معلّـمان و دانش آموزان داشته است ، اسامی آنان شایان ذکر است.

درس مدیریت کویین                                                                                                      جاکوب کویین در کتاب خود به نام انضبـاط و مدیریت گروه کلاس ( 1971 ) تأثیر آموزش بر رفتار دانش آموزان را مطرح نمود. او اعتقاد داشت که اشتغـال فعّـالانه دانش آموزان در امر یادگیری ( بدون اتلاف کوچک ترین زمان ) بهترین روش حفظ انضباط مطلوب است .

انضباط مثبت کلاس درس جونز                                                                                       فردیک جونز در کتاب خود تـحت عنوان انضباط مثبت کلاس به سال 1987 استفاده از زبان بدن را مطرح نـمود. او اعتقاد دارد که مهم ترین و مؤثر ترین ابزار انضباطی معلم اشارات یا زبان بدن ( از جمله تماس چشمی ، تقرّب جسمی ،  حالت صورت ، ایماء و اشاره ) می باشد. او هم چنـین ادعا می کند که سیستم های انگیزشی از قبیل کلیه ی رفتارهای خوب دانش آموزان در جهت کسب پذیرش در کلاس ،  می تواند به ایجاد مسئولیت در ارائه رفتارهای مناسب در مقابل کلاس کمک نـماید.

انضباط توأم با همکاری آلبرت                                                                                           لیندا آلبرت در کتاب خود با عنوان انضباط توأم با همکاری ( 1996 ) ، چگونگی کاهش مشکلات انضباطی را توسط ایـجاد حس تعلّـق بیان می کند . او می گوید به دانش آموزان نشان دهید که آن ها توانا هستند ، با یکدیگر در ارتباطند و به طرز معنی داری در تصمیم گیری های کلاس درس مشارکت دارند .  او اعتقاد دارد که هـمکاری سه جانبه ای شامل معلّم ، شاگرد و والدین جهت امور اجرایی ، برقرار گردد.

انضباط مثبت نلسون ، لات و گلن                                                                                   جین نلسون ، لیـن لات واچ  ، استفـان گلن در کتاب خود تـحت عنوان انضبـاط مثبت در کلاس درس ( 1997 ) به شرح ریکـردی می پردازد که طی آن تکیه بر توانـایی های دانش آموزان از جـمله توان کنترل خود ، همکاری ، مسئولیت پذیری و رفتارها ی موقر نـموده است . با تأکید بر چنین توانایی هایی دانش آموزان می آموزند که چگونه با همکاری یکدیگر به حل مشکلات پرداخته و از فرصت های و شرایط جالب آموزش و یادگیری استفاده نمایند و بدانند که تـحت هیچ شرایطی مورد تـحقیر قرار نـخواهند گرفت.

انضباط توأم با شأن یا احترام کروین و مندلر                                                                         ریچارد کروین و آلن مندلر از راهکارهای افزایش شأن و احترام دانش آموزان توسط معلمان صحبت می کنند. در کتاب آنان، انضباط توأم با شأن (1988 ) به موضوع احترام و شخصیت دادن به دانش آموز تأکید گردیده و نیز در باره ی این که چرا می بایست شأن و احترام همواره در نظر گرفته شود ، توضیح داده شده است . کروین در کتاب خود « کشف مـجدد امید : بزرگ تـرین راهکـارهای آموزش » ( 1992 ) به ارائه راهکارهای مؤثر برای رفتار با دانش آموزان  در معـرض خطر پرداختـه است . منظـور او از دانش آموزان در معرض خطـر دانش آموزانی می باشند که رفتارهایشان مسبب شکست های آنـهاست.

انضباط درونی کولوروسو                                                                                              بارابار کولوروسو در نوشته اش با نام ، « کودکان با ارزش اند ، به کـودکانتان انضباط درونی هدیه بدهید » (1994) ، کمک به کودکان در جهت توسعه انضباط درونی را پیشنهاد می کند. او می گوید انضباط درونی عبارتست از توانایی رفتار خلاق ، سازندگی همیارانه و توأم با مسئولیت پذیری که بدون راهنمایی و نظارت بزرگ ترها صورت می گیرد. مادامی که معلم به اقدامات انضباطی می پردازد ، می بایست به دانش آموزان خود نشان بدهد که چه بـخشی از کار آن ها اشتباه بوده است ، مسئـولیت اشتباه بر گردن خود آن هاست و نیز به آنـان حق بدهد که از دیگران انتظار شأن و احترام خویش را داشته باشند.          

از این بزرگان چه آموختیم و سهم آنان در تعلیم و تربیت چیست؟                                                روش های سنّتی انضباط دیگر کاربردی ندارند . معلمانی که از قانون یک طرفه ی اطاعت محض دانش آموزان جانبداری می کنند، محکوم به ناکامی و شکستند. شاگردان آنها نسبت به یادگیری مقاومت نشان داده، مدرسه را دوست ندارند و نهایتأ به بدرفتاری و عاقبت ترک مدرسه اقدام خواهند کرد.                                                          خود انضباطی دانش آموز به عنوان هدف مورد نظر است. با روش خود انضبـاطی ، دانش آموزان رفتارهای قابل قبولی ارائه می نمایند ، زیرا می فهمند که رفتار مطابق با قوانین مدرسه به نفع آن هاست. معلمـان توسط جایگزینی راهکارهای

تقویض قدرت به نفع راهکارهای مؤثر، خود را از صحنه کنترل کلاس کنار کشیده ، در عوض سبب ارتقاء خود کنترلی در دانش آموزان می گردند.                                                                                                        سوء رفتارها هنگامی که دانش آموزان کلاس درس و سایر دانش آموزان را هم چون خانه و خانواده خود بنگرند ، رو به کاهش می گذارد. زمانی که دانش آموزان به

همکلاسی های خود هم چون خواهر و برادرشان بنگرند، هر یک از آنان به فکر رفاه و خیر عموم خواهد بود. بنابر این از قانون چشم در برابر چشم (تلافی کردن) تبعیت نکرده و همه در فکر مراقبت از یکدیگرند. دانش آموزان موفـّق ، به آن هایی که توفیق چندانی نداشته اند کمک خواهند نمود و آنان که مشکل دارند از حمایت و پشتیبانی سایر همکلاسی هایشان برخودار می گردند. کلاس به طور کلی اجازه ی توهین و تحقیر به دانش آموزان را نخواهد داد.

  • در انضباط ، رفتارهای ملایم ، مؤثرتر از رفتارهای خشن می باشند. روش ملایم ، مثبت و مستمر بیشتر از بکار گیری صدای بلند ، تهدید و تنبیه برای ترغیب افراد به رفتارهای مناسب مؤثر است. دانش آموزان امروزی در مقابل رفتارهای خشن سرشختانه می ایستند، اما در مقابل نرمی و مهربانی و احترام مغلوب می شوند.
  • پاسخ به نیازهای دانش آموزان امر مهمّی است. هنگامی که نیازهای هم چون، نیاز به امنیت، پذیرش، امید، احترام، قدرت، لذت و رقابت ارضاء شوند، دانش آموزان به نحو مطلوبی رفتار خواهند نمود. علاوه بر آن تلاش بیشتری در یادگیری می نمایند. شکل 1-10 چگونگی هماهنگی برنامه های مدرسه جهت رفع نیازهای دانش آموزان را نشان می دهد.

عوامل زیر را

همواره در کلاس

فراهم نمائید:

1-      امنیت

2-      امید

3-      شأن و احترام

4-      پذیرش

5-      قدرت

فعالیت ها را بسوی

عوامل زیر سوق

دهید:

1-      لذت و سرگرمی

2-      شایستگی

یک یا چند عامل زیر

را در کلاس بکار گیرید:

1-      نو آوری

2-      رمز آمیزی مطالب(جذابیت)

3-      نمایشی بودن

4-      چالش

5-      رقابت توأم با همکاری

شکل 1-10 – هماهنگی مدرسه و برنامه های آن در جهت رفع نیازهای دانش آموزان

·         روابط خوب بین معلـّم و شاگرد به کاهش مشکلات انضباطی و نیز حلّ و فصل بهتر و آسان تر این مشکلات می انجامد. ایجاد جوّ اعتماد در کلاس بستگی کامل به نحوه ی برخورد معلم با دانش آموز دارد. رفتارهای معلـّمان را در شکل 2-10 بررسی کنید. هر گاه معلم رفتارهای مثبتی ارائه دهد، جوّ اعتماد برقرار می گردد و در صورتی که رفتارهای او در جهت منفی باشد، موجب از بین رفتن اعتماد خواهد شد.

·         هنگامی که دانش آموزان شیفته ی درس شدند، به ندرت بدرفتاری می کنند، در صورتی که معلم با ارائه عناوین معنی دار و جذ ّابی توجه شاگردان را به درس جلب نموده باشد، بدرفتاری ها به طرز چشم گیری کاهش خواهند یافت (باز هم به شکل 1-10 توجه کنید).

·         شیوه ی صحبت معلم با دانش آموز بر شخصیت شأن وی اثر می گذارد، یکی از اولویت های معلمان حفظ شأن دانش آموز می باشد. آموزگاران با توجه کافی به دانش آموزان، احترام به آنان و ارتباط مناسب با آنان اشاره ی همیشگی به موقعیت ها و نه به شخصیت دانش آموزان، به آنان شأن واحترام می بخشد.

·         دانش آموزان در تصمیم گیری های مربوط به کلاس درس همکاری و مشارکت داشته باشد. دانش آموزان هنگامی بیشتر تمایل به متابعت از استانداردهای رفتاری و دیگر انتظارات مدرسه خواهند داشت، که اولا ً در تصمیم گیری ها در موردقوانین شرکت ئاشته باشد و ثانیا ً متوجه شوند متابعت از تصمیم ها به نفع خود و گروهشان می باشد.

·         به هنگام سوء رفتار دانش آموزان باید ابتدا علل آن را مشخص کنیم و سپس به رفع این علل بپردازیم. شکل 3-10 فهرستی از دلایل بد رفتاری و نیز بهترین راه پی بردن به علل سوء رفتار جهت تصحیح آن ها را ارائه نموده است.

این علل اغلب توسط معلمان قابل حذف میباشند، یا لا اقل در حین حل و فصل تضادها و مشکلات

 قابل تغییر و اصلاح می باشند.

رفتارهای مثبت: سازنده ی اعتماد

دوستی

مهربانی

تأیید

دعوت

پیشنهاد

ترغیب یا تشویق

کمک

گوش فرا دادن

قدردانی

ملاحظه

احترام

رفتارهای منفی: تخریب کننده ی اعتماد

سردی

اغماض(نادیده گرفتن)

زورگویی

فرمان دادن

توقعات زیاد

عدم علاقه

عدم احترام

انتقاد

تفاوتی

تحقیر

شکل 2-10 رفتارهای سازنده و مخرب اعتماد بین معلم و شاگرد

علل سوء

شکستن حریم

مسخره کردن و ادای دیگران را درآوردن

کنجکاوی یا علاقه ی شدید

توجه طلبی

قدرت طلبی

کسالت یا نومیدی

هیجانی بودن

تهدید شخصیت(شأن)

مخالفت های سر برآورده

شخصیت خود محور

راه های رفع علل

توافق یا قرارداد کلاسی، یادیار

توافق یا قرار داد کلاسی، یادیار

توافق یا قرار داد کلاسی، یادیار با ملاحظه

توجه مداوم به یکایک دانش آموزان

اجازه ی تصمیم گیری در موارد مربوط به کلاس

جذاب ساختن دروس

صحبت به آرامی با دانش آموز؛ نشان دادن توجه به دانش آموز

توافق یا قرار داد کلاسی، صحبت با دانش آموز

روش حل و فصل کشمکش

ارائه مثال های اخلاقی، اعتماد و بحث

شکل 3-10: علل سوء رفتار و چگونگی رفع آن

چگونگی دستیابی به انضباط توأم با سینرژی( هم توان افزایی)

       

        حال بپردازیم به چگونگی ایجاد انضباط توأم با سینرژی ( هم توان افزایی) در کلاس درس. امور انضباطی در کلاس های توأم با سینرژی فقط با هدف کمک به دانش آموزان اجرا می گردد و هرگز برای سرزنش، تنبیه و تحقیر او به کار نمی رود. همه می دانیم که هر چه رفتاری بیشتر سبب آسیب به شأن و شخصیت دانش آموز شود، درد سرهای زیادتری برای ما معلمان در بر خواهد داشت، زیرا رفتارهای آسیب زننده موجب مقاومت دانش آموزی در برابر ما، و نیز عدم علاقه ی وی به همکاری در کلاس درس و در نهایت موجب عدم علاقه به درس و مدرسه خواهد شد.

       هنگامی که بدرفتاری از دانش آموزی سر می زند، ما می بایست به طرزی مثبت با او برخورد کنیم، از او حمایت کنیم، احترام به وی نشان داده و کمک برایش فراهم نماییم. و این بدان معنی نیست که رفتار ناپسند او را نسبت به خود، دانش آموزان دیگر و کلاس درس تحمل کنیم، به عکس نباید اجازه ی سوء رفتار در کلاس را به دانش آموز بدهیم. در کلاس های توأم با سینرژی سعی در آنست که بد رفتری ها را به حد اقل برسانیم. اما هنگامی که بدرفتاری رخ داد می بایست با علل بدرفتاری ها به طرز یاریگرانه و محترمانه برخورد نموده و در رفع آن اقدام نماییم. زمانی که علل شناخته شوند می توانیم آن ها را تصحیح کرده و یا از میان برداریم و به تدریج سوء رفتار از بین خواهد رفت. چگونه این امر صورت می پذیرد؟ با وجودی که روش های انضباطی در کلاس های توأم با سینرژی (هم توان افزایی) بسیار مؤثرند، اما فرآیندی کوتاه و با عملکرد فوری نمی باشند و اقدامات طبقه بندی شده ای برای اجرا وجود ندارد. انتخاب راه حل یک مسئله شخصی معلم است که بستگی به دانش آموزی خاص در موقعیتی ویژه دارد و البته به شخصیت معلم نیز وابسته است. در صورتی که برای شروع به اقدام دچار شک هستید، می توانید یکی از راه کارهای زیر را امتحان نمایید.

وظایف مستمر

       سه وظیفه ی اصلی بر عهده ی معلم است که در شروع کلاس باید انجام شوند. در صورتی که این سه وظیفه ی اصلی به انجام رسد، ایجاد کلاس در توأم با سینرژی (هم توان افزایی) سرعت بیشتری می یابد.

اولین وظیفه، تدوین قرارداد یا توافق نامه کلاسی در باره ی رفتارها، آموزش و یادگیری می باشد. تدوین قرارداد به بحث و گفتگویی از جانب همه ی دانش آموزان کلاس نیاز دارد. هنگامی که توافق نامه به تصویب اکثریت رسید، می بایست خلاصه شده و حد اقل در جملاتی مثل جملات زیر نوشته شود (کلمات بر حسب سن دانش آموز انتخاب می شود).

 

برای مثال در کلاس، معلم و شاگردان در تمامی موارد زیر توافق دارند:

1-      یادگیری را امری لذت بخش و رضایت بخش کنیم.

2-      در همه حال به دیگران احترام بگذاریم.

3-      نهایت سعی خود را برای انجام کارهای کلاسی(تکالیف) مبذول داریم.

4-      مشکلات خود با دیگران را به طرزی مؤدبانه و محترمانه حلّ و فصل کنیم.

این قرار داد از طریق مثال ها و ایفای نقش برای دانش آموزان روشن تر خواهد شد.                          وظیفه دوم، توسعه و تقویت روحیه ی خانوادگی (جمعی) در کلاس است، که طی چنین احساسی دانش آموزان به یکدیگر

کمک کرده و مراقب یکدیگرند. این احساس را می توان از همان روز نخست در کلاس پایه گذاری نمود تا به تدریج جا بیافتد. اما لازم است اهمیت چنین موضوعی را گاه به گاه به کلاس یاد آور شوید.

سومین وظیفه، به مرحله اجرا گذاشتن عناصر نه گانه آموزش توأم با سینرژی (هم توان افزایی) یعنی، اخلاقیات، اعتماد، فرمندی، ارتباط(گفتگو)، علاقه، توافق نامه کلاسی، رقابت توأم با همکاری، روابط انسانی و حل و فصل مشکلات می باشد. چندین هفته به طول خواهد انجامید، تا تمامی عناصر نه گانه در کلاس اجرا شود. در صورت کامل شدن این سه وظیفه، خواهید دید که شما با مشکلات جدّی انضباطی روبرو نخواهید بود.

نحوه ی برخورد با سوء رفتارها

      بسیار ایده آل خواهد بود که با اجرای روش های ذکر شده تمامی سوء رفتارها از میان برود. اما متأسفانه به کارگیری روش سینرژی سبب از بین بردن تمامی سوء رفتارها نمی شود، بلکه قسمت اعظم بد رفتاری ها را از میان می برد. گاهی اوقات مجبورید با دانش آموزانی که بر خلاف اصول کلاس رفتار می کنند، برخورد کنید. برای اکثر معلمان و طی دهه های متمادی برخورد با سوء رفتارها ناخوشایند، خسته کننده و اتلاف وقت به شمار می آمده است. به کارگیری روش سینرژی نه تنها باعث کاهش چشمگیر سوء رفتارهاست، بلکه تنش ناشی از برخورد معلمان و ضربه ی ناشی از آن را نیز تقلیل داده است.

در صورت بروز سوء رفتار بکارگیری پیشنهادات زیرمفید واقع خواهند شد:

1-      به محض برخورد با سوء رفتار به دنبال علت آن باشید. سوء رفتارها همواره اعمال مخالف توافق نامه ی کلاسی هستند و همیشه عللی سبب سوء رفتارها می شوند. برخی از این علل آشکارند(برای مثال هنگامی که دانش آموزی به دلیل کسل کننده بودن محتوی درس شروع به خیال پردازی می کند)، و یا ممکن است نا آشکار باشند(برای مثال زمانی که بین دو دانش آموز درگیری لفظی پیش آمده که خود سبب توقف سایرین است، انا شما علت اختلاف آنها را نمی دانید). حتی زمانی که از علت آن اطلاع دارید بهتر است قبل از برخورد با دانش آموز این مطلب را بررسی کنید. اشتباه در مورد شناسایی علت سوء رفتار ممکن است موجب خطای رفتاری شما با دانش آموز شود و نتوانید درست عمل کنید. می توانید از دانش آموز سؤال کنید: آیا خسته شدی؟ یا اگر دلیل بدرفتاری روشن نیست (زمانی که دو نفر از دانش آموزان با هم درگیری لفظی دارند) می توانید از آن ها بپرسید: آیا من می توانم در حل مشکل کمکی بکنم؟. این نکته را به آنان یادآور شوید که بدون دانستن تمامی عوامل، تصمیم گیری بسیار دشوار خواهد بود.

2-      هنگامی که مشکل تشخیص داده شد، در صورت امکان علل آن را تصحیح و بر طرف نمایید، در صورتی که درس کسل کننده است، می توانید به آن پایان دهید، یا تغییری در نحوه ی ارائه درس ایجاد کنید و یا این که آن را به زمان دیگری موکول نمایید. می توانید با گفتن جملات زیر مشکل را برطرف کنید:

·         من فکر می کنم، قبلا ً هم در باره ی این درس صحبت کرده ایم، تا همین جا کافیست. می توانید به من بگویید چه عاملی موجب کسل کنندگی این درس شده است؟

·         فکر می کنم این مطلب درسی از اهمیت خاصی برخوردار است، در صورت تمایل می توانید برای ادامه ی کار هر دو یا سه نفر با هم کار کنید تا خستگی تان رفع شود.

·         می دانم که خسته اید، اما اگر چند دقیقه ای با من همراه شوید، درس تکمیل خواهد شد من از همکاری و همراهی شما سپاسگزارم.

3-      در صورتی که سوء رفتار به برخورد فیزیکی تبدیل شود، در فکر راه چاره باشید. امکان بروز    برخوردهایی میان شاگردان با یکدیگر و یا معلم و شاگرد با یکدیگر وجود دارد. در این جا چند مورد آن را مطالعه می کنید.

برخوردها بین دانش آموزان

 

      تصور کنید هنگامی که مشغول درس دادن هستید، بین دو نفر از دانش آموزان اختلافی روی داده و آن ها مشغول پرخاش به یکدیگرند می توانید به آن دو چنین بگویید:

·         دوستان آیا می توانید خودتان این اختلاف را حل کنید یا به کمک من نیاز دارید؟ در صورتی که آن ها اظهار نمودند که می توانند مشکل را حل کنند، از آن دو بخواهید که این کار بدون ایجاد اختلال در کار کلاس انجام دهند. همچنین می توانید از آن ها بخواهید که در آینده علت اختلاف را در صورت تمایل به شما بگویند.

·         اگر آن ها موفق به حل مشکل نمی شوند، می توانید از روش های زیر استفاده کنید:

1-      به آهستگی از آن ها بپرسید چه چیزی سبب مشکل شده است؟

2-      از یک طرف اختلاف بپرسید چه انتظاری از دوستش (طرف مقابل) دارد؟

3-      همین عمل را برای طرف دوم تکرار کنید.

4-      از هر دو طرف بخواهید تا بخشی از انتظارات طرف مقابل خود را برآورده سازد.

5-      در صورت رسیدن به توافق از آن ها بخواهید تا به مفاد قرارداد پای بند بمانند.

6-      در صورتی که قادر به توافق نیستند، از آن ها بپرسید: آیا مایلند در کلاس در باره ی این مطلب بحث کرده تا همگی درباره ی حفظ روابط انسانی مطالبی بیاموزیم؟

7-      در صورتی که طرفین دعوا برای به بحث گذاشتن مطلب موافق نبودند، از آن ها بخواهید تا با در نظر گرفتن رضایت طرفین دعوا را خاتمه دهند و از آن ها در مورد راهکارهای حل اختلاف نظر بخواهید.

8-      هنگامی که هیچ کدام موفق به حل و فصل برخورد مابین خود نشدند، می توانید بگویید: من از پیدا کردن راه حلی که به نفع طرفین باشد، نا امید شدم. اما تا زمان دستیابی به راه حل می توانم از شما دو نفر خواهش کنم که برخود کنترل داشته و اختلافات را کنار بگذارید. اجازه ندهید که برخوردهای شما باعث تأثیرات منفی بر کلاس درس شود.

     خلاصه ی آنچه تا به حال خوانده اید:

     همان طور که دیدید آموزش توأم با سینرژی در کلاس سبب حذف مشکلات انضباطی خواهد شد. اما به هر حال برخی از این مشکلات باقی می مانند که توسط دانش آموزان قابل حل و فصل می باشند. هنگامی که دانش آموزان قادر به حل مشکل نباشند، نیاز به کمک شما دارند. روش استانداردی برای اجرا وجود ندارد، آنچه که می بایست صورت گیرد بستگی به درک شما از موقعیت، میزان توانایی شما در تشخیص علل و آنچه به صلاح دانش آموز است دارد.

در باره مطالب زیر فکر کنید.

1-      در صورت اجرای آموزش توأم با سینرژی در کلاس انتظار نمی رود که دانش آموزان با شیوه ای خصمانه و یا عاری از احترام با شما صحبت کنند. اما همیشه همه ی کارها خوب پیش نمی روند. ممکن است ما با گفتن جمله ای پاسخ خصمانه دانش آموز را بر انگیزیم و در عین حال اطلاعات زیادی راجع به چگونگی برخورد با چنین شرایطی را نداشته باشیم. در برخورد با این مشکلات چه پاسخ هایی خواهید داد و چرا؟

2-      با در نظر گرفتن دلایل بد رفتاری، آیا فکر می کنید تمامی دلایل در شکل 3-10 بیان شده است؟ آیا دلایل دیگری را می شناسید.

3-      پیشنهادات ارائه شده در جهت حل و فصل مشکلات و کشمکش های در کلاس برای رسیدن به توافق همگانی تأکید می ورزند. فرض کنید دانش آموزی به شما دشنام می دهد، با در نظر گیری فلسفه ی کلاس توأم با سینر ژی چه عکس العملی نسبت به وی خواهید داشت؟

4-      بدون توجه به علل بدرفتاری:

5-      الف- آیا احساس می کنید که ده علت بدرفتاری نشان داده شده در شکل 3-10 ، ریشه ی اکثر سوء رفتارها است.

ب- عدّه ی کثیری عقیده دارند که عامل اصلی بدرفتاری دانش آموزان این است که دانش آموزان سعی در رهایی از مسئولیت دارند. آیا با آن ها موافقید؟ اگر پاسخ شما مثبت است. آیا روشی ملایم و مناسب جهت مقابله با آن دارید؟ (به روش سینرژِی توجه کنید).

مدیریت وکلاسداری جذاب ۱۳

       حل و فصل مشکلات و تعارض های غیر انضباطی

 احساس ناتوانی در حلّ مشکل

  زمانی که من در مدرسه مشغول تدریس بودم ، دانش آموزان با من بسیار خوش رفتار بودند . آنها غالباً دوستانه رفتار نموده و قدر دان آن چه که برایشان انجام می دادم ، بودند گهگاهی حوادثی اتفاق می افتاد ، که با وجودی که اکنون پیش پا افتاده به نظر می رسند ، امّا در آن زمان چنین نمی نمود . خاطره ای که بسیار شفاف در ذهن من به جای مانده مربوط به سال دوم تدریسم در کلاس درس زبان اسپانیایی بود . من با شاگردانم به خوبی رفتار می کردم و تا آن جایی که می دانم خصومت و رنجشی از من نداشتند . هر کلاس درس با برنامه ی معمول شروع می شد ، روال کار این بود که پاراگرافی خوانده و به انگلیسی ترجمه شود . من در صندلی خود قرار می گرفتم و کار های مربوط به حضور و غیاب و گزارش کار کلاس را تکمیل می کردم . پس از چندی اگر توضیحات بیشتری برای متن لازم بود ، ارائه می شد و سپس گفت وشنود به زبان اسپانیایی تمرین می شد . یک روز به کلاس آمدم و از شاگردان خواستم خواندن متن را شروع کنند و سپس روی صندلی خود نشستم . شوکه شدم ، زیرا من بر روی کیسه ای از آب سرد نشسته بودم که تمامی پشت شلوارم را خیس کرد . ناگهان از جا پریدم ، چشمان از حدقه درآمده ی همه ی دانش آموزان به سوی من خیره شده بود و صورت هایشان مات و بدون کلام بود . من باقی مانده ی آب را از روی صندلی بیرون ریختم. بلا فاصله با گفتن این جمله که به زرودی برمی گردم ، در حالی که از شلوارم آب می چکید ، کلاس را به سوی دفتر ترک کردم . از یکی از منشی های مدرسه خواستم تا از کلاس من مراقبت کند . منزل من با مدرسه زیاد فاصله نداشت ، به منزل رفتم و شلوارم را عوض کردم و در عرض کمتر از سی دقیقه به مدرسه بازگشتم . وقتی برگشتم انگار که هیچ اتّفاقی نیافتاده ، به درس ادامه دادم ( شاید این بهترین کار ممکن برای اداره ی آن روخداد بود ، و من کاملاً بر حسب تصادف عمل کردم ) در پایان شاگردان کلاس را ترک کردند. همه ی چشمان از من می گریخت . هیچ کس با من یا با سایر دانش آموزان صحبتی نکرد . مسلماً مشکلی وجود داشت که کاملاً به من مربوط می باشد اما من ، نمی دانستم با آن چه کنم . روزها گذشت ، برخی از دانش آموزان با خجالت به من نزدیک شده و در لفافه به من می گفتند که در این ماجرا دخالتی نداشته اند . من هرگز نفهمیدم که چه کسی مسئول این عمل بود ویا برای چه چنین عملی را انجام داد. شاید کسی از من رنجیده بود و شاید این یک شوخی و یا نوعی جسارت بود .  من هرگز سعی در شناسایی آن دانش آموز نکردم به نظر می رسد ، من در آن زمان در حلّ مشکل بسیار ماهرانه و زیرکانه عمل کردم !

   آموزش ، مشکلات ، تعارض ها

 تدریس و آموزش به طور مستمر ایجاد مشکل و مسئله می نماید . اکثراً این مسائل باید به سرعت حل شوند تا آموزش به خوبی ادامه یابد . گم شدن وسائل ، تکا لیف ناتمام و ناقص ، حضور ناگهانی یک دیدار کننده ، ایجاد وقفه در درس توسط برخی از دانش آموزان ، بی ادبی ، دروغگویی ، دزدی و تقلّب از جمله این مشکلات می باشند . حتی ممکن است روی صندلی معلم آب ریخته شده باشد !برای برخی از معلمان خوش شانس این موارد به ندرت اتّفاق می افتد . اما برای برخی دیگر از معلمان همواره انتظار چنین وقایع یا حتی بدتر از آن نیز می رود .

  موفّقیّت یا عدم موفّقیّت معلم در تدیس بستگی به تصمیم هایی مؤثر وی در مورد چگونگی حل وفصل این تعارض ها و مشکلات دارد. هنگام بروز مشکلات ، معلم سه انتخاب پیش رو دارد : یکی آن که موقعیت را نادیده بگیرد ، مثل مورد که مطالعه کردید. هنگامی که مشکل زیاد جدی و وضعیّت وخیم نباشد ، این بهترین روش برخورد با آن است . اما اگر خطر بزرگ بوده و احتمال گسترش آن وجود داشته باشد ، باید دخالت کنیم و قبل از گسترش جلوی آن را بگیریم . دوّمین انتخاب این است که معلم خود شخصاً تصمیم گیری نموده و به دانش آموزان بگوید که چه باید انجام بدهند . این راه حلّی قدیمی است که معلمان برای حلّ مشکلات به کار می برند و به فکر من نیز هنگامی که با شلوار خیس در کلاس ایستاده بودم ، رسید . بسیاری از معلمان از این راه حل استفاده می نمایند ، اما چندان موفّقیّت آمیز نیست . زیرا دانش آموزان ممکن است در برابر دستورات معلم مقاومت نمایند . سومین راه حل جهت برخورد با مشکلات این است که ، دانش آموزان را به طور جدی در گیر حلّ مشکل نماییم . اغلب دیده ایم که وقتی به دانش آموزان مسئولیت تصمیم گیری واگذار می شود ، معلم را در انجام امور بیشتر حمایت می کنند . این همان کاری بود که من در برخورد در کلاس درس اسپانیایی باید انجام می دادم ، اما افسوس از چگونگی پیشرفت امور خبر نداشتم ، و ترسیدم که نتوانم از عهده ی آن برآیم .

   اما مشکلات چه هستند ؟ چه چیزی سبب می شود تا ما موقعیتی را مشکل تعبیر کرده ، ولی موقعیّت دیگر فقط یک رویداد تفسیر شود ؟ چگونه مشکل را حل کنیم ؟ آیا برای حلّ مسائل نیاز به راهکار های انضباطی است ؟ در مورد تعارض ها و برخورد ها چگونه است ؟ آیا هنگامی که کلمه ی مشکل یا مسئله به کار می رود ، منظور از آن موقعیتی است که تأثیر جدّی بر روند کلاس گذارده و اقدام و مداخله فوری می طلبد . چنین موقعیّتی ، سبب کند شدن پیشرفت کلاس شده عملکرد ها را مشکل می کند و اثر تخریبی بر احساس اعضای کلاس می گذارد . مشکلات لزوماً سبب درگیری در کلاس نمی شوند ، حتی اغلب این مشکلات توأم با سوء رفتار و تعارض هم نمی باشند . به چنین موقعیّت هایی که عاری از تضاد و سوء رفتار است موقعیّت غیر انضباطسی گفته می شود و روش های برخورد با آن با موقعیّت انضباطی متفاوت هستند .

   از طرف دیگر تعارض ها ( برخورد ها ) ، شامل نزاع شدید بین شاگردان با یکدیگر و یا معلم و شاگرد می باشد و عبارتند از درگیری های که فردی در مقابل فردی دیگر قرار گرفته و حاضر به کوتاه آمدن نیست . در این برخوردها ممکن است سوء رفتار نیز دیده شود ، حل و فصل می گردند. در صورتی که برخورد ها عاری سوء رفتار باشند با روش برد – برد برای طرفین قابل حل و فصل می باشند که در این فصل توضیح داده شده است .

 هدف اصلی در این فصل روشن نمودن روشهای غیر انضباطی حل و فصل مشکلات می باشد . که ابتدا در مورد مشکل صحبت می کنیم و چهار سناریو   همچنین وظیفه حاضر ما این است که به اکتشاف راه حل مشکلات غیر انضباطی و تضاد بپردازیم.ما با مشکلاتی شروع می کنیم که از طریق سناریوهای زیر به بحث می پردازیم :

 

    سناریو شماره 1- آقای کرین کلاس آشفته ای دارد.

   آقای کرین به دانش آموزان کلاس دوم درس می دهد. او همه چیز را برای دانش آموزان جالب و دوست داشتنی حفظ می کند . دانش آموزان نیز با شور و شوق و سرزندگی به معلم خود پاسخ میدهند : دانش آموزان از روی کتاب های مطالعه خود می خوانند و به ایفای نقش شخصیّت های مختلف می پردازند و تدراک مفصلی برای برنامه های نمایشی خود می بینند.برای مثال هر روزه یک سری فعّالیّت های تمرینی برای درس ریاضیات انجام می دهند. آقای کرین هم هنرمند خوبی است ، و برای فعالیّت های هنری دانش آموزان مدادها و کاغذهای مخصوص نقّاشی را در کلاس مهیّا می سازد . هم دانش آموزان و هم آقای کرین در کلاس خوشحال هستند .گرچه اخیراً موضوعی باعث ناراحتی آقای کرین شده است . و آن این است که در اغلب اوقات کلاس به هم ریخته و نامنطم است ، کاغذها در کف کلاس پخش شده ، کتابها در قفسه ها بطور نامنظم روی هم انباشته شده اند . در اطراف بوم های نقاشی رنگ ریخه شده و میز و نیمکت های دانش آموزان بسیار نامرتّب است .  

          آقای کرین در مورد این به هم ریختگی نگرانی نداشت تا زمانی که مدیر مدرسه شروع به ارزیابی کلاس های درس نمود و بطور اخص به عدم نظم و تمیزی در کلاس اشاره نمود( تذکّر داد ) :

       مدیر این طور بیان کرد که این وضعیّت از طرفی سبب بی انضباطی دانش آموزان گردیده طوری که آنها مسئله پاکی و انضباط را از یاد می برند و از سوی دیگر انصاف نیست که برای مسئولین خدماتی مدرسه این همه کار ( دردسر ) ایجاد کنیم . مدیر مدرسه طی یادداشتی به آقای کرین نوشت شما نیاز دارید تا وضعیِت کلاس خود را بهبود بخشیده و در امر نظافت و مدیریت نظم کلاس کوشا نمایید .

       آقای کرین با در نظر گرفتن اهمیّت ارزیابی کلاس درسش ، مجبور شد تا به مسئله نظافت کلاس درس بپردازد . او به دانش آموزان گفت که باید در مورد نظم کلاس خود دقّت بیشتری نماییند . یکی دو روز دانش آموزان از گفته وی پیروی می کردند امّا بعد از این کلاس او همچنان بی نظم و نا مرتّب بود .

      آقای کرین شروع کرد به اختصاص دادن اوقاتی برای تمیز کردن و جمع آوری کاغذ پاره ها و همچنین مرتّب کردن کتابها و قفسه ها حتی پاک کردن لکّه های جوهر از روی دسته صندلی ها و کف کلاس . او مجدداً از دانش آموزان خواست که در نگهداری کلاس خود دقّت کنند و سعی نمایند تا کلاس تا این حد ریخت و پاش نشود . با تذکّرهای آقای کرین برای مدّتی دانش آموزان سعی در نگهداری بهتر کلاس نمودند ، امّا باز هم پس از مدّتی به عادات گذشته از جمله ریخت و پاش ادامه دادند . یک روز آقای کرین عصبانی و خسته شده بود ، دانش آموزان را وادار نمود نا بعد از اتمام کلاس بمانند و کلاس خود را  مرتّب کنند . این عمل او باعث عصبانیّت دانش آموزان وی شد که عقیده داشتند کار آقای کرین منصفانه نیست . آقای کرین متوجّه شد حالت حساسیتی که قبلاً وجود نداشت در کلاسش ایجاد شده است . در حالی که زمان ارزیابی مجدد کلاس فرا می رسید و او امیدوار بود که این بار با همکاری دانش آموزانش کلاس قابل ارائه ای به نمایش بگذارد . سوالاتی که در مورد آقای کرین و کلاس آشفته ی او وجود دارد از این قرار است :

  1- آیا مشکل عمده ای در این جا وجود دارد؟

  2- مشکل برای چه کسانی است ؟ وچگونه می توانیم مشکل را مطرح کنیم ؟

  3- آیا مشکل انضباطی است ؟

  4- اگر مسئله وجود دارد چگونه می توان آن را طرح کرد و مورد بررسی قرار داد؟

  5- اگر مشکلی هست ، چگونه می توان آن را حل کرد ؟

  6- در صورتی که راه حل پیدا شد ، چگونه آن را رمز گذاری کنیم ( کد گذاری ) ؟

اجازه بدهید کمی در مورد این سوالات فکر کنیم :

 مشکل از چه چیزی  تشکیل شده است ؟ ( جدول 1-9)

زمانی بسیار دور ، دوست قدیمی من پروفسور المس. دی. بالدوین مشکل را این چنین تعریف کرد : هر چیزی که به عنوان مشکل و مسئله حس و درک شود . اگر موردی توسط دیگران مشکل قلمداد نشود بنابراین مشکل نیست . این تعریف مرا به چالش وا می داشت .

 من با این فکر بزرگ شده ام،که آنچه را نیروی طبیعت به وجود می آورد مثل (خشکسالی ، جرم ) مسئله بدانم  و نه مواردی چون ثروت یا لباس های نو زیادی داشتن . المس اشاره کرد که گاهی اوقات حتی ثروت زیاد داشتن خود می تواند یک مشکل باشد اما غالباً نداشتن لباس نو اصلاً مسئله قلمداد نشود . تماماً بستگی به افرادی دارد که در مسئله درگیر هستند .

  توماس گوردون (1989) که تا اندازه ای از المس بالدوین مشهورتراست نیز همین عقیده را دارد . گوردون در مورد حل مشکل اعتقاد داردکه ابتدا باید مشخّص شود مشکل چیست ؟ و چه کسی مشکل دارد ؟ او می گوید فردی که مشکل برایش دردسر آفریده صاحب مشکل است . گوردون نیز هم عقیده با بالدوین می گوید ، در صورتی که شما مشکل را باور داشته باشید آن را حس می کنید در غیر این صورت شما مسئله یا مشکلی تدارید زیرا آن را باور ندارید . گوردون کمی فراتر رفته و می گوید ، دانش آموزان باور ندارند که رفتارشان مشکل آفرین است او می گوید سوء رفتار مفهومی است که بزرگسالان از رفتار آزار دهنده ی دانش آموزان دارند . من نمی توانم با نظر وی موافق باشم ، زیرا فکر می کنم برای دانش آموزان نیز مفهوم سوء رفتار وجود داردو آن ها اکثراً از شیوه ی رفتاری سایر دانش آموزان بد رفتار ناراحت هستند.

 اجازه دهید برگردیم به اولین سوال:آیا درکلاس آقای کرین مشکل واقعی وجود داشت؟ بلی، زیرا فردی این مورد را به عنوان مشکل باور داشته است . این شرایط مدیر را ناراحت می کند و اعتقاد دارد که باید این شرایط تصحیح شود ، قضاوت مدیر سبب شد تا آقای کرین نیز این شرایط را به عنوان مشکل ببیند ، در حالی که وی قبلاً آن را به عنوان مشکل در نظر نمی گرفت . آقای کرین این مورد را مشکل می بیند زیرا در ارزشیابی وی تأثیر خواهد داشت و او نگران این موضوع است .

 آیا در کلاس آقای کرین مشکل انضباطی وجود دارد ؟

هنگامی که مشکل شناسایی شد ، ما می توانیم تصمیم بگیریم که این مشکل انضباطی است یا غیر انضباطی ؟ در صورتی یک مشکل انضباطی تلقی می گردد که اولاً موقعیّت شامل سوء رفتار عمده ی دانش آموز شود و ثانیاً ، برای دیگری دردسر تولید شده باشد ( شکل 2-9) . به استناد به این تعریف ، کلاس آشفته و به هم ریخته به عنوان مشکل انضباطی تلقی نمی گردد، زیرا دانش آموزان عمداً به هم ریختگی در کلاس ایجاد نکرده اند. یعنی با علم به این که این رفتارشان ناپسند است به این کار دست نزده اند . این عمل برای آقای کرین ناراحتی ایجاد کرده ولی نه آنقدر که باعث ممانعت از آموزش وی شود. تفاوت بین مشکلات انضباطی و غیر انضباطی کاملاً مشخّص بوده و نحوه ی برخورد با هر یک نیز متفاوت است . اساساً مشکلات غیر انضباطی ، تولید تضاد بین آموزگار و دانش آموز نمی کنند . از طرف دیگر ، مشکلات انضباطی به صورت برخورد خواست ها قلمداد می گردد ، که معلم در کوتاه مدّت برنده، اما در بلند مدّت بازنده ی مبارزه است . معلم با خاموش کردن اختلاف ( نادیده گرفتن خواست دانش آموز ) به را ه خود ادامه می دهد در حالی که اعتماد دانش آموزان و همکاری آنان را از دست می دهد . احساسات منفی تا مدّتها پس از پایان مبارزه در اذهان بازندگان خواهد ماند .

یک موقعیّت در صورتی مشکل قلمدا می شود که به طور قابل توجّهی دیگران را به دردسر بیاندازد . در کلاس درس نیز معلم به طور قابل توجّهی در شرایط ذکر شده زیر دچار دردسر می گردد:

  1- ایجاد اختلال در پیشرفت کار و کلاس درس

  2- صدمه وارد کردن به احساس معلم یا دانش آموز

  3- وجود نیروی بالقوه برای تخریب واحساسات و توقّف کار در کلاس

شکل 1-9 چه شرایطی ایجاد مشکل می کند ؟

در صورتی که مشکل وجود داشته باشد ، چگونه باید مطرح شده و بررسی گردد؟

در صورتی که مشکلی سبب اختلال در آموزش ویا یادگیری گردیده و یا موجب تندروی معلم گردد ، باید بدون درنگ به آن پرداخته شود . در رویکرد قدیمی ، معلم مشکلی را شناسایی کرده و سپس خطاب به کلاس می گفت که با انجام چه راهکارهایی می توانند مشکل را حل کنند . ممکن است معلم اجازه بحث مختصری را  به دانش آموزان بدهد اما به طور کلی مقررات توسط وی تعیین می گردد و دانش آموزان باید از آن اطاعت کنند . اما یک معلم با تجربه هنگامی که احساس می کند مشکلی وجود دارد به راحتی به دانش آموزان می گوید : «« بچّه ها ، مشکلی در حال شکل گرفتن در کلاس است ، من فکر می کنم باید در این زمینه هم اکنون با هم صحبت کنیم . اجازه بدهید صندلی هار ا به صورت دایره بچینیم . »» در صورتی که مشکل ممانعتی در تدریس و یادگیری ایجاد نکند و احساسات معلم را آشفته نسازد ، می توان موضوع را در زمان بهتری و با آرامش مطرح نمود ، برای مثال در زمان ملاقات های غیر درسی دانش آموزان با معلم .

مشکل می تواند توسط معلم یا دانش آموزان مطرح گردد. ممکن است دانش آموزان دبیرستانی از سنگینی تکالیف کلاسی که با فعالیّت هایی ایّام تعطیل هفتگی شان برخورد دارد و برایشان ایجاد مزاحمت می کند ،  گلایه داشته باشند . و یا معلمی مثل آقای کرین به کلاس بگوید :   «« بچّه ها ، زمانی که خانم مدیر از کلاس ما بازدید نمود اظهار کرده که کلاس به هم ریخته است ، ایشان از ما می خواهند که کلاس تمیز و مرتّب تری داشته باشیم . شما چه فکر می کنید ؟ چگونه می توانیم کلاس را تمیز و مرتّب نگاه داریم ؟ »». در هر دو حالت کلاس (معلم و دانش آموز) مشکل را مطرح و علنی می سازند و این گام اول مشکل است که در شکل 3-9 نمایش داده شده است :

هنگامی یک مشکل انضباطی تلقّی می گرددکه :

اغتشاش و اختلال عمومی در توافق کلاسی ایجاد نموده و سبب ناراحتی دیگران شود.

شکل 2-9 مشکل انضباطی چیست ؟

1- ابتدا مسئله را روشن کنید . سعی کنید آنچه که رخ داده را به روشنی بیان نموده و ببینید چرا به صورت مشکل در آمده .

2- راه حل های ممکن را به بحث بگذارید . از تمامی ایده ها استفاده نمایید . ( بارش مغزی ) به ایده ی هر فرد به خوبی گوش فرا دهید .

3- از میان راه حل های پیشنهادات ، یک یا دو تا را که به بهترین نتایج ختم می شوند انتخاب کنید .

 4- برروی تخته سیاه آن ها را بنویسید . – راه حل های مناسب انتخابی را امتحان کنید . ببینید در عمل چه پیش می آید در صورت لزوم تغیییر و تعدیل در آن ایجاد کنید .

شکل3-9 راه کار هایی پیشنهادی جهت حل مشکلات غیر انضباطی .

در صورتی که مشکل وجود داشته باشد ، بهترین شیوه ی حل و فصل آن چیست ؟

کلاس (معلم و دانش آموزان ) مشکل را روشن و واضح می نمایند ، و به کوشش خود تا انتخاب راه حل های پیشنهادی ادامه می دهند . درگیر کردن دانش آموزان در فرایند حل مسئله نسبت به زمانی که معلم آن را فقط به اطاعت وامی دارد وقت بیشتری می طلبد ، اما همانطوری که قبلاً گفتیم روش دستور دادن و به اطاعت وا داشتن سبب کاهش همکاری در کلاس می گردد . برای نتیجه گیری بهتر ، دانش آموزان خود باید در تصمیم گیری شرکت داشته باشند . زمانی که ایده را خود مطرح کنند ، در پیشبرد آن نیز تا رسیدن به هدف همکاری خواهند نمود.

توماس گوردون به معلمان توصیه می کند که یک «« دریچه رفتاری»» به مثابه مفهوم تصویری داشته باشند که مشکل از آن کیست ؟ «« چه کسی را به دردسر می اندازد ؟ »» و در مورد حلّ آن چه باید کرد ؟ ( شکل 4-9 )

گوردون می گوید : «« دانستن این که مشکل از آن چه کسی است »» معلم را در انتخاب راه حل های مناسب کمک می کند . او سه دسته فعالیّت های مفیدی را که معلمان می توانند انجام دهند به تر تیب زیر بیان می کند:

1- مهارت های مقابله ای :  توسط تعدیل محیط مسئله را نشانه گیری کنید ، از پیام های فاعلی استفاده کنید که مکانیزم های دفاعی را برنینگیزد و از سبک های حل مسئله مؤثر استفاده نمایید . خانم ساموئل سون در کلاس خود هنگامی که احساس ناراحتی می کند از پیام فاعلی استفاده می نماید او خطاب به کلاس می گوید : «« من از سر و صداهای کلاس احساس ناراحتی دارم »» . مهارت های مقابله ای هنگامی استفاده می شود که معلم مشکل دارد .

پذیرش معلم

دریچه ی رفتار

موقعیّت برای معلم قابل پذیرش است . انجام اعمال حمایتی در جهت کمک به رفع مشکل دانش آموز .

موقعیّت تنها برای دانش آموزان ایجاد نگرانی می کند . دانش آموزصاحب مشکل است .

موقعیّت برای معلم قابل پذیرش است . اقدامات پیشگیرانه لازم است تا مشکلات کلاس در حداقل حفط شود.

موقعیّت نه برای معلم و نه برای دانش آموز تولید نگرانی نمی کند. مشکلی در کار نیست.

موقعیّت برای معلم قابل پذیرش نیست . برای کوشش در جهت حل مسئله می باید عمل مقابله ای به کار گرفته شود .

موقعیّت برای معلم ایجاد نگرانی می کند .معلم صاحب مشکل است.

    شکل 4-9 صاحب مشکل بودن و جواب های پیشنهادی منبع : گرفته شده از پی . ئی . تی . در سل ( صفحات 27 ،  174، 251 ) توماس گردون ، 1976 ، نیویورک ، راندوم هاوس

  2- مهارت های حمایتی :  مهارت های حمایتی دانش آموزان را برای حل مشکلی که با آن دست و پنجه نرم می کنند تشویق می نماید . آقای مارتین هنگامی که متوجّه می شود دانش آموزش نگران است و فعّالانه به حرف معلم گوش می دهد ، از مهارت های حمایتی استفاده می کند و ممکن است بگوید : «« می توانم درک کنم که این درس برای شما جالب نیست . »» آیا برای جذّاب کردن این درس پیشنهادی دارید ؟ مهارت های حمایتی زمانی که دانش آموز صاحب مشکل است ، به کار برده می شوند .

   

3- مهارت های پیشکیرانه: مهارت های پیشگیرانه قبل از این که مشکلی به وجود آید بکار می روند. این مهارت ها شامل پیام های فاعلی، حل مسئـله و تصمیم گیری می باشند. خانم اومیل از مهـارت های پیشگیرانه با پیام های  فاعـلی در جهت تأثیر بررفتارهـای آتی دانش آموزان استفاده می کند برای مثال می گوید:«ما داریم برای خرید بستنـی به حدود یک کیلو متر دورتر می رویم ، قبل از حرکت باید مطمئن شویم که ما با هـم قدم بر می داریم و از یکد یگر جدا نمی شویم، تا هیچگونه مشکـلی پیش نیاید ». مهارت پیشگیرانه زمانی به کار می رود که معلم و دانش آموز هیچکدام صاحب مشکل نمی باشند. آنهـا کمک می کنند تا مشکلات احتمالی را به حداقـل ممکن برسانند.

در صورت پیدا شدن راه حل، چگونه می توان به را ه حل ها سروسـامان بخشید؟

              برای سامان دادن به راه حل ها، باید آنها را به شکلی در آوریم که استمرار یابند. می توانیم این امر را با توافق شفاهی یا کتبی به نتیجه برسانیم. برای مثال می توانیم راه حل های توافق شده را روی تابلویی بنویسیم و بر دیوار کلاس نصب کنیم، حتی می توانیم توافق های قبلی را نیز به آن اضافه کنیم. در مورد آقای کرین آو می تواند دانش آموزان کلاسش را ملزم نماید که میز و محوطه مربوط به خود را پاک و تمیزنگه دارند. این توافق نیاز به نوشتن ندارد. کافی است آقای کرین گاه به گاه شفاهاً آن را یاد آوری کند و یا از کلاس بپرسد آیا این توافق را به یاد دارند؟

                                                                                                                                 

سناریو شماره2- آقای مالر، معلم کلاس اول برای ورود به کلاس و شروع آن تأخیر دارد. آقای مالر معلم کلاس اول است. دانش آموزان کلاس او گروهای قومی مختلف بود و حدوداً نیمی از آن ها انگلیسی صحبت می کنند. آنها بچه های خوبی هستند، توجه کافی داشته و با ادبند. اما در ورود به کلاس و نشستن در نیمکت ها با تأخیر عمل می کنند. آنها از این طرف به آن طرف حرکت می کنند، حرف می زنند و سر وصدا ایجاد می کنند، با ظروف غذا و اسباب بازی های که به کلاس آورده اند، مشترکاً بازی می کنند. این وضعیت در ساعت اول صبح بصورت قابل توجهی مشاهده می شود، اما در بازگشت از زنگ تفریح یا نهار نیز اتفاق می افتد.3 تا 6 دقیقه در هر زنگ و بطور کلی 15 تا 20 دقیقه از زمانی برنامه ی کلاسی را تلف می کند. آقای مالر در مورد این که باید دانش آموزان زودتر به کلاس آمده و هر چه سریع تر در جاهای خود قرار گیرند و آماده ی شروع به درس شوند با آنها صحبت کرده بود. دانش آموزان اطاعت می کردند، اما پس از مدّتی مجدداً از یاد می بردند و معلم شروع به سرزنش آنها می کرد. این امر سبب می شد تا دانش آموزان احساس شرمندگی کنند و معلم احساس بی عرضگی نماید. 

                                                                                                                                

             تـمرین: به سئوالات زیر در مورد موقعیت آقای مالر پاسخ دهید:

                  1- آیا مشکلی واقعی وجود دارد؟                                                                                                                        2- برای چه کسی مشکل وجود درد؟ چگونه می توانیم مشکل را بیان کنیم؟                                                                       3- آیا مشکل انضباطی است؟                                                                                                                            4- اگر مشکلی وجود دارد، چگونه می توان آن را مطرح نمده و برسی کرد؟

سناریو شماره 3- بی تقدسی فراوان در کلاس ششم خانم ولبرن اتفاق می افتاد.خانم ولبرن معلم ششم ابتدائی بچه های باهوش و استثنائی است. بـچه های این کلاس سعی در سبقت گرفتن از یکدیگر در تمام موارد دارند، اخیراً بچـه ها در این کلاس کلمات غیر مقدس بکار می بردند ،که خانم ولبرن زنـگ خط به صدا در آورد و شروع به تذکر جدی نمود. خانم ولبرن خودش هم خانم بسیار مقید و خوبی در این زمینه نبود. ولی او بکار بردن چنین کلماتی را شایسته کلاس نمی دانست. مادامی که خانم ولبرن در مورد نگرانی خود در این مورد به کلاس گوشزد می نمود، دانش آموزان می گفتند والدینشان به همین نحو صحبت می نمایند و همچنین در رادیو و تلویزون هم این مسائل فراوان اتفاق می افتد، به عبارتی بچه ها به خانم ولبرن اطمینان دادند که این روز ها بچه ها به همین شکل صحبت می نمایند و مشکلی در این مورد نمی بینند. آنها می گویند با این تفاسیر باز هم بچه ها سعی در این دارند که صدای خود را چندان بلند نکنند که مبادا زیاد مورد عصبانیت و دلخوری خانم ولبرن بگردد. این عملشان چندان تطابقی با تضمین داده شده از طرف بچه ها وجود نداشت. خانم ولبرن احساس می کرد که دانش آموزان در تلاش اند برای پیشی جستن در این مورد که کدام از آن ها می تواند بطور بسیار پر خاشگرانه و پروئی از دیگر جلو بزند خانم ولبرن دوست نداشت که بعد از هر حرفی دانش آموزان بطور مسخره آمیز می زنند تمام کلاس با صدای بلند به خنده و مسخره کردن بپردازند. معلم می دانست که دانش آموزان این گفته های غیر اخلاقـی در زمین بازی بطور بلند بنحوی که ختی معلم و والدین هم آنها را می شنود بکار می برند. خانم ولبرن انتظار داشت که مدیر در این زمینه با دانش آموزان صحبت کند.                                             

تمرین: سعی کنید سئوالات زیر را مورد شرائط خانم ولبرن جواب دهید:                    

1-      آیا مشکل واقعی در این جا وجود دارد؟                                                                                                            2- آیا این مشکل برای چه کسی وجود دارد؟ آیا ما چطوری می توانیم آن را بیان کنیم؟                                                          3- آیا مشکل انضباطی است؟                                                                                                                           4- اگر مشکلی وجود دارد چطوری باید آن را مطرح کرده و مورد بررسی قرار دهیم؟

سناریو شماره 4- جانـتان در کلاس هندسه سپر بلا می شود.                                                                                         

 فریتز ردل و ویلیام واتنبرگ (1959) در اولین مطالعات رفتار گروه به مواردی از دانش آموزان که سپر بلای دیگران می شوند اشاره نمودند.یعنی سرزنش کردند دانش آموزی بخاطر رفتار نامناسب (و ایجاد مشکل) توسط سایر دانش آموزان، حتی وقتی که آنها می دانند این فرد خاص در این مشکل شرکتی نداشته است. دانش آموزانی که فردی را مقصر قلمداد می کنند، این کار را یک نوع خوشمزگی و شیطنت کوچک می دانند. غالبـاً دانش آموزی که سپر بلا واقع شد این امر را با لبخند ، کم رنگ می پندارد. ردل و وایتنبرگ این رفتار منفـعلانه را نوعی پذیرش در گروه برای کسب امنیت در دانش آموزان فاقد احساس امنیت می دانند. چنین شرایطی در کلاس هندسه ی اقای سیپس اتفاق افتاد. جاناتان که هیکل سنگین و بی تحرکی دارد، اندکی نامرتب در کلاس در جای خود نشسته است ، در اغلب مواقع هنگام ایجاد سر و صدا ، انتشار بوی بد، گم شدن اموال ، انگشت اتهام به سوی او دراز می شود و دانش آموزان مرتباً درباره جاناتان صحبت می کنند. گرچه جانـاتان در اکثـر مارد بی گناه است اما غالبـاً این اتهامات را با خنده می پذیرد. برخی از موارد هنگامی که سـایرین به او تهمت می زنند ، جاناتان با خوشمزگی می گوید: «بلی، تو هم مثل من» آقـای اسپنس شک کرده که آیا جانـاتان مورد سوء استفاده سایرین قرار نگرفته است؟ ولی هنوز مطمئن نیست. در موقعیتی جانـاتان متهم شد به ریختن جعبه مهره ها در کف کلاس و هنگامی که دانش آموزان کلاس برای دقایقی در حال خندیدن بودند، سوء ظن آقای اسپنس زیاد شد. هنگامی که آقای اسپنس از جاناتان پرسید آیا مهره ها را او بر زمین ریخته یاکسی دیگر، جانـاتان به بیرون نگاه کرد و گفت:« بلی آقا، من آنها را ریختم ، ولی از ین جریان متأسفم.» آقای اسپنس گفته ی جانـاتان را باور نکرد اما دیگر نمی دانست چه بگوید. 

                                                                                               

             تمرین : سئوالات زیر را در مورد کلاس آقای اسپنس پاسخ دهید:                                                        1- آیا مشکلی واقعی وجود دارد؟                                                                                                                        2- مشکلی برای چه کسی وجود دارد؟ چگونه می توانیم آن را بیان کنیم ؟                                                                         3- آیا مشکل انضباطی است؟                                                                                                                            4- اگر مشکلی هست، چگونه آن را مطرح کرده و مورد برسی قرار دهیم؟

مشکلات و راه حـل آنـها                                                                                

                      پیش از این دیدم که مشکلات غیر انضباطی  موقعیت های هستند که مستلزم برخورد ازاده ها (خواست ها) نیستند، اما به هر حال برای معلم و دانش آموزان مشکل ساز می باشند. مشکلات در کار کلاسی یا پیشرفت کلاس دخالت کرده و تأثیر نامطلوبی بر احسـاسات معلم یا دانش آموز دارند و به عبارتی نیرویی برای به تعویق انداختن کار در کـلاس و نیر آسیب دیدن احساسات می باشند. در مشکلات غیر انضباطی ، تنها یک مانع برای بر طرف کردن موجود است و طی آن نه شأن و شخصیت معلم و نه دانش آموز هیچ کدام مورد تهدید قرار نمی گیرند. ابهامی در باره ی چگونگی حل مشکل وجود دارد، اما این موقعیت احساسات شدیدی را بر نمی انگیزد. مشکلات غیر انضباطی (بسته به شرایط) ممکن است شامل موارد زیر باشند:

دیدار کنندگانی که موجب مزاحمت برای ادامه ی درس می شوند. عوامل ایجاد عدم آرامش، هم چون نور و گرمای زیاد، عقب ماندگی سال های قبل، دانش آموزان که تکا لیفشان را انجام نداده اند و وسایلی که خراب و تباه شده اند، عدم سرعت در کار، فقدان وسایل و امکانات کمک آموزشی،دشواری کار گروهی و (بسته به شرایط) دروغ گویی، دزدی و تقلب.

مدیریت وکلاسداری جذاب ۱۲

مهارت های روابط انسانی : مهارتی که همگا ن به آن نیاز داریم ، اما محدودی از آن برخورداریم.

اخیراً من به بانکی که سالها مشتری آن بودم ، به قصد بستن حساب بانکی ام مراجعه نمودم . این حسابی بود که در آن مبلغ کمی پول داشتم و به ندرت از آن استفاده می کردم . تشکیلات بانک و نام آن تغییر کرده بود ، به نحوی که به هنگام ورود احساس کردم مدّتهاست که به این بانک سری نزده ام . وقتی وارد شدم صندوق دار مشغول رسیدگی به مشتریان بود . بنابراین من به کارمند دیگری که مشغول صحبت با یک خانم بود مراجعه نمودم و منتظر شدم تا صحبت آن خانم تمام شود . در این هنگام شخصی از پشت میزش برخواست و به سوی من آمد . او گفت «« آیا از دست من کاری برای شما برمی آید ؟ »» . به ایشان گفتم که برای بستن حسابم به بانک آمده ام . او با تبسم گفت : ««من شما را شخصاً نمی شناسم اما می خواهم به خاطر اینکه مشتری بانک ما هستید از شما تشکر کنم »» و افزود خوشحالم که در خدمت شما هستم . او مرا به سوی خانمی دیگر از کارمندان هدایت نمود و به وی گفت لطفاً کار این آقا را انجام دهید . مجدداً از من تشکّر کرده مرا ترک کرد در حالی که دچار تردید شده بودم داشتم به کارمند جدید توضیح می دادم که برای بستن حسابم آمده ام ، اما این آقا به قدری با من مؤدبانه رفتار کرد که اکنون شک دارم چنین کاری را انجام دهم ، خانم کارمند لبخندی زد و گفت آن آقا معاون بانک هستند . حالا دیگر من از تصمیم خود صرف نظر کردم .

   مورد متفاوت

 چند ماه قبل دوباره وسوسه خرید کامپیوتر در من شدّت گرفت احساسی که هر از گاهی به سراغ من می آید همواره منتظر ماندم که این وسوسه برای خرید کامپیوتر را که چندان هم  ضروری نیست از خود دور نمایم ، ولی متأسفانه نتوانستم . شروع به جست و جو برای پیدا کردن کامپیوتری مناسب نمودم در همین راستا فکر کردم بهتر است با شخصی صاحب تجربه در این امور مشورت نمایم . به فکر افتادم به مغازه ای که قبلاً چندین با ربه آن مراجعه نموده بودم بروم ، تا راهنمایی های لازم را در خرید کامپیوتر جدید دریافت کنم . صاحب مغازه در پشت میزی مشغول کار با کامپیوتر بود . پس از ورود ، نگاهی سطحی به من نمود و سری تکان داد ، از نظر من ایشان شخص خوبی به نظر می رسید. من به او گفتم «« نیاز به خرید کامپیوتری جدید دارم ولی نمی دانم چه مارک و از چه نوعی باید انتخاب کنم »» ، به شخصی همچون شما نیازمندم تا اطلاعاتی در اختیارم بگذارید . او از من پرسید چه زمانی قصد خرید کامپیوتر دارید ؟ گفتم دقیقاً نمی دانم شاید همین یکی دو ماه آینده . آن شخص به من گفت شما دوری در همین اطراف بزنید، کامپیوتر های موجود در بازار بیبنید، من بعداًدر مورد قیمت با شما توافق خواهم کرد . او مجدداً به کار خود مشغول شد و گفت به مغازه ای بزرگتر بروید که تنوع کامپیوتر ها زیاد باشد ، آنها به شما انواع کامپیوتر ها را نشان خواهند داد، هر زمان که شما تصمیم گرفتید ، به من مراجعه کنید تا به شما تخفیف قابل توجّهی بدهم . او دیگر توجهی به من نکرد و به ناچار مغازه را ترک کردم .

 در حدود دو ماه بعد من یک کامپیوتر جدید به همراه ، صفحه نمایش و چاپگر خریدم. اما او خربد را از صاحب آن مغازه نکردم. گاه گاهی از جلوی مغازه ی او رد می شدم، بدون این که وارد مغازه شوم. او همواره مشغول کار به نظر می رسید. که از نبود مشتریانی مثل من متضر نمی گردد . اما هنوز در شگفتم که چرا به راحتی سود 200 یا 300 دلاری مرا از دست داد. او فکر می کرد وقتش را نباید به صحبت با من تلف کند ، او می توانست با تبسمی ، به من تعارف کند که  بنشینم و با چند کلمه ای مرا در مورد خرید کامپیوتر راهنمایی کند . این دو یا سه کلمه چیزی از او نمی کاست ، اما به هر حال یک مشتری را برای او حفظ می کرد . شاید در آینده هر بار که من تسلیم وسوسه های خرید کامپیوتر می شدم ، به او مراجعه می کردم شاید او کارش زیاد بود و شاید هم فروشنده جزئی بود . اما براساس برداشت من در صورتی که با مشتریانش بهتر رفتار می نمود ، در آمد خیلی بیشتری را جذب می کرد و در تجارتش موفّق تر می شد . مایلم فرصتی بدست می دادکه برای این فروشنده بگویم که ، تا چه اندازه می توانست لذت بیشتری از گپ زدن با من داشته باشد ، و تا چه حد می توانست برای مشتریان خویش جذّاب باشد همچنین دوست دارم بگویم ،که چقدر کلمات و تبسم و نحوه ی برخورد باعث جلب خریداران می گردد، اما می دانم هرگز شانس انجام چنین کاری را پیدا نخواهم کرد .

    آنطور با مردم رفتار کنید که خود انتظار دارید

اجازه دهیدبه کلاس درس برگردیم . همگی ما از دانش آموزان می خواهیم که به خاطر ما و خودشان ، با یکدیگر کنار آیندو با هم سازش داشته باشند. در این راستا می باید مهارت هایی را برای ایجاد روابط انسانی به دانش آموزان خود آموزش دهیم ، همان مهارتی که فروشندگان خبره در برخورد با مشتریان خود به کار می برند . معمولاً فروشندگان کالا بدلیل اینکه بقاء و زندگیشان به خریداران بستگی دارند،ماهرانه سعی در جذب و حفظ مشتریان خود می کنند . آنان به مشتریان خود با گرمی لبخند زده ، با آنان با احترام رفتار می کنند و سعی دارند خدمات خود را به طریقی ارائه نمایند که مشتریان می پسندند. صاحبان تجارت ( برخلاف آن فروشنده کامپیوتر )، سعی دارند با مشتریان خود طوری رفتار نمایند که برای خریدهای آینده شان ( اگر چه در حال حاضر خریدی نداشته باشند ) به فروشگاه های آنان مراجعه نمایند.

   ما معلمان ، تاجر و فروشنده نیستیم و یا حداقل بطور مستقیم در این کار شرکت نداریم امّا آیا نباید از مشتریان خود ( دانش آموزان ) بپرسیم که چطور می توانیم در یادگیری به آنها کمک کنیم ؟ آیا ما نمی توانیم با لبخند گرمی از آنان استقبال نموده و کلاس را برای ایشان محلّ دوست داشتنی و دلچسبی کنیم ؟ و آیا همه ی این تلاش ها هدایت مطلوب رفتار دانش آموزان ما نخواهد شد ؟

     معنی روابط انسانی 

 روابط انسانی ، با رفتار ما با دیگران در موقعیّت های مختلف سر و کار دارد . هنگامی که ما از روابط انسانی ««خوب»» صحبت می کنیم ، منظور این است که طوری با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم که طرفین از این ارتباط لذّت برده وخشنود باشند. در کلاس درس معلم و شاگرد چگونه با یکدیگر رفتار می کنند؟ دانش آموزان با یکدیگر چگونه رفتار می کنند؟ هر دو طرف در این ارتباطات ، هم می توانند بگونه ای رفتار کنند که سبب آزردگی خاطر طرف مقابل خود شوند و یا هر دو طرف از ارتباط احساس رضایت نمایند .

   چه انتظاری از روابط انسانی در کلاس درس داریم ؟ انتظار این است که بتوانیم روابط مثبت و مفید با یکدیگر داشته باشیم . استفاده از کتاب های آمـوزش رفتـار متقابل انسانی ( روابط انسانی ) می تواند به ایجاد چنین رفتار هایی کمک نماید . اما وظیفه ی معام است بخشی از ساعت درس را به توضیح در مورد رفتارهای مناسب اختصاص دهد . هدف این است ، به دانش آموزان بیاموزیم که چگونه می توانند نظر دیگران را به خود جلب نموده و اثر مطلوبی بر اطرافیان بگذارند . تأثیر مثبت به هنگام ترک دیگران سبب ایجاد خاطره ای خوش از شما در اذهان خواهد شد اما در صورتی که فرد با رفتار خود اثرات منفی بر دیگران بجای گذارد ، یک خاطره ی غضب آلود و فراموش نشدنی در یادها باقی می ماند . اگر به دیگران اعتماد نکردن و روابط انسانی خوبی را در پیش نگیریم هیچگاه فرصت یادگیری از دیگران را پیدا نخواهیم کرد . بوسیله ی توجّه به دیگران هم به خود و هم  به دیگری کمک نموده ایم ، زیرا روابط انسانی خوب باعث انسجام در کلاس می گردد، که به نوبه ی خود سبب انجام کار های گروهی لذّت بخش خواهد شد و به رضایت از مدرسه می انجامد .

  گامهای لازم برای ایجاد روابط انسانی

  در ادامه ، مهارت هایی را مطالعه خواهید نمود ، که در ایجاد روابط انسانی نقش سازنده ای دارد این مهات ها به دانش آموزان کمک می کند تا در کلاس و سایر مراحل زندگی احساس موفّقیت داشته با شند . شما می توانید این مهارت ها را در کلاس درس مکانی که در آن احساس امنیت وجود داشته ، و امکانی از تمسخر دانش آموزان نیست ، مطرح و بحث کنید .

 شکستن سدّ روابط 

  برای اکثر ما برقراری تعامل با دیگران بسیار مشکل است به ویژه با افراد نا آشنا . این عمل چندان هم سخت نیست . همه ی آن چه ما نیاز داریم این است که یخ روابط فی مابین را بشکنیم و ارتباط ایجاد کنیم .کافی است با جملاتی سر صحبت را باز کنیم. شما می توانید به همین شیوه با شاگردان خود ارتباط برقرار کنید . در شکل  1- 8 رهنمود های لازم برای شکستن سدّ روابط نشان داده شده است .

   1- لبخند زدن و سلام گفتن

   2- معرّفی خود «« نام من … است »» اجازه دهید شخص مقابل خود را معرفی نماید .            تکرار نام شخص مقابل و به خاطر سپردن نام او. پرسش در مورد چگونگی هجی               کردن نام فرد مقابل«« در صورتی که نام او را درست متوجّه نشده اید .      

   3- پرسش در مورد شرایطی که با آن شخص ارتباط دارد ، یا با موقعیت تناسب دارد .          برای مثال «« چه مدّت طول می کشد تا با اتوبوس به ان محل رسید ؟ »»   

   در شکل 1-8 رهنمود های لازم جهت شکستن یخ روابط

به جای گذاشتن خاطره ای خوب از خود در اولین برخورد

 اولین برخورد در برقرای ارتباط از اهمیّت ویژه ای برخوردار است و در صورتی که خاطره و یاد خوبی از خود به جا بگذاریم تمایل دیگران برای برقرای تماس و ارتباط مجدد با ما بیشتر می شود . عکس این مطلب نیز صادق است ، با خاطره ی بد در برخورد اولیه ، افراد از ما دوری خواهند کرد . آنچه در شکل 1-8 آمده است . همچون ، لبخند ، معرفی خود و .... از بهترین و مؤثرترین شیوه ها برای ایجاد ارتباط می باشند . یک لبخند صادقانه باعث جلب توجّه دیگران می گردد ، همان طوری که نام شخص و بخاطرسپاری  آن تأثیر مهمّی در روابط انسانی دارد؛ با بکارگیری این شیوه دوستی صمیمانه ای آغاز خواهد شد .

         باز کردن باب گفت وگو 

      یکی از ویژگی های افراد چگونگی آشنایی و طریق ارتباط برقرار کردن با دیگران است . عده ای از افراد برای برقراری ارتباط ، از شیوه های مبالغه آمیزی همچون سلام و تعظیم کردن،گاهی بکار بردن کلمات اغراق آمیز در تعریف و تمجید از دیگران ،استفاده می کنند .در حالیکه عده ای دیگر از شیوه های جهت گشودن باب گفتگو سود می جویند . این شیوه ها همان طور که در فصل چهار توضیح داده شد، می توانند :

شامل گوش دادن مناسب به صحبت های دیگران و یا تأیید سخنان سایرین باشد . شکستن یخ ارتباط ( از بین بردن جو سرد بین طرفین ) یکی از شیوه های باز نمودن باب گفت وگو با دیگران است . شما می توانید با گفتن «« به موضوع شما علاقمندم »» و یا «« بیشتر در این باره برایم توضیح دهید»» و یا «« تا به حال روی چنین مطلبی فکر نکرده بودم »» مخاطبین خود را جذب کرده و با گوش دادن به پاسخ های آنان حقیقتاً درکشان کرده و جوّ دوستی و اعتماد ایجاد نمایید.

        ترغیب دیگران برای همکاری

 

    برخی اوقات در محیط کار با دیگران ، مشاهده می کنیم که یک یا چند نفر تمایل به همکاری ندارند.به ویژه درکلاس درس اغلب چندنفرمایل به همکاری درکلاس نمی باشند. برای مثال در نظر بگیرد که شما به عنوان معلم از دانش آموزان می خواهید تا گزارش پژوهشی را که در مورد سیارات ماه انجام داده اند در کلاس برای سایر همکلاسی های خود بخوانند. ممکن است برخی از دانش آموزان علی رغم این که به دشما علاقه دارند ، اما مایل به گزارش شفاهی در کلاس نباشند. ممکن است دانش آموز به شما بگوید ، آیا من می توانم گزارشم را به صورت کتبی به شما بدهم ؟ شاید شما فکر کنید که این دانش آموز کلاً حس همکاری ندارد ، اما چنین نیست . برای کمک به او شما می توانید بگویید ««می توانیم با هم کار کنیم به این ترتیب که شما مطالب را جمع آوری کرده و مرتّب نمایید من گزارش شفاهی می دهم »» طوری که شما به عنوان مشاور این طرح و من حکم گزارشگر آن را داشته باشیم . خیلی جالب است این طور نیست !آیا دلتان می خواهد این شیوه را تجربه کنیم ؟

   اعطای شأن به دیگران

 یکی از مؤثرترین شیوه های تحت تأثیرقراردادن دیگران، اعطای شأن به آنهاست ( شکل 2-8 ). این عمل توسط احترام گذاشتن به دیگران و نیز ارزش دادن به آنها انجام می شود هنگامی که به فرد مخاطب می گوییم «« من از شما چیزهای زیاد ی یادگرفته ام »» و یا از آنها به خوبی یاد کرده می گوییم «« کار قابل توجهی را انجام داده اید »» ، در آنها احساس ارزشمندی ایجاد نموده ایم . رفتار های مؤدبانه ، توأم با احترام ، رعایت تساوی پرسش درباره ی ایده ها و عقاید ، گوش دادن به سخنان و تأیید همکاری و مشارکت دانش آموزان به آنها شأن و ارزش می بخشد . دانش آموزانی که احساس ارزش می کنند . توجه بیشتری به گفته ها و توصیه های معلمان دارند و از آنان پیروی می کنند . در صورتی که با انجام اعمالی همچون ،تحقیر دانش آموزان و یا نسبت های نا مناسب دادن به آن ها،باعث  می شویم تا جوّ اعتماد از بین رفته و اعمال نامناسب شایع گردد. با اخلاق بودن ، با احترام با دیگران برخورد کردن و مجموعه ی از صفات مثبت و مناسب دیگران را همواره در نظر داشتن ، موجب ایجاد محبوبیت خواهد شد .   

    جوّ اعتماد به وجود آورید  

  در فصل دوم در مورد چگونگی ایجاد جوّ اعتماد در کلاس و در رابطه با دانش آموزان توضیح دادیم . اگر به خاطر داشته باشید، از هفت اصل اخلاقی صحبت کردیم که معلم برای توصیه جوّ اعتماد می بایست دائماً آن ها را به کار برده و در نظرداشته باشد . پنج اصل از این هفت اصل که عبارتند از مهربانی ، توجّه ، یاریگری ، انصاف و صداقت را همواره می بایست در کارهای گروهی مدّ نظر قرار داده ، تا بتوانیم روابط توأم با اعتماد بین خودودانش آموزان بوجود آوریم. این پنج اصل را هم در مقابل گروه و هم با تک تک دانش آموزان باید به کار گرفت تا جوّ اعتماد کاملاً در کلاس مستقر شود .

   1-توجه به دیگران

   2- پرسش درباره ی عقاید و آراء دیگران

  3- گوش دادن توأم با همدلی به سخنان دیگران ( در ک  کلمات ، درک زبان بدن ، سعی در تفسیر احساسات از روی گفتار )

  4- تعقبب کردن سخنان دیگران ( سر تکان دادن ، تأیید کردن و عمل کردن )

   5- توجّه و اهمیّت به میزان مشارکت آن ها ( ارائه ی تشویق در جمع به هنگام مشاهده علایم تفکّر و مشارکت )

     شکل 2-8 چگونگی اعطای شأن و اخترام به دیگران

 نمایش کدام یک از رفتار های ویژه در برقراری روابط انسانی حائز اهمیّت است ؟

 تا کنون ، از اصول مهارت های روابط انسانی آگاه شدیم ، اصولی که همواره باید آنرا در نطر داشته باشیم ، اما تا به حال صحبتی از رفتار های ویژه که موجب انتقال پیام روابط انسانی به دیگران می شود ، نکرده ایم . در این جا قصد داریم از این رفتارهای ویژه صحبت کنیم .

   استفاده از زبان مثبت بدن

 مؤثرترین وسیله ی ارتباطی که می توانیم برای انتقال پیام از آن استفاده نماییم زبان بدن است ،  اما این ارتباط غیر کلامی است . زبان بدن عبارتست ازعادات شخصی که به هنگام تعامل با دیگران ، توسط حالات چهره ، تماس چشمی  و اشارات از خود نشان می دهیم . برخی اوقات زبان بدن مؤید گفته های ماست ، اما برخی اوقات این تأیید دیده نمی شود. در انتقال تفاوت مورد نظر و احساسات به دیگران زبان بدن قوی تر از زبان کلامی ماست برای نثال تصور کنید شخصی به شما معرفی شده است ، او به شما می گوید که از دیدنتان خوشحال است. اما دست گرم و پر حرارتی به شما نمی دهد و به زودی چهره ی ناخوشنود خود را از شما می گرداند . او را با شخص دیگری مقایسه کنید که هنگام معرفّی به شما ، به گرمی دستتان را می فشارد و در حالی که به چشمانتان نگاه می کند ، لبخند گرمی به روی شما می زند. کدام یک از دیدن شما خوشحالند؟

   این ضرب المثل قدیمی می گوید «« اعمال رساتر از کلمات است »» ، در تعمل روابط انسانی مصداق بیشتری دارد استفان کووی(1989) ادعا می کند ، ده درصد از ارتباطات ما انسان ها توسط کلام ، سی درصد توسط صداهایی که به هنگام صحبت از آن استفاده میکنیم و شصت درصد بقیّه توسط زبان بدن صورت می پذیرد . ممکن است این گفته صد در صد صحت نداشته باشد اما آن چه که  اهمیّت دارد این است که ما انسان ها به درک و فهم حالات و احساسات ( از طریق تن صدا و حالات چهره و نگاه ) بیشتر از کلام توجّه داریم . دانش آموزان به سادگی ، از حالات چهره ، تماس چشمی یا عدم آن و موقعیّت های بدنی ، آنچه معلم در ذهن دارد ، را درک می کنند ، حتی اگر به آن اشاره ای ننمایند . جوامع غربی تأکید زیاد بر روی تماس چشمی دارند ، با وجود آن که این مسئله ممکن است در جوامع دیگر متفاوت باشد . اکثر مواقع هنگامی که افراد لبخند به لب هستند و حالت ظاهری مطبوع و مناسبی از خود نشان می دهند ، این امر به عنوان پذیرش و استقبال و صمیمیّت تلقی می گردد . تکان دادن سر در هنگام برقراری ارتباط حاکی از تأیید و درک مطالب مخاطب است . و هنگامی که شما رو به روی شخصی می ایستید به چشمان او نگاه می کنید به منزله ی پذیرش اوست . اما در صورتی که با شخص مخاطب فاصله بگیرید وخود را کنار بکشیدو ازتماس چشمی احتراز کنید، به منزله ی عدم پذیرش وی می باشد،درحالیکه ممکن است شماچنین منظوری نداشته ام باشیدما معلمان می توانیم زبان بدن کلاممان رایکی کنیم تاابهامی در کار نباشدوپیام های روشنی به دانش آموزانمان بدهیم .

   ارسال پیام های کلامی شفاف 

 ارسال پیام کلامی به دو صورت انجام می گیرد ، صحبت کردن و نوشتن . غالب افراد اعتقاد دارند که ارتباط مستقیم کلامی و شفاهی یکی از مؤثرترین راههای برقراری ارتباط است . به نحوی که منظور و مفهوم به وسیله ی کلمات می توانند معنی واقعی برسانند . اما چیزی که در ارتباطات کتبی انتقال نمی یابند زبان بدن ، صدا و لحن بیان است که شنونده از این ها می تواند برداشت هایی بنماید . به هر حال اصوات صحبت می توانند تعبیر و تفسیرهای خاصّی به مخاطب برساند . اما به هر حال حداقل ده درصد انتقال پیام شفاهی توسط کلمات صورت می گیرند ، بنابراین نباید از قدرت کلمات غافل بود. کلمات از قابلیت ایجاد امید ، گمراه کردن و آزردن برخوردارند . ما همواره می باید در استفاده از کلمات بسیار محتاط و دقیق باشیم .

    هوشیاری در مورد اثرگذاری کلمات ، در روابط فردی 

 همان طور که دیدید ، سی درصد معانی پیام منتقل شده توسط کلمات ، از طریق صوت و چگونگی ارائه ی آن صورت می پذیرد.صداها توسط بلندی و کوتاهی ، تأکید و آهنگشان، معنی کلمات را تغییر می دهند . به معنی کلمه ی«« بلی »» زمانی که آرام ادا شده در مقایسه با زمانی که بر آهنگ آن تأکید می شود توجّه نمایید . اولی ممکن است به عنوان پاسخ مثبت باشد . و اما دومی می تواند چندین معنی ابهام آمیز را در بر داشته باشد ، برای مثال «« شما از من چه می خواهید ؟ !»». بنابراین تغییر آهنگ صدا و تأکید برآن نقش مهمی در روابط بین انسان ها داشته و در صورتی که آهنگ صدا و تآکید خوب باشد ، معنی آن جمله مثبت تلقی خواهد شد همچنین کلمات و آهنگ آن می توانند اثرات منفی داشته باشند . ما معلمان باید دانش آموزانمان را متوجّه ی نحوه ی بیان و آهنگ صدا و وتأکید بر کلمات نموده و نقش این مهم در روابط انسانی را برایشان روشن کنیم . به ویژه زمانی که لحن کلام حالت تعنه ، گوشه و کنایه زدن به دیگران را پیدا می کند .

    ارائه واکنش مثبت به دیگران

  فرض کنید شخص می خواهد در مورد موضوع کاری مشترک با شما صحبت کند و شما مایل نیستید که ادامه ی کاردچار مشکل شود . چه واکنش هایی را می بایست ارائه دهید ؟ واکنش شما باید بسیار استادانه باشد . در صورتی که صحبت در جهت مثبت در حال پیشرفت است . با تکان دادن سر به علامت تأیید و موافقت ، مخاطب خود را همراهی کنید و در صورتی که مطمئن نیستید چه جوابی باید داد ، می توانید اطلاعات بیشتری را از وی جویا شوید . مثلاً بگویید «« آیا می توانید در این زمینه اطلاعات بیشتری به من بدهید ؟ »» و یا بگویید : «« این نگرش برای من جدید است ، ممکن است کمی بیشتر در این زمینه توضیح دهید ؟»» و در انتها ، اگر شما باگفته هایی مخاطب خود مخالفید ، می بایست نظریات خود را به صورت مؤدبانه و حساب شده ابراز نمایید. به کار بردن جملاتی از قبیل «« ممکن است من اشتباه کنم »» و یا «« به نظر می رسد من موضوع را از زاویه ی دیگری می بینم »» و غیره از راه های مناسب مخالفت با نطرات دیگران است . بکارگیری چنین جملات سبب می شود تا مخاطب د رحالت دفاعی نسبت به شما قرار نگرفته و آماده ی شنیدن نظریات شما باشد . زمانی که ما با نظرات دیگران موافقیم ، زبان بدن ما از این موافقت تبعیت می کند .  معمولاً به سوی مخاطب می جرخیم، به او چشم می دوزیم ، در حالت تأیید سرمان را تکان می دهیم و نسبت به وی توجّه کامل داریم . امّا هنگامی که با شخصی مخالفیم ، روی از وی برمی گردانیم ، لبهایمان را جمع می کنیم و به او بدون توجه می مانیم . این پیام ها به خوبی قابل انتقال هستند .

 در صورتی که ما قصد انجام کاری گروهی و دست جمعی را در حین کلاس درس با دانش آموزانمان داریم ، اگر حتی با برخی از آنان مخالفیم می بایست به همان صورت که توصیه شد با آنان برخورد می کنیم و با زبان منفی بدن آنها را از خود نرانیم . می بایست با حفظ روابط مناسب چنین فرصتی ، حتی اگر با برخی از آراءآنها مخالفیم می بایست سر تکان دهیم ، به آنان توجه کنیم و نشان دهیم که نظرات آنها را درک کردیم و با اضافه کردن این جمله که «« ممکن من اشتباه کنم ، اما .. »» .

     تعهد و پایبندی به انجام توافقنامه: 

  دانش آموزان باید بدانند،شرط حفظ روابط مثبت با دیگران ، پیرو ی و پایبندی به مقررات وضع شده در توافقنامه است . فرض کنید که با یکی از افراد برای طراحی بروشور یک دانشگاه علمی همکار هستید .طبق مذاکرات قبلی می دانید که همکار شما علاقه مند است ،تا نام کالاهای ععلمی و نام افرادی که در ساخت هر کدام از کالاها دخالت داشته اند ،در بروشور چاپ شود . در حالی که شما احساس میکنید بروشور بایک زمینه وطرح آینده نگرانه و باکیفیت عالی ، بیشتر نظر بازدید کننده گان را به خود جلب می کند. حال اگر در آخرین جلسه ی مللاقات کاری تان هر کدام از شما دو نفر در مورد دیدگاه های خود توضیح داده و توافق کرده اید که هر یک از شما ، نظر پنج نفر از افراد جامعه را در این مورد جویا شوید ( در مورد این که کدام یک از طرح ها بهتر است ؟ ) . در صورتی که شما مایل به ادامه ی کار با همکارتان هستید ، بهتر است به قولی که برای جمع آوری آراء و عقاید دیده اید ، پایبند بوده و در فکر عذر و بهانه در مورد این که نتوانسته اید به قول خود عمل کنید ، نباشید . در غیر این صورت او بیش از این به شما به عنوان یک همکار نخواهد نگریست و همکاری با شما را ادامه نخواهد داد.

        1- لبخند زدن و با دیگران به گرمی احوال پرسی کنید.

        2- از اشارات بدنی مثبت استفاده نمایید.

        3-پیام های روشن و شفاف کلامی ارسال نمایید.

        4- مراقب لحن صحبت و گفتار خود باشید .

        5- در پاسخ به گفته های دیگران واکنش مثبت ارائه نمایید.

      6- به توافق های خود پای بند باشید . 

       شکل 3-8 خلاصه ای از آنچه می بایست برای حفظ روابط خوب با دیگران انجام دهیم

    آن چه که مطمئناً نباید انجام دهیم 

   همان طوری که در برخورد با دیگران می بایست کارهای خاصی انجام دهیم ، مواردی نیز هست که مطلقاً نباید آن ها را انجام دهیم ( شکل 4-8 ) . در صورتی که ما خواهان حفظ روابط خوبی با دیگران هستیم ، هرگز نباید به آنها بی اعتنایی و بی توجّهی نماییم و نیز هرگز نباید به آن ها بی احترامی کنیم . به مراتب بهتر است بپذیرم که باور و شناخت کافی از همکارمان نداریم ، تااین که به آن ها نشان دهیم ، قادر به همکاری با ایشان نیستیم . مسلماً مواقعی پیش می آید که شما احساس می کنید طرف مقابل پای بند به توافق ها نیست و سهم خود را به انجان نمی رساند، یا تنبل و لجوج است و یا فکر می کنید که از شما سوء استفاده شده و شما مایل به تلافی هستید. اما بهتر است که بر کار مشترک متمرکز شوید و از مواردی که به همکاری لطمه می زند ، بپرهیزید. اگر با همکارتان تلافی کنید ، هرگز کار مولّدی با وی نخواهید داشت . هرگز نباید یک همکار را کوچک نمود ، و یا کار او را کم جلوه داد . شما نباید سخن مبنی بر دست کم گرفتن همکار خود اظهار کنید . و یا او رابی عرضه ، تنبل و احمق بنامید . هرگز نباید با لحن طعنه آمیز و یا با گوشه و کنایه درباره ی وی صحبت کنید وسپس بخندید و بگویید که منظوری نداشته اید . پیام شما به صورت رسا وروشن به طرف مقابل این طور می رسد که دقیقاً از سخن خود منظور داشته اید . همکاران ممکن است گاهی از تحقیر شدن توسط شما در خلوت عفو نمایند ، اما هرگز از تحقیر شدن در حضور دیگران شما را نخواهند بخشید . ممکن است همکار شما در کار تعلل بروزد ، احمقانه رفتار کند ویا سهم خود را به خوبی به انجام نرساند ، اما گوشزد کردن شکست های وی ، چیزی عایدتان نمی شود. در چنین شرایطی ، بهترین کار این است که سهم خود را به خوبی به انجام برسانید. در صورتی به شکست های آنان اشاره کنید ، ممکن است از همکاری با شما سر باز زنندو شاید شما نیز تمایل به ادامه ی همکاری نداشته باشید .

   همچنین می بایست مطمئن شویم که آنچه همکارمان می گوید و یا انجام می دهد را به حساب آورده ایم . شما با گفتن چنین جمله ای که : «« تو اعتقاد داری که فردا این کار تمام می شود ، در حالی که چنین چیزی غیر ممکن است ، بقیّه اعتقاد دارند که این کار حداقل سه روز طول می کشد »» یک رابطه خوب و هماهنگ را تخریب خواهید کرد . می توانید تصور کنید که تا چه اندازه عقیده ی همکار خود را بی اهمیت تلقی کرده اید ؟ به همین منوال ، شما نباید به لحن طعنه آمیزی به وی بگویید «« فردا ؟ راست می گویی؟ تو تا حالا کجا بودی؟»» یا زمانی که او عقیده ی خود را ابراز می کند پوزخندی زده قیافه ای تمسخرآمیز به خود بگیرید.

   با وجودی که همه ی این توصیه ها در روابط بین فردی معقول و متعارف به نظر می رسند ، اما هنوز شاهدیم که دانش آموزان ، معلمان و سایر بزرگسالان چنین اعمال نهی شده ای را در روابط متقابل انجام می دهند .هنوز هم افراد فکر می کنند که برتری خود را با کنار گذاشتن و به حساب نیاوردن دیگران حفظ و تأمین می کنند . در صورتی که طرف مقابل شما می گویید : «« فردا کار تمام می شود »» ، شما می توانید در پاسخ به او چنین بگویید «« شما این طور فکر می کنید ؟ ممکن است من اشتباه کنم .اما حدس می زنم سهم مربوط به من دو روزی طول بکشد. من امیدوارم گفته ی شما تحقق یابد و شاید تخمین من در مورد مدّت زمان انجام کار اشتباه باشد. »»

  1- نباید به افراد دیگر عدم علاقه ی خود را نشان دهیم .

  2- نباید دیگران را نادیده بگیریم.

  3- نباید دیگران را خوار و حقیر بشماریم .

  4- نباید سهم دیگران را نادیده بگیریم.

  5- نباید به صورت طعنه آمیز با دیگران صحبت کنیم.  

   شکل 4-8 : خلاصه ی از آن چه که ما نباید در روابط انسانی انجام دهیم .

 

    

 نقش روابط انسانی در کلاس های ابتدایی 

بیشترین مطالبی که تا به حال عنوان شد ، در مورد دانش آموزانی قابل استفاده است که قادر به استدلال منطقی می باشند. به طور کلی کودکان از نه سال به بعد چنین قابلیّتی دارند . حال ببینیم در مورد آموزش روابط انسانی برای کودکان مقطع ابتدایی چه باید کرد؟پاسخ این است که همه ی موارد را می توان به کودکان خردسال نیز آموزش داد. به طور طبیعی آن ها قادر به بحث و استدلال عمیقی که دانش آموزان سنین بالاتر از آن برخوردارند ، نمی باشند ، امّا کودکان اصول را به صورت قوانین طلایی همچون احترام به دیگران ، کنار آمدن بدون جنگ و ستیز با دیگران یاد می گیرند و ظیفه ی معلم معرفی اصول و هدایت بحث در این باره است.

  به منظور آشنایی دو مثال از مدارس ابتدایی را مطالعه می کنید :

 مدرسه شماره 1

 آموزش روابط انسانی در سالهای ابتدایی فقط مختصّ دانش آموزان و معلمان نیست ، بلکه والدین را در بر می گیرد. نکته ی کلیدی در ارائه ی مدل مناسب رفتاری است کودکان توسط تقلید رفتارهایی را از بزرگتر ها می آموزند . متأسّفانه در همه ی موارد ، بزرگسالان مدل رفتاری مطلوبی را به کودکان ارائه نمی دهند . یک بار یکی از اولیاء به من گفت : «« من خوشحالم و طریقه ی رفتار شما را می پسندم زیرا دخترم سعی دارد از رفتار شما تقلید کند »». قوانین مدرسه می تواند مثال های عالی برای کودکان باشد . یکی از اصول مدرسه ی 1 این است که در شروع کار مدرسه و به هنگام ورود ، معلمان به شاگردان و والدین خوش آمد گفته شود . معلمان از این شیوه استقبال کرده اند زیرا انجام این کار سبب شده تا کودکان لبخند زدن و صبح بخیر گفتن را بیاموزند . دانش آموزان نیز چنین اظهار نظر می کنند از این که کسی با نام ما را صدا می زند و به ما صبح بخیر می گوید ، خوشحالیم . بر اهمیّت روابط انسانی با والدین به حدّ کافی تأکید نشده است . روابط بین معلم و والدین تأثیر بسیار زیادی بر روابط بین معلم و شاگرد می گذارد . من همواره سعی می کنم تا قوانین طلایی را به همان اندازه که با دانش آموزان به کار می برم با والدین نیز به کار بگیرم . به طور کلی هنگامی که با کودکان سر و کار دارید ، سعی کنید از اصول زیرپیروی نمایید :

 1 – صحبت کردن با کودک درباره ی احساس وی هنگامی که دانش آموزان دیگر او را هل داده اند ، به او لقب بدی داده اند و یا با وی بازی نمی کنند .

 2 – به بحث گذاشتن این مطلب که با دیگران همان گونه رفتار کنند که دوست دارند با آن ها رفتار شود. این موضوع را هر روز تکرار کنید.

 3 – همواره با صداقت و احترام با کودکان صحبت کنید .

 4 – همواره به کودکان شأن ببخشید ، و آن ها را در حضور دیگران سرزنش و ناراحت نکنید .

 5 – کلمات را به دقّت انتخاب کنید. کودکان را برای خطاهایشان سرزنش نکنید ، زیرا سبب بروز حالت تدافعی در آن ها می شود .  جملاتی چون «« این کار تو بود ...؟»» «« چرا این کار را کردی ...؟ »» را به کار نبرید ، بلکه به طور مؤدبانه سوال کنید «« چه کار دیگری می توانی بکنی ؟»»

6 – هنگامی که دو دانش آموز با هم مخالفت دارند ، راهی بیابید که هر دو احساس رضایت خاطر نمایند .                     در برخورد با والدین اصول زیردر مدرسه 1 به کار می رود :

1- به هنگام گزارش سوء رفتار کودکان به والدینشان ، کلمات می بایست به دقّت انتخاب شوند. هر گز کودکان را متهم نکرده و کاری نکنید که والدین آن ها احساس کنند خطای کودک به آن ها برمی گردد . والدین کودکان را بخشی از خود می دانند ، بنابراین در صورت متهم کردن فرزندانشان ، همکاری خود را با مدرسه قطع خواهند کرد . می باید با  والدین در مورد حلّ مشکل هم اندیشی کرد و ره راه حلّی مناسب دست یافت . سعی معلمان و والدین توفیق دانش آموزان است . بنابراین با یاری هم باید کودکام را به سوی موفّقیت سوق دهید .

2- والدین را متقاعد نمایید که اولیاء مدرسه طالب همان اهداف و ایده آل هایی هستند که والدین برای کودکان خود می خواهند و بر آوردن این خواست ها سبب توفیق مدرسه خواهد شد .

 برخی از معلمان از مهارت روابط انسانی خوبی برخوردارند و برخی دیگر فاقد چنین مهارت هایی می باشند . اما تا آن جا که من می دانم اکثر معلمان با جدیّت اصول روابط انسانی را به کار می گیرند .

   مدرسه ی شماره ی  2 

   من سال تحصیلی را با ابراز انتظاراتم به دانش آموزان آغاز کردم وبه آن ها گفتم مدرسه و کلاس در حکم خانواده ی من هستند همچنین افزودم همان طوری که اعضای یک خانواده در همه ی امور با هم توافق ندارند در کلاس درس نیز چنین شرایطی پیش خواهند آمد . اما علیرغم اختلاف سلیقه ها من همواره همگی را دوست خواهم داشت ونیز گفنم که یکایک آنان برای من اهمیّت داشته و خواهان بهترین سال تحصیلی برای یکایکشان می باشم . اضافه کردم ، به خاطر این که آن ها تا این حد برای من عزیز هستند ، بنابراین اجازه نخواهم داد که هیچ گونه بی مهری و شقاوتی نسبت به یک دیگر روا دارند . از آن ها خواستم که در تمام طول سال چه در کلاس درس و چه در زمین بازی رفتار خوب و شایسته ای داشته باشم و افزودم که رفتار خوب نشان دهنده ی شخصیّت مناسب است ، شخصیّتی که برای کوچک و بزرگ احترام قایل است . من مروری بر قوانین طلای کلاس نموده و تابلویی از آن قوانین را در کلاس نسب کرده و گفتم ، پیروی از قوانین طلایی آرمان و شعار این کلاس است . و این قوانین عبارتند از : اگر می خواهی دیگران روی تو اسمی نگذارند، تونیز روی دیگران اسم مگذار . اگر می خواهی دیگران به حرف های تو گوش بدهند ، تو نیز به حرف هایشان گوش بده و از همه مهم تر اگر می خواهی دوستی داشته باشی تو خود دوست خوب باش . به نظر می رسد که دانش آموزان همه ی این موارد را به خوبی در ک کرده و می پذیرند و نیز احساس می کنند این قوانین راه های منصفانه ای برای انجام امور پیشنهاد کرده و مهم تر از همه این که معلمشان آن ها را دوست دارد .

          «« رفتار خوب شخصیتی است که طی آن ما احترام خود نسبت به دیگران را نشان می دهیم . »»

    خلاصه ی آنچه تا به حال خوانده اید :

    در این فصل ما هشتمین عنصر از عناصر نه گانه را بررسی کردیم ، عناصری که جهت ایجاد کلاسی با روحیه ی سینرژی و جذّاب لازم می باشند . در این فصل دیدیم که روابط انسانی خوب به افزایش ظرفیّت همکاری مؤثر با دیگران کمک نموده و به نوبه ی خود سبب آزادسازی انرژی جهت ایجاد کلاسی توأم با سینرژی خواهد شد . حال از این پس در مورد نهمین عنصر لازم ، یعنی حلّ مشکل صحبت خواهیم کرد . هنگامیکه عدّه ای از افراد در محیط بسته ای به کار مشغول اند بروز مشکل ، امری اجتناب ناپذیر است . در فصل آینده خواهیم دید که مشکلات چگونه حل شده ، در نتیجه سبب پیدایش نگرش مثبت  ودر نهایت منجر به حفظ روابط بین فردی خواهد شد .

    درباره ی این مسائل فکر کنید :

 1- تصور کنید با گروهی در فعالیّت های آموزشی یا اجتماعی همکاری می کنید . امّا پس از مدّتی دریافته اید که با یگی از افراد یا گروه اختلاف سلیقه های بسیاری دارید . روابط انسانی در چنین شرایطی چگونه پیش می رود ؟ آیا همه چیز به آرامی خواهد گذشت و یا اختلافات بیشتر می شود ؟ با توجّه به آنچه در این فصل خوانده اید برای پیش برد همکاری چه خواهید کرد ؟

 2- می دانیم که بروز اختلاف در میان افراد گروه غیر قابل اجتناب است . به نظر شما آیا با حذف کلمات ستیزه جویانه روابط بهتر می شود ، یا با پافشاری خصمانه برعقاید و عدم توافق ها ؟

 3- قصد دارید روابط انسانی در کلاستان را ارتقاء دهید بر چه مطالبی تأکیدی می کنید ؟ چه مدّت زمان برای این امر اختصاص می دهید ؟ آیا برای تمرین و یادگیری از کلاس درس تان استفاده خواهید کرد ؟ آیا از روش ایفای نقش استفاده می کنید ؟ آیا گوشه و کنایه زدن و یا نام گذاری نامناسب بر روی افراد را مخاطره آمیز می دانید ؟

  4- تصور کنید در کلاستان روابط انسانی را تمرین کرده اید . دانش آموزانتان خوب پاسخ داده و روابط بین فردی در کلاس خوب است . برای تعمیم این مهارت ها به کارگیری آن ها توسط دانش آموزان با اعضای خانواده و خارج از کلاس درس چه می کنید ؟