تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

مدیریت وکلاسداری جذاب ۱۳

       حل و فصل مشکلات و تعارض های غیر انضباطی

 احساس ناتوانی در حلّ مشکل

  زمانی که من در مدرسه مشغول تدریس بودم ، دانش آموزان با من بسیار خوش رفتار بودند . آنها غالباً دوستانه رفتار نموده و قدر دان آن چه که برایشان انجام می دادم ، بودند گهگاهی حوادثی اتفاق می افتاد ، که با وجودی که اکنون پیش پا افتاده به نظر می رسند ، امّا در آن زمان چنین نمی نمود . خاطره ای که بسیار شفاف در ذهن من به جای مانده مربوط به سال دوم تدریسم در کلاس درس زبان اسپانیایی بود . من با شاگردانم به خوبی رفتار می کردم و تا آن جایی که می دانم خصومت و رنجشی از من نداشتند . هر کلاس درس با برنامه ی معمول شروع می شد ، روال کار این بود که پاراگرافی خوانده و به انگلیسی ترجمه شود . من در صندلی خود قرار می گرفتم و کار های مربوط به حضور و غیاب و گزارش کار کلاس را تکمیل می کردم . پس از چندی اگر توضیحات بیشتری برای متن لازم بود ، ارائه می شد و سپس گفت وشنود به زبان اسپانیایی تمرین می شد . یک روز به کلاس آمدم و از شاگردان خواستم خواندن متن را شروع کنند و سپس روی صندلی خود نشستم . شوکه شدم ، زیرا من بر روی کیسه ای از آب سرد نشسته بودم که تمامی پشت شلوارم را خیس کرد . ناگهان از جا پریدم ، چشمان از حدقه درآمده ی همه ی دانش آموزان به سوی من خیره شده بود و صورت هایشان مات و بدون کلام بود . من باقی مانده ی آب را از روی صندلی بیرون ریختم. بلا فاصله با گفتن این جمله که به زرودی برمی گردم ، در حالی که از شلوارم آب می چکید ، کلاس را به سوی دفتر ترک کردم . از یکی از منشی های مدرسه خواستم تا از کلاس من مراقبت کند . منزل من با مدرسه زیاد فاصله نداشت ، به منزل رفتم و شلوارم را عوض کردم و در عرض کمتر از سی دقیقه به مدرسه بازگشتم . وقتی برگشتم انگار که هیچ اتّفاقی نیافتاده ، به درس ادامه دادم ( شاید این بهترین کار ممکن برای اداره ی آن روخداد بود ، و من کاملاً بر حسب تصادف عمل کردم ) در پایان شاگردان کلاس را ترک کردند. همه ی چشمان از من می گریخت . هیچ کس با من یا با سایر دانش آموزان صحبتی نکرد . مسلماً مشکلی وجود داشت که کاملاً به من مربوط می باشد اما من ، نمی دانستم با آن چه کنم . روزها گذشت ، برخی از دانش آموزان با خجالت به من نزدیک شده و در لفافه به من می گفتند که در این ماجرا دخالتی نداشته اند . من هرگز نفهمیدم که چه کسی مسئول این عمل بود ویا برای چه چنین عملی را انجام داد. شاید کسی از من رنجیده بود و شاید این یک شوخی و یا نوعی جسارت بود .  من هرگز سعی در شناسایی آن دانش آموز نکردم به نظر می رسد ، من در آن زمان در حلّ مشکل بسیار ماهرانه و زیرکانه عمل کردم !

   آموزش ، مشکلات ، تعارض ها

 تدریس و آموزش به طور مستمر ایجاد مشکل و مسئله می نماید . اکثراً این مسائل باید به سرعت حل شوند تا آموزش به خوبی ادامه یابد . گم شدن وسائل ، تکا لیف ناتمام و ناقص ، حضور ناگهانی یک دیدار کننده ، ایجاد وقفه در درس توسط برخی از دانش آموزان ، بی ادبی ، دروغگویی ، دزدی و تقلّب از جمله این مشکلات می باشند . حتی ممکن است روی صندلی معلم آب ریخته شده باشد !برای برخی از معلمان خوش شانس این موارد به ندرت اتّفاق می افتد . اما برای برخی دیگر از معلمان همواره انتظار چنین وقایع یا حتی بدتر از آن نیز می رود .

  موفّقیّت یا عدم موفّقیّت معلم در تدیس بستگی به تصمیم هایی مؤثر وی در مورد چگونگی حل وفصل این تعارض ها و مشکلات دارد. هنگام بروز مشکلات ، معلم سه انتخاب پیش رو دارد : یکی آن که موقعیت را نادیده بگیرد ، مثل مورد که مطالعه کردید. هنگامی که مشکل زیاد جدی و وضعیّت وخیم نباشد ، این بهترین روش برخورد با آن است . اما اگر خطر بزرگ بوده و احتمال گسترش آن وجود داشته باشد ، باید دخالت کنیم و قبل از گسترش جلوی آن را بگیریم . دوّمین انتخاب این است که معلم خود شخصاً تصمیم گیری نموده و به دانش آموزان بگوید که چه باید انجام بدهند . این راه حلّی قدیمی است که معلمان برای حلّ مشکلات به کار می برند و به فکر من نیز هنگامی که با شلوار خیس در کلاس ایستاده بودم ، رسید . بسیاری از معلمان از این راه حل استفاده می نمایند ، اما چندان موفّقیّت آمیز نیست . زیرا دانش آموزان ممکن است در برابر دستورات معلم مقاومت نمایند . سومین راه حل جهت برخورد با مشکلات این است که ، دانش آموزان را به طور جدی در گیر حلّ مشکل نماییم . اغلب دیده ایم که وقتی به دانش آموزان مسئولیت تصمیم گیری واگذار می شود ، معلم را در انجام امور بیشتر حمایت می کنند . این همان کاری بود که من در برخورد در کلاس درس اسپانیایی باید انجام می دادم ، اما افسوس از چگونگی پیشرفت امور خبر نداشتم ، و ترسیدم که نتوانم از عهده ی آن برآیم .

   اما مشکلات چه هستند ؟ چه چیزی سبب می شود تا ما موقعیتی را مشکل تعبیر کرده ، ولی موقعیّت دیگر فقط یک رویداد تفسیر شود ؟ چگونه مشکل را حل کنیم ؟ آیا برای حلّ مسائل نیاز به راهکار های انضباطی است ؟ در مورد تعارض ها و برخورد ها چگونه است ؟ آیا هنگامی که کلمه ی مشکل یا مسئله به کار می رود ، منظور از آن موقعیتی است که تأثیر جدّی بر روند کلاس گذارده و اقدام و مداخله فوری می طلبد . چنین موقعیّتی ، سبب کند شدن پیشرفت کلاس شده عملکرد ها را مشکل می کند و اثر تخریبی بر احساس اعضای کلاس می گذارد . مشکلات لزوماً سبب درگیری در کلاس نمی شوند ، حتی اغلب این مشکلات توأم با سوء رفتار و تعارض هم نمی باشند . به چنین موقعیّت هایی که عاری از تضاد و سوء رفتار است موقعیّت غیر انضباطسی گفته می شود و روش های برخورد با آن با موقعیّت انضباطی متفاوت هستند .

   از طرف دیگر تعارض ها ( برخورد ها ) ، شامل نزاع شدید بین شاگردان با یکدیگر و یا معلم و شاگرد می باشد و عبارتند از درگیری های که فردی در مقابل فردی دیگر قرار گرفته و حاضر به کوتاه آمدن نیست . در این برخوردها ممکن است سوء رفتار نیز دیده شود ، حل و فصل می گردند. در صورتی که برخورد ها عاری سوء رفتار باشند با روش برد – برد برای طرفین قابل حل و فصل می باشند که در این فصل توضیح داده شده است .

 هدف اصلی در این فصل روشن نمودن روشهای غیر انضباطی حل و فصل مشکلات می باشد . که ابتدا در مورد مشکل صحبت می کنیم و چهار سناریو   همچنین وظیفه حاضر ما این است که به اکتشاف راه حل مشکلات غیر انضباطی و تضاد بپردازیم.ما با مشکلاتی شروع می کنیم که از طریق سناریوهای زیر به بحث می پردازیم :

 

    سناریو شماره 1- آقای کرین کلاس آشفته ای دارد.

   آقای کرین به دانش آموزان کلاس دوم درس می دهد. او همه چیز را برای دانش آموزان جالب و دوست داشتنی حفظ می کند . دانش آموزان نیز با شور و شوق و سرزندگی به معلم خود پاسخ میدهند : دانش آموزان از روی کتاب های مطالعه خود می خوانند و به ایفای نقش شخصیّت های مختلف می پردازند و تدراک مفصلی برای برنامه های نمایشی خود می بینند.برای مثال هر روزه یک سری فعّالیّت های تمرینی برای درس ریاضیات انجام می دهند. آقای کرین هم هنرمند خوبی است ، و برای فعالیّت های هنری دانش آموزان مدادها و کاغذهای مخصوص نقّاشی را در کلاس مهیّا می سازد . هم دانش آموزان و هم آقای کرین در کلاس خوشحال هستند .گرچه اخیراً موضوعی باعث ناراحتی آقای کرین شده است . و آن این است که در اغلب اوقات کلاس به هم ریخته و نامنطم است ، کاغذها در کف کلاس پخش شده ، کتابها در قفسه ها بطور نامنظم روی هم انباشته شده اند . در اطراف بوم های نقاشی رنگ ریخه شده و میز و نیمکت های دانش آموزان بسیار نامرتّب است .  

          آقای کرین در مورد این به هم ریختگی نگرانی نداشت تا زمانی که مدیر مدرسه شروع به ارزیابی کلاس های درس نمود و بطور اخص به عدم نظم و تمیزی در کلاس اشاره نمود( تذکّر داد ) :

       مدیر این طور بیان کرد که این وضعیّت از طرفی سبب بی انضباطی دانش آموزان گردیده طوری که آنها مسئله پاکی و انضباط را از یاد می برند و از سوی دیگر انصاف نیست که برای مسئولین خدماتی مدرسه این همه کار ( دردسر ) ایجاد کنیم . مدیر مدرسه طی یادداشتی به آقای کرین نوشت شما نیاز دارید تا وضعیِت کلاس خود را بهبود بخشیده و در امر نظافت و مدیریت نظم کلاس کوشا نمایید .

       آقای کرین با در نظر گرفتن اهمیّت ارزیابی کلاس درسش ، مجبور شد تا به مسئله نظافت کلاس درس بپردازد . او به دانش آموزان گفت که باید در مورد نظم کلاس خود دقّت بیشتری نماییند . یکی دو روز دانش آموزان از گفته وی پیروی می کردند امّا بعد از این کلاس او همچنان بی نظم و نا مرتّب بود .

      آقای کرین شروع کرد به اختصاص دادن اوقاتی برای تمیز کردن و جمع آوری کاغذ پاره ها و همچنین مرتّب کردن کتابها و قفسه ها حتی پاک کردن لکّه های جوهر از روی دسته صندلی ها و کف کلاس . او مجدداً از دانش آموزان خواست که در نگهداری کلاس خود دقّت کنند و سعی نمایند تا کلاس تا این حد ریخت و پاش نشود . با تذکّرهای آقای کرین برای مدّتی دانش آموزان سعی در نگهداری بهتر کلاس نمودند ، امّا باز هم پس از مدّتی به عادات گذشته از جمله ریخت و پاش ادامه دادند . یک روز آقای کرین عصبانی و خسته شده بود ، دانش آموزان را وادار نمود نا بعد از اتمام کلاس بمانند و کلاس خود را  مرتّب کنند . این عمل او باعث عصبانیّت دانش آموزان وی شد که عقیده داشتند کار آقای کرین منصفانه نیست . آقای کرین متوجّه شد حالت حساسیتی که قبلاً وجود نداشت در کلاسش ایجاد شده است . در حالی که زمان ارزیابی مجدد کلاس فرا می رسید و او امیدوار بود که این بار با همکاری دانش آموزانش کلاس قابل ارائه ای به نمایش بگذارد . سوالاتی که در مورد آقای کرین و کلاس آشفته ی او وجود دارد از این قرار است :

  1- آیا مشکل عمده ای در این جا وجود دارد؟

  2- مشکل برای چه کسانی است ؟ وچگونه می توانیم مشکل را مطرح کنیم ؟

  3- آیا مشکل انضباطی است ؟

  4- اگر مسئله وجود دارد چگونه می توان آن را طرح کرد و مورد بررسی قرار داد؟

  5- اگر مشکلی هست ، چگونه می توان آن را حل کرد ؟

  6- در صورتی که راه حل پیدا شد ، چگونه آن را رمز گذاری کنیم ( کد گذاری ) ؟

اجازه بدهید کمی در مورد این سوالات فکر کنیم :

 مشکل از چه چیزی  تشکیل شده است ؟ ( جدول 1-9)

زمانی بسیار دور ، دوست قدیمی من پروفسور المس. دی. بالدوین مشکل را این چنین تعریف کرد : هر چیزی که به عنوان مشکل و مسئله حس و درک شود . اگر موردی توسط دیگران مشکل قلمداد نشود بنابراین مشکل نیست . این تعریف مرا به چالش وا می داشت .

 من با این فکر بزرگ شده ام،که آنچه را نیروی طبیعت به وجود می آورد مثل (خشکسالی ، جرم ) مسئله بدانم  و نه مواردی چون ثروت یا لباس های نو زیادی داشتن . المس اشاره کرد که گاهی اوقات حتی ثروت زیاد داشتن خود می تواند یک مشکل باشد اما غالباً نداشتن لباس نو اصلاً مسئله قلمداد نشود . تماماً بستگی به افرادی دارد که در مسئله درگیر هستند .

  توماس گوردون (1989) که تا اندازه ای از المس بالدوین مشهورتراست نیز همین عقیده را دارد . گوردون در مورد حل مشکل اعتقاد داردکه ابتدا باید مشخّص شود مشکل چیست ؟ و چه کسی مشکل دارد ؟ او می گوید فردی که مشکل برایش دردسر آفریده صاحب مشکل است . گوردون نیز هم عقیده با بالدوین می گوید ، در صورتی که شما مشکل را باور داشته باشید آن را حس می کنید در غیر این صورت شما مسئله یا مشکلی تدارید زیرا آن را باور ندارید . گوردون کمی فراتر رفته و می گوید ، دانش آموزان باور ندارند که رفتارشان مشکل آفرین است او می گوید سوء رفتار مفهومی است که بزرگسالان از رفتار آزار دهنده ی دانش آموزان دارند . من نمی توانم با نظر وی موافق باشم ، زیرا فکر می کنم برای دانش آموزان نیز مفهوم سوء رفتار وجود داردو آن ها اکثراً از شیوه ی رفتاری سایر دانش آموزان بد رفتار ناراحت هستند.

 اجازه دهید برگردیم به اولین سوال:آیا درکلاس آقای کرین مشکل واقعی وجود داشت؟ بلی، زیرا فردی این مورد را به عنوان مشکل باور داشته است . این شرایط مدیر را ناراحت می کند و اعتقاد دارد که باید این شرایط تصحیح شود ، قضاوت مدیر سبب شد تا آقای کرین نیز این شرایط را به عنوان مشکل ببیند ، در حالی که وی قبلاً آن را به عنوان مشکل در نظر نمی گرفت . آقای کرین این مورد را مشکل می بیند زیرا در ارزشیابی وی تأثیر خواهد داشت و او نگران این موضوع است .

 آیا در کلاس آقای کرین مشکل انضباطی وجود دارد ؟

هنگامی که مشکل شناسایی شد ، ما می توانیم تصمیم بگیریم که این مشکل انضباطی است یا غیر انضباطی ؟ در صورتی یک مشکل انضباطی تلقی می گردد که اولاً موقعیّت شامل سوء رفتار عمده ی دانش آموز شود و ثانیاً ، برای دیگری دردسر تولید شده باشد ( شکل 2-9) . به استناد به این تعریف ، کلاس آشفته و به هم ریخته به عنوان مشکل انضباطی تلقی نمی گردد، زیرا دانش آموزان عمداً به هم ریختگی در کلاس ایجاد نکرده اند. یعنی با علم به این که این رفتارشان ناپسند است به این کار دست نزده اند . این عمل برای آقای کرین ناراحتی ایجاد کرده ولی نه آنقدر که باعث ممانعت از آموزش وی شود. تفاوت بین مشکلات انضباطی و غیر انضباطی کاملاً مشخّص بوده و نحوه ی برخورد با هر یک نیز متفاوت است . اساساً مشکلات غیر انضباطی ، تولید تضاد بین آموزگار و دانش آموز نمی کنند . از طرف دیگر ، مشکلات انضباطی به صورت برخورد خواست ها قلمداد می گردد ، که معلم در کوتاه مدّت برنده، اما در بلند مدّت بازنده ی مبارزه است . معلم با خاموش کردن اختلاف ( نادیده گرفتن خواست دانش آموز ) به را ه خود ادامه می دهد در حالی که اعتماد دانش آموزان و همکاری آنان را از دست می دهد . احساسات منفی تا مدّتها پس از پایان مبارزه در اذهان بازندگان خواهد ماند .

یک موقعیّت در صورتی مشکل قلمدا می شود که به طور قابل توجّهی دیگران را به دردسر بیاندازد . در کلاس درس نیز معلم به طور قابل توجّهی در شرایط ذکر شده زیر دچار دردسر می گردد:

  1- ایجاد اختلال در پیشرفت کار و کلاس درس

  2- صدمه وارد کردن به احساس معلم یا دانش آموز

  3- وجود نیروی بالقوه برای تخریب واحساسات و توقّف کار در کلاس

شکل 1-9 چه شرایطی ایجاد مشکل می کند ؟

در صورتی که مشکل وجود داشته باشد ، چگونه باید مطرح شده و بررسی گردد؟

در صورتی که مشکلی سبب اختلال در آموزش ویا یادگیری گردیده و یا موجب تندروی معلم گردد ، باید بدون درنگ به آن پرداخته شود . در رویکرد قدیمی ، معلم مشکلی را شناسایی کرده و سپس خطاب به کلاس می گفت که با انجام چه راهکارهایی می توانند مشکل را حل کنند . ممکن است معلم اجازه بحث مختصری را  به دانش آموزان بدهد اما به طور کلی مقررات توسط وی تعیین می گردد و دانش آموزان باید از آن اطاعت کنند . اما یک معلم با تجربه هنگامی که احساس می کند مشکلی وجود دارد به راحتی به دانش آموزان می گوید : «« بچّه ها ، مشکلی در حال شکل گرفتن در کلاس است ، من فکر می کنم باید در این زمینه هم اکنون با هم صحبت کنیم . اجازه بدهید صندلی هار ا به صورت دایره بچینیم . »» در صورتی که مشکل ممانعتی در تدریس و یادگیری ایجاد نکند و احساسات معلم را آشفته نسازد ، می توان موضوع را در زمان بهتری و با آرامش مطرح نمود ، برای مثال در زمان ملاقات های غیر درسی دانش آموزان با معلم .

مشکل می تواند توسط معلم یا دانش آموزان مطرح گردد. ممکن است دانش آموزان دبیرستانی از سنگینی تکالیف کلاسی که با فعالیّت هایی ایّام تعطیل هفتگی شان برخورد دارد و برایشان ایجاد مزاحمت می کند ،  گلایه داشته باشند . و یا معلمی مثل آقای کرین به کلاس بگوید :   «« بچّه ها ، زمانی که خانم مدیر از کلاس ما بازدید نمود اظهار کرده که کلاس به هم ریخته است ، ایشان از ما می خواهند که کلاس تمیز و مرتّب تری داشته باشیم . شما چه فکر می کنید ؟ چگونه می توانیم کلاس را تمیز و مرتّب نگاه داریم ؟ »». در هر دو حالت کلاس (معلم و دانش آموز) مشکل را مطرح و علنی می سازند و این گام اول مشکل است که در شکل 3-9 نمایش داده شده است :

هنگامی یک مشکل انضباطی تلقّی می گرددکه :

اغتشاش و اختلال عمومی در توافق کلاسی ایجاد نموده و سبب ناراحتی دیگران شود.

شکل 2-9 مشکل انضباطی چیست ؟

1- ابتدا مسئله را روشن کنید . سعی کنید آنچه که رخ داده را به روشنی بیان نموده و ببینید چرا به صورت مشکل در آمده .

2- راه حل های ممکن را به بحث بگذارید . از تمامی ایده ها استفاده نمایید . ( بارش مغزی ) به ایده ی هر فرد به خوبی گوش فرا دهید .

3- از میان راه حل های پیشنهادات ، یک یا دو تا را که به بهترین نتایج ختم می شوند انتخاب کنید .

 4- برروی تخته سیاه آن ها را بنویسید . – راه حل های مناسب انتخابی را امتحان کنید . ببینید در عمل چه پیش می آید در صورت لزوم تغیییر و تعدیل در آن ایجاد کنید .

شکل3-9 راه کار هایی پیشنهادی جهت حل مشکلات غیر انضباطی .

در صورتی که مشکل وجود داشته باشد ، بهترین شیوه ی حل و فصل آن چیست ؟

کلاس (معلم و دانش آموزان ) مشکل را روشن و واضح می نمایند ، و به کوشش خود تا انتخاب راه حل های پیشنهادی ادامه می دهند . درگیر کردن دانش آموزان در فرایند حل مسئله نسبت به زمانی که معلم آن را فقط به اطاعت وامی دارد وقت بیشتری می طلبد ، اما همانطوری که قبلاً گفتیم روش دستور دادن و به اطاعت وا داشتن سبب کاهش همکاری در کلاس می گردد . برای نتیجه گیری بهتر ، دانش آموزان خود باید در تصمیم گیری شرکت داشته باشند . زمانی که ایده را خود مطرح کنند ، در پیشبرد آن نیز تا رسیدن به هدف همکاری خواهند نمود.

توماس گوردون به معلمان توصیه می کند که یک «« دریچه رفتاری»» به مثابه مفهوم تصویری داشته باشند که مشکل از آن کیست ؟ «« چه کسی را به دردسر می اندازد ؟ »» و در مورد حلّ آن چه باید کرد ؟ ( شکل 4-9 )

گوردون می گوید : «« دانستن این که مشکل از آن چه کسی است »» معلم را در انتخاب راه حل های مناسب کمک می کند . او سه دسته فعالیّت های مفیدی را که معلمان می توانند انجام دهند به تر تیب زیر بیان می کند:

1- مهارت های مقابله ای :  توسط تعدیل محیط مسئله را نشانه گیری کنید ، از پیام های فاعلی استفاده کنید که مکانیزم های دفاعی را برنینگیزد و از سبک های حل مسئله مؤثر استفاده نمایید . خانم ساموئل سون در کلاس خود هنگامی که احساس ناراحتی می کند از پیام فاعلی استفاده می نماید او خطاب به کلاس می گوید : «« من از سر و صداهای کلاس احساس ناراحتی دارم »» . مهارت های مقابله ای هنگامی استفاده می شود که معلم مشکل دارد .

پذیرش معلم

دریچه ی رفتار

موقعیّت برای معلم قابل پذیرش است . انجام اعمال حمایتی در جهت کمک به رفع مشکل دانش آموز .

موقعیّت تنها برای دانش آموزان ایجاد نگرانی می کند . دانش آموزصاحب مشکل است .

موقعیّت برای معلم قابل پذیرش است . اقدامات پیشگیرانه لازم است تا مشکلات کلاس در حداقل حفط شود.

موقعیّت نه برای معلم و نه برای دانش آموز تولید نگرانی نمی کند. مشکلی در کار نیست.

موقعیّت برای معلم قابل پذیرش نیست . برای کوشش در جهت حل مسئله می باید عمل مقابله ای به کار گرفته شود .

موقعیّت برای معلم ایجاد نگرانی می کند .معلم صاحب مشکل است.

    شکل 4-9 صاحب مشکل بودن و جواب های پیشنهادی منبع : گرفته شده از پی . ئی . تی . در سل ( صفحات 27 ،  174، 251 ) توماس گردون ، 1976 ، نیویورک ، راندوم هاوس

  2- مهارت های حمایتی :  مهارت های حمایتی دانش آموزان را برای حل مشکلی که با آن دست و پنجه نرم می کنند تشویق می نماید . آقای مارتین هنگامی که متوجّه می شود دانش آموزش نگران است و فعّالانه به حرف معلم گوش می دهد ، از مهارت های حمایتی استفاده می کند و ممکن است بگوید : «« می توانم درک کنم که این درس برای شما جالب نیست . »» آیا برای جذّاب کردن این درس پیشنهادی دارید ؟ مهارت های حمایتی زمانی که دانش آموز صاحب مشکل است ، به کار برده می شوند .

   

3- مهارت های پیشکیرانه: مهارت های پیشگیرانه قبل از این که مشکلی به وجود آید بکار می روند. این مهارت ها شامل پیام های فاعلی، حل مسئـله و تصمیم گیری می باشند. خانم اومیل از مهـارت های پیشگیرانه با پیام های  فاعـلی در جهت تأثیر بررفتارهـای آتی دانش آموزان استفاده می کند برای مثال می گوید:«ما داریم برای خرید بستنـی به حدود یک کیلو متر دورتر می رویم ، قبل از حرکت باید مطمئن شویم که ما با هـم قدم بر می داریم و از یکد یگر جدا نمی شویم، تا هیچگونه مشکـلی پیش نیاید ». مهارت پیشگیرانه زمانی به کار می رود که معلم و دانش آموز هیچکدام صاحب مشکل نمی باشند. آنهـا کمک می کنند تا مشکلات احتمالی را به حداقـل ممکن برسانند.

در صورت پیدا شدن راه حل، چگونه می توان به را ه حل ها سروسـامان بخشید؟

              برای سامان دادن به راه حل ها، باید آنها را به شکلی در آوریم که استمرار یابند. می توانیم این امر را با توافق شفاهی یا کتبی به نتیجه برسانیم. برای مثال می توانیم راه حل های توافق شده را روی تابلویی بنویسیم و بر دیوار کلاس نصب کنیم، حتی می توانیم توافق های قبلی را نیز به آن اضافه کنیم. در مورد آقای کرین آو می تواند دانش آموزان کلاسش را ملزم نماید که میز و محوطه مربوط به خود را پاک و تمیزنگه دارند. این توافق نیاز به نوشتن ندارد. کافی است آقای کرین گاه به گاه شفاهاً آن را یاد آوری کند و یا از کلاس بپرسد آیا این توافق را به یاد دارند؟

                                                                                                                                 

سناریو شماره2- آقای مالر، معلم کلاس اول برای ورود به کلاس و شروع آن تأخیر دارد. آقای مالر معلم کلاس اول است. دانش آموزان کلاس او گروهای قومی مختلف بود و حدوداً نیمی از آن ها انگلیسی صحبت می کنند. آنها بچه های خوبی هستند، توجه کافی داشته و با ادبند. اما در ورود به کلاس و نشستن در نیمکت ها با تأخیر عمل می کنند. آنها از این طرف به آن طرف حرکت می کنند، حرف می زنند و سر وصدا ایجاد می کنند، با ظروف غذا و اسباب بازی های که به کلاس آورده اند، مشترکاً بازی می کنند. این وضعیت در ساعت اول صبح بصورت قابل توجهی مشاهده می شود، اما در بازگشت از زنگ تفریح یا نهار نیز اتفاق می افتد.3 تا 6 دقیقه در هر زنگ و بطور کلی 15 تا 20 دقیقه از زمانی برنامه ی کلاسی را تلف می کند. آقای مالر در مورد این که باید دانش آموزان زودتر به کلاس آمده و هر چه سریع تر در جاهای خود قرار گیرند و آماده ی شروع به درس شوند با آنها صحبت کرده بود. دانش آموزان اطاعت می کردند، اما پس از مدّتی مجدداً از یاد می بردند و معلم شروع به سرزنش آنها می کرد. این امر سبب می شد تا دانش آموزان احساس شرمندگی کنند و معلم احساس بی عرضگی نماید. 

                                                                                                                                

             تـمرین: به سئوالات زیر در مورد موقعیت آقای مالر پاسخ دهید:

                  1- آیا مشکلی واقعی وجود دارد؟                                                                                                                        2- برای چه کسی مشکل وجود درد؟ چگونه می توانیم مشکل را بیان کنیم؟                                                                       3- آیا مشکل انضباطی است؟                                                                                                                            4- اگر مشکلی وجود دارد، چگونه می توان آن را مطرح نمده و برسی کرد؟

سناریو شماره 3- بی تقدسی فراوان در کلاس ششم خانم ولبرن اتفاق می افتاد.خانم ولبرن معلم ششم ابتدائی بچه های باهوش و استثنائی است. بـچه های این کلاس سعی در سبقت گرفتن از یکدیگر در تمام موارد دارند، اخیراً بچـه ها در این کلاس کلمات غیر مقدس بکار می بردند ،که خانم ولبرن زنـگ خط به صدا در آورد و شروع به تذکر جدی نمود. خانم ولبرن خودش هم خانم بسیار مقید و خوبی در این زمینه نبود. ولی او بکار بردن چنین کلماتی را شایسته کلاس نمی دانست. مادامی که خانم ولبرن در مورد نگرانی خود در این مورد به کلاس گوشزد می نمود، دانش آموزان می گفتند والدینشان به همین نحو صحبت می نمایند و همچنین در رادیو و تلویزون هم این مسائل فراوان اتفاق می افتد، به عبارتی بچه ها به خانم ولبرن اطمینان دادند که این روز ها بچه ها به همین شکل صحبت می نمایند و مشکلی در این مورد نمی بینند. آنها می گویند با این تفاسیر باز هم بچه ها سعی در این دارند که صدای خود را چندان بلند نکنند که مبادا زیاد مورد عصبانیت و دلخوری خانم ولبرن بگردد. این عملشان چندان تطابقی با تضمین داده شده از طرف بچه ها وجود نداشت. خانم ولبرن احساس می کرد که دانش آموزان در تلاش اند برای پیشی جستن در این مورد که کدام از آن ها می تواند بطور بسیار پر خاشگرانه و پروئی از دیگر جلو بزند خانم ولبرن دوست نداشت که بعد از هر حرفی دانش آموزان بطور مسخره آمیز می زنند تمام کلاس با صدای بلند به خنده و مسخره کردن بپردازند. معلم می دانست که دانش آموزان این گفته های غیر اخلاقـی در زمین بازی بطور بلند بنحوی که ختی معلم و والدین هم آنها را می شنود بکار می برند. خانم ولبرن انتظار داشت که مدیر در این زمینه با دانش آموزان صحبت کند.                                             

تمرین: سعی کنید سئوالات زیر را مورد شرائط خانم ولبرن جواب دهید:                    

1-      آیا مشکل واقعی در این جا وجود دارد؟                                                                                                            2- آیا این مشکل برای چه کسی وجود دارد؟ آیا ما چطوری می توانیم آن را بیان کنیم؟                                                          3- آیا مشکل انضباطی است؟                                                                                                                           4- اگر مشکلی وجود دارد چطوری باید آن را مطرح کرده و مورد بررسی قرار دهیم؟

سناریو شماره 4- جانـتان در کلاس هندسه سپر بلا می شود.                                                                                         

 فریتز ردل و ویلیام واتنبرگ (1959) در اولین مطالعات رفتار گروه به مواردی از دانش آموزان که سپر بلای دیگران می شوند اشاره نمودند.یعنی سرزنش کردند دانش آموزی بخاطر رفتار نامناسب (و ایجاد مشکل) توسط سایر دانش آموزان، حتی وقتی که آنها می دانند این فرد خاص در این مشکل شرکتی نداشته است. دانش آموزانی که فردی را مقصر قلمداد می کنند، این کار را یک نوع خوشمزگی و شیطنت کوچک می دانند. غالبـاً دانش آموزی که سپر بلا واقع شد این امر را با لبخند ، کم رنگ می پندارد. ردل و وایتنبرگ این رفتار منفـعلانه را نوعی پذیرش در گروه برای کسب امنیت در دانش آموزان فاقد احساس امنیت می دانند. چنین شرایطی در کلاس هندسه ی اقای سیپس اتفاق افتاد. جاناتان که هیکل سنگین و بی تحرکی دارد، اندکی نامرتب در کلاس در جای خود نشسته است ، در اغلب مواقع هنگام ایجاد سر و صدا ، انتشار بوی بد، گم شدن اموال ، انگشت اتهام به سوی او دراز می شود و دانش آموزان مرتباً درباره جاناتان صحبت می کنند. گرچه جانـاتان در اکثـر مارد بی گناه است اما غالبـاً این اتهامات را با خنده می پذیرد. برخی از موارد هنگامی که سـایرین به او تهمت می زنند ، جاناتان با خوشمزگی می گوید: «بلی، تو هم مثل من» آقـای اسپنس شک کرده که آیا جانـاتان مورد سوء استفاده سایرین قرار نگرفته است؟ ولی هنوز مطمئن نیست. در موقعیتی جانـاتان متهم شد به ریختن جعبه مهره ها در کف کلاس و هنگامی که دانش آموزان کلاس برای دقایقی در حال خندیدن بودند، سوء ظن آقای اسپنس زیاد شد. هنگامی که آقای اسپنس از جاناتان پرسید آیا مهره ها را او بر زمین ریخته یاکسی دیگر، جانـاتان به بیرون نگاه کرد و گفت:« بلی آقا، من آنها را ریختم ، ولی از ین جریان متأسفم.» آقای اسپنس گفته ی جانـاتان را باور نکرد اما دیگر نمی دانست چه بگوید. 

                                                                                               

             تمرین : سئوالات زیر را در مورد کلاس آقای اسپنس پاسخ دهید:                                                        1- آیا مشکلی واقعی وجود دارد؟                                                                                                                        2- مشکلی برای چه کسی وجود دارد؟ چگونه می توانیم آن را بیان کنیم ؟                                                                         3- آیا مشکل انضباطی است؟                                                                                                                            4- اگر مشکلی هست، چگونه آن را مطرح کرده و مورد برسی قرار دهیم؟

مشکلات و راه حـل آنـها                                                                                

                      پیش از این دیدم که مشکلات غیر انضباطی  موقعیت های هستند که مستلزم برخورد ازاده ها (خواست ها) نیستند، اما به هر حال برای معلم و دانش آموزان مشکل ساز می باشند. مشکلات در کار کلاسی یا پیشرفت کلاس دخالت کرده و تأثیر نامطلوبی بر احسـاسات معلم یا دانش آموز دارند و به عبارتی نیرویی برای به تعویق انداختن کار در کـلاس و نیر آسیب دیدن احساسات می باشند. در مشکلات غیر انضباطی ، تنها یک مانع برای بر طرف کردن موجود است و طی آن نه شأن و شخصیت معلم و نه دانش آموز هیچ کدام مورد تهدید قرار نمی گیرند. ابهامی در باره ی چگونگی حل مشکل وجود دارد، اما این موقعیت احساسات شدیدی را بر نمی انگیزد. مشکلات غیر انضباطی (بسته به شرایط) ممکن است شامل موارد زیر باشند:

دیدار کنندگانی که موجب مزاحمت برای ادامه ی درس می شوند. عوامل ایجاد عدم آرامش، هم چون نور و گرمای زیاد، عقب ماندگی سال های قبل، دانش آموزان که تکا لیفشان را انجام نداده اند و وسایلی که خراب و تباه شده اند، عدم سرعت در کار، فقدان وسایل و امکانات کمک آموزشی،دشواری کار گروهی و (بسته به شرایط) دروغ گویی، دزدی و تقلب.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد