تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

مدیریت وکلاسداری جذاب ۸

- ارتباط، جایی که ارزش کلمات بیش ازهزاران تصویر است

آرزوی هرمعلمی است که مؤثروپرانرژی باشد. شما به عنوان معلم دوست داریدپابه پای دانش آموزانتان حرکت کنید، همچنین خواستار همکاری آنان می باشید. دوست دارید آنان از درس خواندن لذت ببرند وخواهان درنظر گرفتن تک تک انها هستید.معلم همیشه خواب وخیال درس را دارد بدون اینکه به نزاع وبرخورد یابدرفتاری های دانش آموزان فکر کند. اکثرمعلمین این گونه فکرمی کنند که این خواب وخیال غیر واقعی است اما من امیدوارم که هم اکنون قانع شده باشید که با ارائه رفتار اخلاقی واستقرار اعتماددرخود و تقویت جاذبه وصفات فرمندی می توانید چنین آرزویی را محقق بسازید. حال ببینیم چگونه به ارتباط شما در رسیدن به آرزویتان وقدمی فراتر کمک خواهد کرد.

نحوه ی ارتباط شما با دانش آموزانتان به طورشگفت آورتعیین کننده میزان اثربخشی شما درکلاس خواهد بود. روابط انسانها که براساس ارتباط ساخته می شوند، به آسانی به وسیله ی ارتباط نیز ازبین می روند. شاید فکرکنید کلمه کلمه است وپیام پیام نه چیزی بیش از آن. اما بکار بردن کلمه مناسب درزمان جرقه مناسب سینرژی (هم توان افزایی ها) را روشن می کند درحالیکه کلمه ای غلط سینرژی را دفن وپنهان کند.

ارتباط وسینرژی (هم توان افزایی)

به غیرازاعتمادهیچ عنصری به اندازه ی ارتباط برای تولید سینرژی(هم توان افزایی)اهمیت ندارد.سینرژی(هم توان افزایی)درفضای بانشاط، شور وشعف وخلاق صورت می گیرد که غالباَتوسط تبادل ارتباط اتفاق می افتد.به کلمه ی تبادل توجه کنید.زمانی ارتباط یک سویه است که اطلاعات به صورت یک طرفه هدایت گردد. اما هنگامی که فردی دریک زمان اطلاعاتی را می فرستد و فرد دیگری آن را دریافت می کند، تبادل اطلاعات صورت گرفته است. فقط دربرخی موارد وآن هم به صورت تصادفی ممکن است درجریان انتقال یک طرفه ی اطلاعات سینرژی صورت پذیرد،آنهم بسیار به ندرت.اطلاعات هنگامی درتبادل (داد و ستد) قرار می گیرندکه بین افراد رد و بدل شوند، این نوع ارتباط معمولاَ به سینرژی(هم توان افزایی) منجر خواهد شد. اگرشما قادر بودیدراجع به آنچه درحال حاضرمطالعه می کنید،با سؤالات یا پیشنهادات خودنویسنده ی کتاب را درجریان بگذارید وبرای نویسنده نیز، امکان پاسخگویی می بود، مسلماَ هیجان وشعف هردوطرف چندین برابر می شد. وچنین ارتباطی یک ارتباط دو طرفه بود.

دراغلب کلاس ها معلمان به جای تبادل اطلاعات ارتباط یک سویه دارند.انها معتقدندسعی برای تبادل اطلاعات اتلاف وقت است.امابرخلاف نظر آنان تبادل اطلاعات مؤثرترین راه در پیشبرد امر یادگیری است.تبادل اطلاعات به معلوماتی عمیق در دانش آموز انجامیده وسبب ایجاد انرژی درفرایند آموزش و یادگیری خواهد شد.مسلماَ درصورتی از دانش آموزان خود بخواهیم آرام بنشینند، به ماتوجه کنند وآنچه را می گوییم به خاطر بسپارند، به ویژه دراین زمان مارا ازاهداف تعلیم وتربیت دور می سازد.

هایم گینات سالها پیش کارامدترین توصیه های خودرا درباره ی چگونگی ارتباط معلم با دانش آموز بیان نموده است.اوپروفسور دانشگاه نیویورک بود وشغل آموزگاری خودرا پیش ازتحصیلات دانشگاهی اش آغاز نمود.وی به هنگام مرگ(51)سال داشت،فردی شاخص در زمینه ی ارتباط(گفت وشنود) ونیز مشاوریونسکو بود. اومی نویسد، اولین تجربیات من به عنوان آموزگار، به من‌آموخت که:

من عنصر تعیین کننده در کلاس درس هستم. توسط برخوردها وطرز نگرش من جوّ کلاس ساخته می شود.من به عنوان یک معلم ازقدرت فوق العاده ای درشاد نمودن یا متأثر کردن دانش آموزانم برخوردارم.من می توانم باعث شکنجه آنان شوم ویا بالعکس به انان روحیه والهام بخشم.من می توانم بخندم یا بخندانم، صدمه بزنم ویا درمانگروشفا دهنده باشم.درهر شرایط این این پاسخ های من است که می تواند بجرانی را به اوج برساند ویا کاهش دهد، از دانش آموز انسان بسازد ویا او را از انسانیت دورکند.

پروفسور گینات به ما می آموزد،که چگونه ازطریق ارتباط می توان به دانش آموزان شأن واحترام بخشید. اومعتقد بود که به ویژه برخوردمعلم به هنگام ارتکاب خطا ازطرف دانش آموز، بسیار مهم است برای مثال، هنگامی که دانش آموزی درکمال بی احتیاطی شیشه ی جوهرش را روی زمین پخش می کند، معلم می بایست چه عکس العملی داشته باشد. آیا باید اورا تنبیه کند؟ به او خاطر نشان کندکه این سومین باری است که شیشه ی جوهر ازدستش می افتد؟ یا در تمام مدتی که دانش آموزمشغول پاک کردن زمین است به اوزل زده وحالت سرزنش آمیز داشته باشد؟ همه ی این پاسخ ها ناصحیح ولطمه زننده است. گینات می گوید، تمامی پاسخ معلم باید متوجه موقعیت باشدونه دانش آموز. معلم می تواند بدون نمایش حالت خاصی درچهره به دانش آموز بگوید« خوب حالا زمین بایدتمیز شود، بیا همراه هم این کا ررا انجام دهیم» . با گفتن چنین جمله ای اوبه جای اشاره به خطاکاری ، بی توجهی، مأیوس کنندگی دانش آموزفقط به موقعیت وحل مسئله اشاره می کند. معلم بدین طریق با تشویق دانش آموزبه تمیز کردن کف کلاس وبدون صدمه به وی ،کلاس رابه حالت عادی باز می گرداند.

دیدگاههایی درمورد ارتباط(گفت وشنود) درکلاس

مکانیزم ارتباط در کلاس دارای هفت مرحله ی اساسی است که می بایست به دقت مورد توجه قرار گیرند.آنها عبارتند از گوش کردن،فهمیدن،ارائه ی واکنش های کمک کننده،تشویق کردن،ترغیب کردن،ارائه مخالفتهای سازنده و حل مشکلات به طریق دوستانه.

 گوش کردن

در حالیکه سالها از اهمیت گوش کردن در تدریس صحبت کرده ایم،اما همه ی آنچه که انجام داده ایم فقط صحبت بوده است و بس.در سال 1973 من بهترین درس در زمینه ی گوش دادن را فرا گرفتم.کتابی از یکی از معروفترین روانشناسان به نام کارل راجرز را خواندم و بسیار مشتاق دیدار وی شدم.سپس با او تماس گرفتم و او از من برای ملاقات دعوت کرد.به خانه ی او که واقع در لاهویای کالیفرنیا که در دامنه ی کوه و همراه چشم اندازی زیبا از دریاچه قرار گرفته بود،رفتم.در حالیکه تنها حوله ی حمام قرمز رنگی به تن داشت،در را به روی من باز کرد.تابستان بود ولی هوا چندان گرم نبود.او از من خواست که روی کاناپه بنشینم و خودش بر روی یک مبل راحتی در منار میز نشست.من به خاطر پذیرفته شدنم از او تشکر کردم و سپس در مورد مشکلات معلمان در اجرای آنچه که دانش آموزان در یادگیری می طلبند،صحبت کردم و او نیز سخنان مرا تایید نمود.در حین صحبت من تلفن شروع به زنگ زدن کرد.من صحبت را قطع کردم تا دکتر راجرز به تلفن جواب دهد.او اصلاً عکس العملی نشان نداد و سرش را تکان داد و گفت : ادامه بده او کاملاً توجه اش به گفته های من بود(حتی در زمان زنگ تلفن ، تا حالا ندیده بودم کسی چنین کاری بکند مردم حتی زمانیکه درگیر گرم ترین کفتگوها هستند هنگام زنگ تلفن از جا می پرند . آنها بی اراده این کار را انجام می دهند،اهمیتی ندارد که حتی شماره اشتباه گرفته شده باشد.از دکتر راجرز من یاد گرفتم،هنگام مکالمه با دیگران باید تمام توجه خود را بر روی گفتگو با مخاطب خود متمرکز کنم . دکتر راجرز به من آموخت که می توان تلفن را نادیده گرفت که این انقلابی در من به وجود آورد . پس از آن من همین عمل را انجام داده و دیگران را تحت تأثیر قرار می دادم . چند سال بعد سیستم پاسخگوی تلفن اختراع شد و من این وظیفه را به آن دستگاه واگذار کردم.

.

فهمیدن و درک کردن

هنگامی که من با دکتر کارل راجرز دیدار کردم ، دومین درسی را که از نادیده گرفتن زنگ تلفن بسیار مهمتر بود به من آموخت . او به من سطحی از شنیدن را نشان دادکه با آن آشنایی نداشتم . بنظرم او کاری را انجام داد که کووی گفته بود . او همه ی مطالب را از نقطه نظر من درک می کرد نه از دیدگاه خودش. آن زمان من درس او را درک نکردم اما چندی بعد متوجه شدم ،‌که آنچه معلم می بایست انجام دهد نفوذ به ذهن شاگردان است . شما نه تنها می بایست لغات و جملات آنها را درک کنید ،‌بلکه سعی کنید به عمق امیدها ،‌ واقعیت ها و مشکلات ذهن آنها دست یابید. برای این کار باید خود را از چارچوب دید یک دانش آموز (که می توانیدیک کودک یا یک فرد بالغ باشد ) بنگرید نه صرفاً از دیدگاه خود (که یک معلم هستید ) . چیزی که معمولاً دانش آموز به عنوان واقعیت در نظر می گیرد با آنچه که ما به عنوان واقعیت در ذهن داریم ،‌متفاوت است و گاهی این تفاوت زیاد است. در صورتی که تصمیم داریم شاگردان خود را خوب بشناسیم نه تنها نیاز به شناخت افکار آنها داریم ،‌بلکه باید بدانیم معنی چنین افکاری در شخصیت درونی آنها چیست و همانطور که کووی می گوید ،‌از بزرگترین عادات افراد موفق این است که سعی می کنند دیگران را بفهمند پیش از آنکه دیگران را وادار به فهم خود کنند .

کووی بر این باور است که بیشتر به این دلیل که نمی دانیم چگونه باید به طور دلسوزانه و همدلانه به دیگران گوش فرا دهیم ،‌درک درستی از صحبت های دیگران پیدا نمی کنیم هنگامی که دیگران با ما صحبت می کنند ممکن است صرفاً تظاهر به گوش کردن کنیم . (مثلاً در مواقعی که فردی پر حرفی می کند و ما با بی حوصلگی سری تکان می دهیم و می گوییم بلی .)گاهی اوقات نیز ممکن است ما به طریق گزینشی به صحبت های دیگران گوش کنیم ،یعنی آنچه دوست داریم بشنویم ،گوش می دهیم و بقیه ی صحبت هارا نادیده می گیریم . ممکن است ما نهایت سعی خود را بکار بریم که با تمام وجود به گفته های مخاطب گوش دهیم اما حتی باگوش دادن دقیق نخواهیم توانست. به درک صحیحی دست یابیم ، مگر آنکه بتوانیم به نحوی به دنیای ذهنی فرد مقابل راه یابیم مسلماً‌ ما نمی توانیم خود را به طور کامل به جای مخاطبان خود بگذاریم ،‌بلکه باید سعی کنیم تا شرایط آنان را به خوبی درک کنیم .

واکنش های مناسب

ممکن است درساعت درس ریاضی، دانش آموزبه معلم بگوید: من حال خوشی ندارم،آیامی توانم سرم را روی میز بگذارم؟ یابه هنگام ارائه تکالیف شب دانش آموزی به معلم خودبگوید: ازاین درس ومسائل آن خوشم نمی آید،این ها چه تأثیری در زندگی من دارند؟ یازمانی که دانش آموزان درکلاس تربیت بدنی ازتکرارتمرینات خسته شده اند ولذتی درادامه آن نمی بینندبه معلم می گویند: این همه تکرارچه فایده ای دارد؟

این دانش آموزان به معلمان خودپیامی می دهند؟منظورشان چیست؟آیا این صحبت ها به مسائل مختلفی اشاره دارند؟معمولاَ درکلاس درس معلم ازدانش آموزان سؤال می کنند وآنان نیز جواب می دهندوگاهی اوقات درموضوعات درس ازمعلم خود کمک می خواهند. مسلماَ درهرموقعیت دانش آموزان پیام خاصی رابه معلم خود می دهند،درصورتی که ماپیام آنها رادرک کنیم،فرصتی برای بهبودشرایط درکلاس وافزایش همبستگی پیدا خواهد شد. هنگامی که دانش آموزانتان صحبت می کنند به بیان وتُن صدایشان گوش کنید،دراین صورت بسیاری ازنیازهای انان رادرک خواهید کرد.هرگز دانش آموزان به شما نخواهند گفت که« من به توجه بیشتری ازجانب شما نیاز دارم» ویا «من تصورمی کنم که دانش آموزی محبوبی نیستم برای حل مشکل ،شما چه کمکی می توانید به من بکنید؟» اغلب آنها با زبان بدن این مطالب را به شما می گویند حتی با وجود آن که ازکلمات متنافضی استفاده نماید.

عواطف وپیام های تلویحی

هنگامیکه شما پیا مهای اساسی وپنهان راکشف می کنید، درحقیقت احساس را درآنها می یابید. احساس ها ونیاز ها به هم وابسته اند.دانش اموزان نیاز به احساس امنیت دارند، نیاز به احساس تعلق دارندکه باور داشته باشند شانسی خوبی برای موفقیت دارند.همچنین آنها نیاز به توجه ،سرگرمی واحساس شایستگی دارند ومسلماً به حفظ احترام وشأن فردی دارند. هنگامی که آنها احساس نا امنی کنند،نگرانی هایشان را به هر طریقی نشان می دهند. زمانی که احساس کنند عضوی ازگروه به شمار نمی آیند، ازدیگران کناره گیری می کنندویا به طور ناخود آگاه احساس ستیز با دیگران ازخود نشان می دهند. هنگامی که نیاز به توجه داشته باشند،ممکن است به شیوه های نامطلوب برای کسب توجه دیگران،سرو صدا به راه اندازندیا در صورتی که میل به اجرای فرمان های شما نداشته باشند،با اکراه عمل خواهند کرد ونیزدرصورتی که احساس پذیرفته شدن ازسوی دیگران نکنند، آن را با خودنمایی جبران کرده شما رابه مبارزه می طلبند.

اغلب دانش آموزان ازموقعیت های بحرانی که شخصیت آنان را تهدید کند،دوری می کنند . آنها از این که به نظر کودکان نامناسب برسند ،می ترسند ورفتار های مخالف آن را نشان می دهند. آنها از این که به گوشه ای رانده شوند،تنفر دارندو وقتی دراین حالت قرار می گیرند با آن می جنگند.

تشویق کردن:

برخی ازپاسخ هادرمثال های فوق نشان دهنده مفهومی است که هایم گینات آن را ارتباط همخوان نامید.اواز ارتباطی صحبت می کند که با احساس دانش آموز درباره ی موقعیت ها ونیز در مورد خودش هماهنگ است. این نوع ارتباط ،تشویق را میسر می سازد. تشویقی که رفتار های نا مطلوب را اصلاح کرده ، اما دانش آموزان را تحقیر نمی کند. معلمان نمی بایست بگویند «تو خیلی بی ملاحظه ومشکل ساز هستی» یا «خوب ، من میبینم که شما وضع برهم ودرهم دیگری درست کرده اید».این نظریه ها باعث احساسات نا مطلوب درآنان شده ودانش آموزان را وادار به قضاوت بهتر نمی کند.

معلمان می بایست از اعمال رفتار های زیر در کلاس بپرهیزند:

1)برچسب زدن،یا نسبت دادن کلماتی همچون : تنبل، بی ملاحظه، بی فکر، بی چاره و ....به دانش آموزان.

2)پرسش سؤالاتی که با کلمه ِ چرا آغاز می شود، مانند: چرا تو این انشاء را اینقدر بد نوشته ای ؟ چرا شما دونفر با هم صحبت می کنید؟ چرا من باید مجدداً مطالب را برای شما بگویم؟ و...

3)داد سخن دادن در درباره ی اصول اخلاقی مانند:شما برای همکاری کوشش لازم انجام نمی دهید. مسلماً اگر نخواهید با افراد همکاری کنید به جایی نخواهید رسید.

4)طعنه زدن یا ابراز سخنان نیش دار و کنایه آمیز مانند: باور نمی کنم که شما حقیقت را گفته اید. لابد، این بارهم کتابت راگم  کرده بودی.

5) تکذیب احساسات دانش آموزان مانند: لزومی ندارد گریه وزاری کنی . ویاشما نباید نگران باشی. بطوریقین چیزی برای نگران شدن وجود ندارد.

6)با تحکّم دانش آموزان را وادارکردن به اطاعت کردن برای مثال: ول گشتن کافی است.برگردیدسرجایتان وکارتان رابکنید.

7)ازدست دادن خونسردی وکنترل خودمانند: چطورجرات داری با من این طورصحبت  کنی؟ من معلم کلاس هستم، تو بهتره اینوهمواره بخاطر داشته باشی.

وقتی که دانش آموزان نگران هستندیا اشتباه کرده اند،ماسعی داریم به آنان کمک کنیم ،امازمانی که آنان سعی در کمک به مادارند آنها را عقب می رانیم . توماس گوردون (1974) درکتاب تربیت معلمان مؤثربخش دوازده نوع پاسخ عادی معلمان که سبب سرکوب ارتباط میشود رابر شمرده است. اوانها را وسیله قطع ارتباط نامید. برای درک منظور گوردون ، فرض کنید که دانش آموزی می بایست یک انشاء نوشته وآن را درکلاس بخواند واین دانش آموز به تازگی متوجه شده که والدینش قصدجدایی ازهمدیگر را دارند.شب گذشته خوب نخوابیده، ودرحال حاضر تمرکز کافی ندارد. اونتوانسته آرامش ومحبتی را که نیاز دارد دریافت کند. اما معلم نیاز او را درک نکرده است. معلم ممکن است فکر کندکه دانش آموز تعلل می ورزد، (کاری که برخی اوقات ازاوسرمی زند).آموزگاراز دانش آموزمشکل اورا می پرسدامااوشانه هارا بالا انداخته می گوید« چیزی نیست».ممکن است معلم حدس بزند که اوانجام تکلیف را صحیح نفهمیده است،شاید معلم با این کارسبب نومیدی دانش آموز گردد.

انجام اعمال زیر توسط معلمان موجب عدم ترغیب دانش آموزان می گردد.

دستوردادن : دیوید، سرت شلوغ شده، من فکر می کنم تو چگونگی انشاء را خوب می دانی، بهتره بیشتر ازاین وقت را تلف نکنی،نام خود وتاریخ امروز را روی برگه بنویس وشروع به کار کن.

اخطار : دیوید برای آخرین باربهت میگم که برگردی سرکارت، اگربه سرکارت برنگردی باید برگردی به خانه وهمراه خودت یادداشتی از والدینت بیاوری.

موعظه کردن: دیوید بایدکارت راتمام کنی . مااین کار را برای خنده انجام نمی دهیم. انجام این تکلیف به خاطر خودتواست آیابه این موضوع توجه داری؟ اگرتوسعی دریادگیری نکنی، هرگز نمی توانی خوب بنویسی،توهیچ وقت شبیه آدم های تحصیلکرده نمیشی.

نصیحت کردن: دیویداجازه بده نصیحتی به توبکنم،وقتی من جوان تربودم خیلی شبیه توبودم،هرگزکاری را که مستعدآن بودم انجام نمی دادم.یک معلم خوب من را ازآن حال بیرون کرد.او پیش روی من هدف هایی قرار داد ، ومن گام به گام به طرف آنها حرکت کردم. من فکر می کنم چنین کاری برای تونیز مفیداست. من دوست دارم برنامه ای داشته باشی وبرای رسیدن به آن تلاش کنی.

انتقاد کردن : دیوید،من باور نمی کنم تودوباره ول می گردی، مادرهفته ی گذشته صحبت کردیم تومی توانی اما نمی خواهی.من حقیقتاً از تو ناامید شدم.

هنگامی که واکنش های معلم به دانش آموز این گونه باشد،نتیجه ای به غیر ازنگرانی در وی نخواهد داشت. هنگامی که این اتفاق افتاد،دانش آموزکمترتمایل به گفتگو با دانش آموز را دارد.معلم چه باید بکند؟معلم می تواند به جای سرزنش وپیداکردن خطاهای دانش آموز، با ارائه ی واکنش هایی وی را ترغیب کند.

برای مثال بگوید: ما احتیاج داریم که این تکلیف را تا پایان دوره کامل کنیم. دیوید می دانم نوشتن کار آسانی نیست، برای بعضی ها شرع نوشتن بسیار سخت است . بیا باموضوع انشاء شروع کنیم. موضوع انشاء چه بود؟

اغلب اوقات معلمان راه ارتباط(گفت وشنود)رامسدودمی کننند.آنها به جای کمک رسانی به دانش آموزبر خلاف عمل می کنند.حتی در شرایطی که معلم با دانش آموزکمدلی می کند شاید دانش آموز ترجیح دهد رازی را برای خود حفظ کند، اما به هر حال معلم وشاگردنباید درمقابل هم ستیز نمایند.

برای ترغیب دانش آموزان به همکاری،بایدبه احساسات آنها احترام گذاشت.ما با انکار احساسات ووادارنمودن آنها به اطاعت هیچ کارمثبتی انجام نخواهیم داد.تنها سبب پایین آوردن شأن آنها می شویم که به نوبه ی خودباعث بدترشدن اوضاع خواهد شد.همواره بایدآنچه که گینات سرمایه ی پنهان معلمان نامید،را درذهن داشته باشیم.اومی گفت مابایدهمیشه ازخودسؤال کنیم.

مبارکباد

عید غدیر خم عید اکمال 

 

 دین عید ولایت وامامت بر 

 

 محبین اهل بیت (ع) 

 

 

مبارکباد

مدیریت وکلاسداری جذاب ۷

همکاران محترم می توانند با نظرات خود دربخش نظردهی ، مارا در ارائه ی بهتر مطالب یاری دهند.

7- شخصیت ظاهری

شخصیت ما با چگونگی عملکردمان آشکار می شود.ما معمولاً در مورد افراد چنین ارائه ی نظر می کنیم:آن آقا شخصیت منفی بافی دارد و یا آن خانم شخصیت نمایشی دارد و این آقا شخصیت ملایم و یا میانه روی دارد.روانشناسان اعتقاد دارند شخصیت انسان شامل همه ی افکار و رفتارهای اوست.آنها معتقدند که هر چه ما انجام می دهیم و یا درباره ی آن فکر می کنیم،هر چند اندک،قسمتی از شخصیت ما را تشکیل می دهد.بدون شک ما از افکار درونی و احساسات پنهان افراد نمی توانیم اطلاع یابیم.پس  شخصیت از دو جنبه ی درونی و بیرونی(ظاهری)مرتبط به هم تشکیل شده است.شخصیت درونی ما پنهان است در حالیکه شخصیت ظاهری توسط اعمال ما به نمایش گذاشته می شود.

آنچه که معلم با عملکردش به دانش آموزان نشان می دهد،شخصیت ظاهری یا بیرونی اوست.ممکن است معلم شخصیت درونی ملایمی داشته باشد ولی هرگز اجازه آشکار شدن آن را نداده باشد.هر فرد بنا به درخواست محیط اطرافش،شخصیت خویش را به نمایش می گذارد.این نمایش شخصیت معمولاً با حالت چهره،ابراز صمیمیت،احساسات،حالت بدنی،ذکاوت،مهربانی،حساسیت نسبت به دیگران،بذله گویی و شیوه ی صحبت کردن آشکار می گردد.دانش آموزان بنا به مقتضای سنی شان،انتظاراتی از معلم خود دارند.برای مثال دانش آموزان خردسال خواستار معلمانی هستند که با آنها مهربان باشند،به رویشان لبخند بزنند،از کلماتی تؤام با حمایت استفاده نمایند.دانش آموزان در سنین بالاتر دوست دارند که آموزگارانشان،صمیمی،باهوش،جذاب و دارای صبر و حوصله باشند.این دانش آموزان از معلمان خود می خواهند که در برخی از کارهایشان با آنها سهیم شوند،مثلاً از گفتن لطیفه لذت ببرند،نکات طنز موقعیت ها را درک کنند و همواره کلاس پرنشاط و سرزنده ای داشته باشند.قطعاً معلمان از توجه به خواسته های دانش آموزان بسیار سود خواهند جست.

لبخند و فرم بدن

دانش آموزان به سوی معلمانی که بشاش بوده و حالت و فرم بدن آنها حاکی از اعتماد به نفس می باشد،جذب می شوند.توصیه های قدیمی را در مورد برخورد خشن در اولین روزهای کلاس را به دست فراموشی بسپارید.زیرا هدف شما جذب و جلب دانش آموزان به کلاس درس است نه دور کردن آنها.با اعتماد به نفس کار کنید،سرتان را بالا بگیرید و حتی اگر ذاتاً آدم بشاشی نیستید،ولی لبخند زدن را تمرین کنید.مستقیماً به چهره دانش آموزانتان نگاه کنید و علاوه بر اینکه به تک تک آنها لبخند می زنید،لبخندی به جمیع آنان ارائه کنید.یک ضرب المثل چینی چنین می گویند:فردی بدون لبخند نمی تواند دکانی باز کند.این ضرب المثل بیش از آن که در مورد صاحبان کسب و کار صادق باشد در مورد مورد معلمان صدق می کند.معلمانی که از چهره ای بشاش برخوردار نیستند نباید به کلاس بروند.دیل کارنگی(1981)استفاده از نکات زیر را توسط فروشندگان فروشگاهها در ایام کریسمس کشف نمود:

1)یک لبخند ساده هزینه ای در بر ندارد اما سودی فراوانی را به بار می آورد.

2)لبخند می تواند سبب ثروت برای افراد زیادی شود،بدون آنکه لبخند زننده را دچار فقر کند.    

3)لبخند در یک لحظه ظاهر می شود اما خاطره آن برای همیشه باقی می ماند .

4)لبخند تا زمانی که ظاهر نشود ارزش ندارد .

ساده ترین کار لبخند زدن است ، اگر طبیعتاً آدم خوشرویی نیستید می توانید لبخند زدن را توسط تمرین یاد بگیرید . مسلماً با ارائه لبخند کارها بهتر به پیش می رود .

رفتار دوستانه

رفتار دوستانه با دانش آموزان نیز همچون لبخند زدن و خوشرویی در پیشبرد کلاس درس بسیار مؤثر است بهترین کار برای شروع دوستی یادگیری سریع اسامی دانش آموزان است . آنان را با نام صدا کنید ، جویای حالشان شوید ، از چگونگی پیشرفت کارهایشان سؤال کنید و از بودن با آنها اظهار خوشحالی کنید . شاید فکر کنید که فرصتی برای انجام این کارها ندارید ‌، اما هر دقیقه ای که صرف این امور می کنید حداقل دو پی آمد مثبت برایتان خواهد داشت ، اول اینکه از بروز سوء رفتارها در کلاس پیشگیری می کند ، دوم اینکه جوّ نامناسب (احساسات منفی ) در کلاس به راه نمی افتد. مسلماً نیازی نخواهد بود که با هر دانش آموز به صورت جداگانه صحبتی بکنید و به او تذکری بدهید . کافی است به طور کلی ، لحنی حاکی از صمیمیت داشته باشید ، خوشرو باشید با دانش آموزان ارتباط چشمی برقرار کنید هر دانش آموز بخشی از آن را دریافت می کند ، بنابراین همگی آنها با شما ارتباطی صمیمانه برقرار خواهند کرد . تصور کنید اگر معلمتان به جای سرزنش کارهای خطایتان با شما چنین رفتاری می داشت ، شما نسبت به او چه عکس العملی داشتید ؟

نشان دادن شور و شوق

دانش آموزان جذب معلمان پرشور و شوق می شوند و از معلمان فاقد شور و اشتیاق دوری می کنند . عکس العمل دانش آموزان نسبت به آموزگارانی که نسبت به تدریس و به طور کلی زندگی شور و شوق از خودشان نشان می دهند بر خلاف معلمانی است که دل افسرده و بی رمق اند . شور و شوق به هر فرد انرژی زندگی می دهد . البته این اشتیاق باید طبیعی باشد ، برای مثال شما نمی توانید با چهره ای بی حال و بی رمق به دانش آموزان خود بگویید که تا چه اندازه از تدریس در کلاس آن ها خرسند هستید ، باید به گونه ای رفتار کنید که این مطلب را باور دارید . نمایش شور و شوق و نشان دادن شعف آن با تمرین قابل یادگیری است ، باید هر روز تمرین شود . این تمرین سبب تصحیح شخصیت شما نیز خواهد شد . روانشناسان رفتارگرا می گویند ، رفتار ظاهری شخصیت و احساسات درونی ما را تحت تأثیر قرار می دهد . اگر با شور و شوق رفتار کنیم ، احساس شعف و شور نیز خواهیم نمود .

حساسیت و شفقت

حساسیت و شفقت با یکدیگر همبستگی دارند.شخص حساس از دیگران تاثیر می پذیرد.معلم حساس نیز می تواند احساسات و عواطف دانش آموزان خود را بهتر درک کند.این چنین معلمی می تواند بگوید که آیا دانش آموز مشکلی دارد یا خیر؟و یا آیا مشکل مربوط به محیط زندگی اوست یا کلاس درس؟همچنین خستگی دانش آموزان را درک می کند.مسلماً معلمان نمی توانند نسبت به مشکلات دانش آموزان خود بی تفاوت باشند.شفقت به معنی احساس تاسف و همدلی با دیگران است.ما با آنچه برای دانش آموزان اتفاق می افتد و چگونگی احساسشان نسبت به رویدادها ارتباط برقرار می کنیم.هنگامی که دانش آموزی حادثه ی ناخوشایندی را تجربه می کند،مسلماً حضور یک معلم دلسوز سبب قدردانی او خواهد بود.اغلب دانش آموزان حل کامل مشکل خود را از معلم نمی طلبند،بلکه همدلی و درک او را می طلبند.اگر دانش آموزی دچار مشکلی شد،چه می توانید بکنید؟به طور خصوصی از آنها بپرسید چه چیزی سبب ناراحتی آنها شده است؟و آیا مایلند درباره با شما صحبت کنند؟در صورتیکه طالب صحبت با شما بودند،زمانی را در یک مکان خلوت برا یاین کار در نظر بگیرید ،وگرنه بگویید هر زمانی که آنها آماده باشند،شما نیز آمادگی شنیدی صحبت هایشان را خواهید داشت؟

طریقه ی صحبت با دانش آموزان

نحوه ی صحبت با دانش آموزان طوری که با شما احساس راحتی کنند،قابل فراگیری است.به صورت مستقیم به چهره ی آنها نگاه کنید،به آنها لبخند بزنید،نام آنها را به زبان بیاورید و سلام و احوالپرسی کنید.آنان معمولاً با لبخند به شما پاسخ خواهند داد

و این بهترین شروع است.راههای زیادی برای باز کردن باب گفتگو با دانش آموزان وجود دارد.آنهارا بیابید ،دانش آموزان را همواره به گرمی بپذیرید.مطمئن باشید نه تنها محبوب دانش آموزان خواهید بود،بلکه آنان از شما و رفتارتان الگو خواهند گرفت.

هنگامی که با دانش آموزان صحبت می کنید،علاقه ی خود را به آنها نشان دهید،مغرور نباشید.نیازی نیست نگران زمان ارائه این اعمال باشید.دانش آموزان خود به موقع در مورد علاقه مندی هایشان با شما صحبت خواهند کرد.شنونده ی خوبی برایشان باشید.نیازی نیست که حقایقی را در مورد خود آشکار کنید.اگر به آنها فرصت صحبت بدهید،به سوی شما جذب می شوند.گوش دادن به صحبت هایشان موجب قدرشناسی شان خواهد بود.افراد دوست دارند مهم به شمار آیند و صحبت هایشان شنیده شود.اجازه دهید دانش آموزانتان برای شما و کلاس مهم به شمار آیند.مسلماً با شیوه ی خوب گوش دادن به سخنان آنها،احساس با اهمیت بودن را در آنان به وجود می آورید

صحبت در مورد زندگی شخصی تان

چندی پیش گفتیم،نیازی نیست که از زندگی شخصی تان به دانش آموزانتان بگویید.اما از یاد نبرید که ارائه نکاتی کوچک مربوط به زندگی شخصی شما نتایج خوبی در بر خواهد داشت.صحبت های کوتاه در مورد خودتان موجب می شود تا به جای تصور شما به عنوان روحی که در مدرسه ظهور یافته و سپس در تاریکی محو می گردد،آنها شخصیت حقیقی شما راببینند.برای دانش آموزان در هر سن و سالی دانستن اینکه آیا شما همسر یا فرزندانی دارید و یا چه تیپ افرادی برایتان مهم هستند،جالب است. آنها مشتاقند که درباره ی سرگرمی هایتان،غذای مورد علاقه تان یا فیلم های مورد پسندتان و حتی برنامه های تلویزیونی که اغلب تماشا می کنید،بدانند.دانستن این مطالب سبب می شود تا علاقه مندی شما را کشف نموده و از برخی علایق و رفتارهایی که شبیه شما دارند،لذت ببرند.توصیه می شود که مطالب زیادی درباره ی زندگی شخصی تان را در اختیارشان قرار ندهید.اطلاعات مختصر کافی خواهد بود.می توانید با توجه به موقعیت،هر زمان قدری از این اطلاعات را در اختیارشان قرار دهید. دانش آموزانتان را در شادی خودسهیم کنید.در صورتی که تعطیلاتی در پیش دارید،می توانید گوشه ای از طرح و برنامه ریزی خود را در مورد گذراندن ایام تعطیلات با آنها در میان بگذارید.یا یکی از تعطیلات خاطره انگیز خود را برایشان تعریف کنید.اگر به باغبانی علاقه مندید،به آنها بگویید چه کاشته اید و چرا؟این اطلاعات سبب ترغیب دانش آموزان و نیزکم شدن فاصله ی آنها با شما می شود.در صورتیکه سؤالات خصوصی بیشتری از شما پرسیدند،می توانید پاسخ آنها را به زمان دیگری موکول کنید.مثلاً به آنها بگویید اکنون وقت تلاش و کار در کلاس است،در زمان مناسب به شما پاسخ خواهم داد.

در مورد تجربیات فوق العاده خود با آنها صحبت کنید

همه ی ما خاطراتی داریم که برای دیگران شگفت انگیز است.دانش آموزان از صحبت های معلمان در مورد تجربیاتشان لذت می برند.ممکن است شما در گذشته مشاغلی به غیر از معلمی را تجربه کرده باشید.برای مثال در پارک طبیعی نگهبان بوده اید و یا به سفرهای خارجی متعددی رفته اید و شاید هم تجربه ی کار در یک مزرعه را دارید.دانش آموزان شیفته ی شنیدن این تجربیات هستند.گاهی اوقات یادآوری این خاطرات را می توانید با شاگردانتان تقسیم کنید.برای  مثال،اگر مدتی در کشوری   زندگی کرده اید می توانید عکسها و یا اسلایدهای مربوط به این کشور را  به آنها نشان دهید.و یا معلمانی که تجربه زندگی در کشورهایی همچون استرالیا و مشاهده بومی های ساکن آن منطقه را دارند و یا در میان اسکیموها بوده اند،می توانند تجربیات اعجاب آور خود را در مورد رودخانه های یخ زده و حرکت بر روی آن با سورتمه را برای دانش آموزان خود تعریف نمایند.

خود را به دانش آموزانتان به طرزی به یاد ماندنی ارائه کنید

دانش آموزان معمولاً یک یا دو صفت ویژه ی معلم خود را خوب به خاطر دارند.ممکن است این ویژگی شیک پوشی،طریقه ی سخن گفتن و یا طرز برخورد معلمان باشد..معلمان اغلب سعی دارند تا تصویری دلخواه از خود را به دانش آموزان ارائه نمایند.

مرحله ی به عمل آمدن(تکامل)

به این مطلب اشاره کردیم که فرمندی معلم سبب جذب دانش آموزان و در نتیجه آمادگی آنان برای همکاری می شود.همانطور که گفته شد فرمندی طی دو مرحله اتفاق می افتد. مرحله ی اول جذابیت،مرحله ی دوم به عمل آمدن(تکامل).تا اینجا گفتیم چگونه می توان دانش آموزان را جذب کرد و آنها را آماده نمود تا برای هر گونه یادگیری قدم بردارند.حال تصور کنید به قدری دانش آموزان را به سوی خود جلب نموده اید که برای یادگیری مشتاقانه آماده اند.نباید این لحظات جادویی را از دست بدهید.چه باید کرد؟شما نه تنها باید انتظارات سطحی آنان را برآورده سازید،بلکه انتظارات عمیق و جدی آنها را نیز باید پاسخگو باشید.آنها در مرحله ی انتظارات سطحی شان از شما می خواهند تا جذابیت و فرمندی خود را همواره حفظ کنید.آنها نمی خواهند یک روز همچون ستاره ای بدرخشید و روز دیگر افول کنید.اما در حد انتظارات عمیق خواستار عرضه متاع اصلی تعلیم و تربیت اند.از شما انتظار دارند،تا علم و مهارتی را که خواستار آنند به آنان بدهید.حال ببینیم شما برای برآوردن این انتظارات چه باید بکنید؟

برآورده کردن انتظارات سطحی

در حد انتظارات سطحی دانش آموزان خواستار تداوم جاذبه و فرمندی شما هستند.آنها می خواهند کلاس را زنده زنده و سرحال نگهدارید و احساس بهتری در ایشان ایجاد کنید.مسلماً شما نیز خواستار همین هستید.شما می توانید با دوستی و مهربانی و شوخ طبعی این انتظارات را  برآورده می سازید.به دانش آموزان لبخند بزنید و به طور جداگانه با هر یک صحبت کنید.و با استفاده از برخی اطلاعات مربوط به زندگی خود آنان ترغیب و تشویق نمایید.افزون بر آن،برای دانش آموزان آنچه را که عشق به حرفه نامیده می شود،فراهم کنید.عشق بی چون و چرای خود را به همه ی دانش آموزان خود نشان دهید.شاید بتوان به جای کلمه ی عشق،توجه را به کار برد.به تک تک دانش آموزان خود نشان دهید که متوجه حال آنها هستید و از آنها حمایت می کنید و این به معنی چشم بر نداشتن از دانش آموزان نیست.معنی آن این است که هر آنچه در توان دارید برای کمک در جهت یادگیری و ایجاد احساس امنیت آنان بکار خواهید گرفت،حتی زمانی که دانش آموزی رفتار یا تلاش مطلوبی نشان نمی دهد.مسلماً این کار آسانی به نظر نمی رسد،و حتی پاسخ طبیعی نیز به شمار نمی رود.اما راهی برای دسترسی موفقیت آمیز به آن وجود دارد.شما همواره باید به خود بگویید علی رغم هر مشکلی من بهترین تلاش خود را خواهم نمود.برای نیل به این هدف می بایست روحیه ی گستاخ آنان را نادیده بگیرید،(بلی قبول داریم،کار بسیار مشکلی است)با آنان جنگ و ستیز نکنید.هر آنچه در توان دارید

همواره برای کمک به آنان بکار ببرید.همیشه به خود بگویید چه کار بیشتری می توانم انجام دهم؟در صورتیکه آرامش و خونسردی خود را حفظ کنید و از ارائه نطق های همراه با نیش و کنایه بپرهیزید و به صمیمیت خود ادامه دهید،نتیجه بسیار عالی دریافت خواهید کرد.به زودی در خواهید یافت که حتی دانش آموزان بد رفتاری را که از آنان قطع امید کرده بودید،به سوی شما جذب شده و به شما علاقه مند می گردند.استفان کووی درباره ی عشق بدون قید و شرط چنین می نویسد:

«هنگامی که به دیگران بدون قید و شرط عشق بورزیم،به آنان کمک نموده ایم تا احساس امنیت و اعتبار کنند و به هویت،ارزش و یکپارچگی وفاداری خود اذعان نمایند.بدین طریق مراحل رشد طبیعی در آنان ترغیب خواهد شد.نیز به آنان در راه ساده کردن قوانین زندگی که شامل:همکاری،مشارکت،خود انضباطی و کمال می باشد،کمک نموده ایم.و در نهایت به آنان در کشف حد اکثر توانمندی هایشان مساعدت کرده ایم.»

ارائه عشق بدون قید و شرط نیاز مند وجود ویژگی هایی در شماست،که در مورد آنها صحبت شد.با تک تک دانش آموزان خود صحبت کنید،آنها را درک کنید.ببینید آنها چه می خواهند،چگونه فکر می کنند و از چه چیزهایی می ترسند؟می بایست همواره ادب و مهربانی و نزاکت خود را به آنها نشان دهید.سعی کنید در دسترسشان باشید.از ستیزه کردن،موعظه کردن و تنبیه دانش آموزانتان بپرهیزید.بدترین دانش آموزان شما،بیشترین بهره را از این شیوه خواهند یافت.آنها ممکن است گستاخانه و بدون توجه رفتار کنند،اما به اندازه ی شاگردان خوش رفتار شما،حساس و در معرض هدایت هایتان قرار دارند.باید تعهدات خود را به همه،چه آنهایی که با صدای بلند نیازهای خود را اعلام می کنند و چه آنانی که در سکوتند به اجرا بگذارید.تسلیم نشوید،از راه باز نمانید و همواره به جلو حرکت کنید.علی رغم هر آنچه پیش آید،می بایست یکپارچگی شخصیت،اخلاق،توانایی حل مسائل و قابلیت اعتماد خود را به نمایش بگذارید. همه ی این اعمال رابالبخند توأم کنیدوباحالتی ازمهربانی به اجرادرآورید. باادامه ی این روشروز به روز خود رابیشتر دوست خواهید داشت وازکاهش بار مسئولیت خود تعجب خواهید کرد.

برآوردن انتظارات عمیق

علاوه برانتظارات سطحی ، دانش آموزان از شماانتظار آموزش وتدریس مناسب دارند. درشروع درس آنها خوش بین هستند ، انتظار دارند تامدرسه به آنان مطالبی با ارزشی را بیاموزد. آنها کاملاَ درانتطارندکه فواید این آموزش بیشتر از زحمات درس خواندن باشد.برخی از آنان پس از مدتی ازبرآورده شدن انتظاراتشان مأیوس می شوند.بیش از نیمی از دانش آموزان درمقاطع راهنمایی ودبیرستان ، دیگرباور ندارند که مدرسه عرضه کننده مطالب با ارزشی برایشان باشد. آنها انجام تکالیف مدرسه را کم ارزش تلقی کرده بنا بر این دست ازتلاش بر می دارند. ودرحقیقت امید خودرا ازدست می دهند. باچهار گام اصلی می توان تصویر را دگرگون کرده ودرس ومدرسه رابا ارزش ساخت که شمامعلمان می توانید به آسانی آنها را فراهم کنید. درگام اول ، ابتدا اجازه دهید تا دانش آموزان آنچه را که واقعاَ درطلب آن هستند یادبگیرند. اهمیتی ندارد که تاچه حد ما این عنوان درسی راباارزش تلقی کنیم. برخی ازدانش آموزان تنها بر حسب تصادف فرصت یادگیری آنچه را که دوست دارند، می یابند. علایق اکثردانش آموزان بامواد درسی همسو نیست ، حتی فراتر از آن ما آنچه راکه دانش آموزان دوست ندارند مورد ارزیابی وامتحان قرار می دهیم. آیا واقعاَ دانش آموزان به آنچه  به آنها می آموزیم نیاز دارند؟ وبه طورکلی آنها چه می خواهند؟ مسلماَ ضرری نداردکه این مطلب را کشف کنیم. دریک موضوع خاص درسی ازدانش آموزان بپرسید، کدام قسمت درس را دوست داشته اندوکدام قسمت را مفید می دانند. ابتدا ممکن است ایده های زیادی عرضه نکنند درصورتیکه به آنها اجازه فکر کردن بدهید، حتماَ شما را دراین مورد راهنمایی خواهند کرد.

دردومین گام می بایست ازجالب بودن مطالب مورد آموزش اطمینان یابیم.آنچه معلمان می آموزند باید به صورت جالب برای دانش آموزان مطرح گردد.علاوه برجالب بودن مطالب درسی ، باید سودمند و مفید نیز باشند. مسلماَ دانش آموزان درمورد این که انسان می تواند ماهها درفضا بدون تحمّل وزن خویش زندگی کنند، تصوّری ندارند.ممکن است تابحال به آن فکر هم نکرده باشند.همچنین درمورد برخی ازحیوانات و وزن آنها درهنگام تولد چیزی نمی دانند. درموردلهجه ها درزبان های گوناگون وعومل مؤثربر آن فکرنکرده اند.آنها احتمالاَ درمورد محصولات غذایی خانگی وسمی شدن آنها ونیزمداوای شخص مسموم چیزی نمی دانند. درمورد سرطان مطالبی شنیده اندکه به طورشگفت انگیزی مطالبی زیادی را بخاطر می سپارند اما درمورد اینکه حافظه چیست وچه عواملی سبب بهبود حافظه می شود اطلاعی ندارند.

سومین گام که سبب نگرش دانش آموزان نسبت به درس می شود این است که مراحل یادگیری توام بانشاط وسرگرمی باشد. درصورتی که آنان بتوانند درحین یادگیری آزادانه حرف بزنند ، عمل کنند وآثاری را خلق نموده وتولیدات خودرا با دیگران تقسیم نمایند ، باور می کنند که یادگیری امر جذاب وبانشاط است.مسلماَ دانش آموزان دوست ندارند ، ساکت نشسته واحساس دلزدگی کنند.درفصل (5) به چگونگی تدریس لذت بخش وتوام با نشاط خواهیم پرداخت.

چهارمین گام این است که به دانش آموزان خود انرژی بدهیم. مطلب اساسی این کتاب ایجاد انرژی درکلاس است درصورتی معلم با اخلاقی باشید دانش آموزان به شما اعتماد خواهند کرد ، اگر فرمند باشید از شما پیروی کرده و سعی رد خشنود کردنتان خواهند نمود و اما در صورتیکه کلاس را به سوی سینرژی(هم توان افزایی)سوق دهید.آنان لذت هایی را تجربه می کنند که شاید هرگز طعم آن را نچشیده باشند.غالباً همین کافی است که شما ر ادوست بدارند،ستایشتان کنند و نیز شما را باور داشته باشند.و به همین دلایل با شما همکاری نموده و هر آنچه از آنان بخواهید برایتان انجام خواهند داد.

به منظور حفظ فرمندی در کلاس،کافی است به دانش آموزانتان نشان دهید که در یادگیری مطالب مهم،جالب و مفید در زندگیشان به آنان کمک خواهید کرد.از حداکثر توان خود برای کمک به لذت بردن از یادگیری استفاده نمایید.در صورتیکه تمامی این اقدامات را انجام داده و از صدمه زدن یه دانش آموزان خودداری کنید،آنان به شما اعتماد نموده و بهترین تلاش های خود را به کار خواهند گرفت.

خلاصه ی آنچه تا به حال خوانده اید:

تا اینجا آموختیم که چگونه با نشان دادن رفتار های اخلاقی خود سبب اعتماد در دانش آموزان شویم.با استفاده از زیر بنای اعتماد و سایر عناصر،سینرژی(هم توان افزایی)در کلاس ایجاد خواهد شد.این فصل در مورد فرمندی بحث شد،صفتی که در عین حال که در اختیار و کنترل ماست،مس‍‍‍ئولیت ما نیز به شمار می آید.در فصل بعد درباره ی ارتباطات صحبت خواهیم کرد و می آموزیم که چگونه ارتباطی مؤثر با دانش آموزان خود داشته باشیم، چه بگوییم و چه نگوییم ، چگونه در حین ارتباط ،احترام و شأن را به دانش آموزان مان هدیه کنیم  و نیز جایگاه ارتباطات را در سینرژی(هم توان افزایی)مشخص خواهیم نمود.

درباره این مطالب فکر کنید

1-یکی از مواردی که معلمان را خشنود می کند پرداخت به موقع حقوق و دستمزدشان است (بدون توجه به دانش آموزان چه می آموزند.)برخی از آنان چندین برابر بیش از آنچه می آموزند ارزش دارند.تعداد کمی از آنها شایستگی نصف یا کمتر دستمزدشان را دارا می باشند.تصور کنید دانش آموزان شما قادر باشند در هر کلاسی که دلخواهشان باشد ثبت نام نمایید ، و دستمزد شما بر اساس تعداد والدینی که شما را به عنوان معلم فرزندشان انتخاب نموده اند ، باشد به بیانی دیگر دستمزد و شایستگی شما بستگی به میزان محبوبیت شما بین دانش آموزان داشته باشد. در چنین صورتی آیا شما در روش آموزشی و برخورد خود تغییری می دهید؟چه صفاتی را مورد تغییر قرار می دهید.(اگر در حال حاضر تدریس نمی کنید ده مورد از مواردی را که برای کسب محبوبیت بکار می گیرید نام ببرید).

2- فرمندترین معلم شما تا به حال چه کسی بوده است؟آیا او را دوست داشتید یا خیر؟معلمی را به یاد می آورید که از فرمندی برخوردار نبوده است؟چرا چنین تأثیری بر شما به جا گذاشته است؟

3- بسیاری از معلمان فرمند (جذّاب) بودن را دوست دارند اما احساس می کنند قادر نیستند شخصیّت خود را به سوی فرمندی سوق دهند؟تا چه اندازه با نظر این معلمان توافق دارید؟ ایا بطور کلی شخصیت انسان را قابل تغییرمی دانید؟ آیا فکر می کنیدمعلمان قادرند که شخصیت ظاهری خودراکه متفاوت ازشخصیت درونی وپنهانی آنهاست به نمایش بگذارند؟ درموردتجلی صفات خوب شخصیت چه حدود فکر می کنید؟