تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

وصیت نامه شهید باکری

وصیت نامه شهید باکری فرمانده ی لشکر 31عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم

دعاکنیدخداوندشهادت را نصیب شما کند که درغیراین صورت زمانی فرا می رسد که جنگ تمام می شود و رزمندگان امروزسه دسته می شوند:

- دسته ی اول به مخالفت با گذشته خودبر می خیزندواز گذشته ی خود پشیمان می شوند.

- دسته ی دوم راه بی تفاوفی را برمی گزینندودر زندگی مادی غرق می شوند وهمه چیز را فراموش می کنند.

-دسته ی سوم به گذشته ی خودوفادارمی مانند واحساس مسؤلیت می کنند که از شدت مصائب دق خواهند کرد.

پس از خدابخواهید  که با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید،چون عاقبت دو دسته ی اول ودوم ختم به خیر نخواهد شد وجزء دسته ی سوم ماندن بسیار سخت ودشوارخواهد بود.

توصیه های مدیریتی

توصیه های مدیریتی

صداقت درمدیریت از عوامل تحکیم روابط انسانی واخلاقی در بین کارکنان مدرسه وتسهیل در امور است وبه فرموده شهید بزرگوار دکتر بهشتی"من تلخی برخورد صادقانه را بر شیرینی برخورد کاذبانه ترجیح می دهم"

با این باور از پچ پچ های در گوشی با مدیر وبرخوردهای ریاکارانه در محیط کاری خود جلوگیری کنید.

کشف وشکوفایی استعدادهای کارکنان در گرو تفویض اختیار واقعی ومشارکت کارکنان در تصمیم گیریها همراه با مسؤلیت می باشد.برخوردهای ارباب- رعیتی وکارگر- کارفرما در شأن هیچ سازمانی مخصوصأ آموزش وپرورش نیست، چون این برخوردها در بین کارکنان ایجاد یاس وتنفر نموده که اگر هم بروزنکند وتحمل گردد هیچ وقت دوست داشتنی وزیبا نیست ونخواهد بود وپایه های روابط انسانی را متزلزل می کند.

روزمرگی ومدیریت سنتی وآزمون وخطا در اداره ی سازمان ها نمی تواند جوابگوی نیازهای جدید وبه روز کارکنان ودانش آموزان درقرن 21 باشد.

پس باید" اصول مدیریتی گیولیک" را آویزه ی گوش نماییم وراههای نو وتازه را جهت پیشبرد امور در پیش گیریم وقدمها را مطمئن،بادقت وپیش بینی شده برداریم وهمراهی دیگران را پشتوانه ی کار خود قرار دهیم.

 

درمذمت ریاکاری

آورده اند نانوایی آوازه ی شهرت ابوبکر شبلی از عرفای به نام شنیده بود وآرزوی دیدارش را داشت

یک روز شبلی به دکان او رسید ویک قرص نان برداشت ،نانوا نان را از او گرفت واز خود راند.

شخصی به نانوا گفت: چرا چنین کردی؟مگر تو عاشق شبلی نبودی،او شبلی بود.

نانوا خیلی ناراحت شد و از کرده ی خود پشیمان،بسرعت به دنبال او به راه افتاد تا به او رسید.با گریه و زاری به پای او افتاد و از او عذر خواهی کرد.

شبلی معذرت او را پذیرفت و گفت:باید میهمانی ترتیب دهی و همه ی مردم را دعوت کنی.نانوا صد دینار خرج کرد و همه جا را آذین بست.

شخص شوریده حالی در مجلس از شبلی خواست که دوزخیان و بهشتیان را معرفی کند.شبلی گفت:

دوزخی این میزبان مجلس امروز است،زیرا به خاطرشهرت من،صد دینار خرج کرد،اما به خاطر خدا یک قرص نان نداد.پس ای دوست مواظب باش که کار هایمان باید برای رضای خدا باشد نه افراد و از روی ریا کاری.