تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

مدیریت وکلاسداری جذاب ۱

۱-مقدمه                      

کیفیت آموزش درآمریکا وسایر کشورهای غربی درحال رکود وتنزل به نظر می رسد. علیرغم تلاشهای فراوان تعلیم دهندگان،دانش آموزانی که دوره های متوسطه را به پایان می رسانندآموخته های علمی چندانی ندارند وبطورمتوسط کیفیت آمورش نسبت به دهه های قبل افول پیدا کرده است. دانشگاهها مرتباَ واحدهای درسی جبرانی برای فارغ التحصیلان دبیرستانها ارایه داده تا آنها را به استانداردهای مورد انتظار برسانند. رشدفزاینده ی مشکلات انضباطی درتمام سطوح مدارس وبی تفاوتی دانش آموزان نسبت به آموزش وفراگیری،روز به روز معضلات بیشتری را به وجود می آورد.با وجودی که دانش آموزان هنوز هم اعتقاد دارند که آموزش وپرورش امر بسیار مهم است اما ،بیش ارنیمی از آنان گلایه دارند که در  دوره ی متوسطه آنطوری که باید، آموزش دریافت نمی کنند. همچنین انتقاد می کنندکه دروس خسته کننده ومعلمین بی انگیزه اند وبسیاری از آنان معتقد اند که اکثر مطالب درسی ربط چندانی به زندگی واقعی ندارد، پس دلیلی برای یادگیری این دروس نمی بینند.

      میلیونها دلار برای پیشگیری ازافول تعلیم وتربیت صرف شده است. برنامه های تربیت معلم مرتباَ اجرا شده است . مدارس جذاب ، رشته های هنر، علوم وریاضیات،تربیت بدنی وسایر رشته های تخصصی به امید ایجاد انگیزه در دانش آموزان تأسیس شده اند. برنامه های آموزش ابتدایی درهمه ی نقاط گسترانیده شده تا دانش آموزان آغاز بهتری داشته باشند.برنامه های تربیت معلم وآموزش های ضمن خدمت به قصد ارتقاء کارمعلمان درهمه ی مدارس به صورت استاندارد اجرا شده است . اما نتیجه ی این همه تلاشها نا امیدکننده است. با وجود این که همه چیز زیبا وپر زرق وبرق به نظر می رسد،تصویر آینده ی تعلیم وتربیت بسیار مبهم وتاریک است.

      همراه باوخامت وضعیت تعلیم وتربیت ، انگشت های اتهام همه جا را نشانه گرفته است :

ارزش های اجتماعی مغشوش اند، خانواده درحال از هم پاشیدن است. اولیا از معلمان وتعلیم وتربیت حمایت نمی کنند.تلویزیون وکامپیوترهای خانوادگی ازمدارس جذاب ترند.خشونت بیش ازحد رفتارهای انسانی در رسانه ها مورد توجه قرار می گیرد. داروهای مخدر دانش آموزان راخالی از ذهن نموده است. مرعوب نمودن دیگران، راهی برای بقای این دنیا به شمار می رود. برنامه های تربیت معلم ، معلمان را بطور وافعی برای اجرای تعلیم وتربیت آماده نمی کنند. عدم امنیت شغلی، انگیزه ی معلمان را برای ارتقاء ازبین برده است. تعدد مدیریت وجود دارد.برنام های آموزشی بیش از اندازه آسان شده است. کتابهایی که دانش آموزان می خوانند (اگروافعاَ بخوانند!) بی روح است . کامپیوتر کافی درکلاس وجود ندارد. زندگی دانش آموزان بسیا ر بی درد سر وتوأم با نازپروردگی است.ازطرف دیگر در دنیای پر ازپیچیدگی تحمل زندگی بسیار مشکل است. پول کافی صرف تعلیم وتربیت نمی شود و درآخرپولهایی زیادی دراین راه به دور ریخته شده است وغیره ...

      هریک ازاین عوامل ممکن است درافول تعلیم وتربیت دخالت داشته باشد.اما باوجوداقتدار معلمان ،آنان درمقابل جامعه لذت طلب، فروپاشی خانواده، وفور دارو های مخدر، بی تفاوتی دانش آموزان نسبت به درس وفقدان حمایت اولیاء احساس عجز وناتوانی می کنند. آنها نمی توانند دانش آموزان را وادار به یادگیری کنند،اما به محضی که دانش آموزان ازخود بی رغبتی نشان داده ویا درکلاس درس مردود شوند، معلمان هستند که مورد سرزنش قرار می گیرندوبه دور انداخته می شوند.

      هنوز هم برخی از معلمان به طورچشمگیری موفق اند. دانش آموزان آنها خوب یاد می گیرند،ازمدرسه ودرس لذت می برند وقدردان تعلیم وتربیت هستند. برخی از فارغ التحصیلان مدارس دولتی ازجمله هوشمند ترین دانش آموزانی هستند که تا به حال وجود داشته اند. چه عاملی موجب توفیق معلمان ودانش آموزان چنین مدارسی است،چیزی که شایدبرای معلمان ودانش آموزان نا موفق وجود نداشته باشد. آیا مدارس موفق پول بیشتری دارند؟ آیا ازتسهیلات بهتری برخوردارند؟ آیا معلمان این مدارس به مطالبی آگاهی دارند که دیگرمعلمان ازآن آگاه نمی باشند؟

      پول وتسهیلات درایجادبخت خوب چندان کارگشا نمی باشد، اما بلی، معلمین درمورد ایجاد آموزش ویادگیری لذت بخش مطالبی می دانند که می تواند بسیار با اهمیت باشد. آنهاازاین امر اطلاع دارند که دراغلب مواقع هنگامی که دخالت شخصی وارتباط نزدیک با دانش آموزان برقرار می نمایند،نتایج قابل توجهی به دست می آورند.این معلمان می دانند که چگونه دانش آموزان رابه سوی خود جذب نمایند وهمچنین آگاه اند که چگونه شأن ومنزلت دانش آموزان را تقویت نموده ودر این کار سرمایه کذاری کنند. انان اعمالی را مرتکب نمی شوند که به تخریب رابطه ی آنها با دانش آموزانشان ویا کوچک کردن دانش آموزانشان بیانجامد. این معلمین می دانند که چگونه به دانش آموزان کمک کنند تا تضادهای موجود را حل کرده واحساس مثبتی به وجود آورند. آنها آگاهند که چگونه دانش آموزان را به طور مستمربه درس علاقه مند سازند،همچنین به نحوه ی استفاده ازفرمندی خودکاملاَ اشراف دارند. معلمان با انجام این امور به دانش آموزان انرژی داده وبه آنان کمک می کند تا ازفعالیت های مدرسه لذت ببرند. همچنین مهارت ها واطلاعات با ارزشی را آموزش می دهند. دانش آموزان نیز به نوبه ی خود به معلمان احترام گذاشته وخود درفرایند یادگیری مشارکت می کنند وبسیار مسئولانه رفتار می نمایند. دراین نوع از کلاس ها مشکل انضباطی بسیار کم به چشم می خورد ویادگیری کیفی ورضایت بخش است. درچنین کلاسهایی رفاقت ودوستی کاملاَ متجلی است . دراین فرایند معلم ودانش آموز به یکدیگر انرژی می بخشند، وجو یادگیری پرنشاطی را فراهم می سازند که به ندرت برای سایرین قابل دسترسی است. این نوع آموزش ، آموزش به شیوه ی سینرژی نامیده می شود. که قادر است اغلب موانع ومشکلات مربوط به آموزش ویادگیری را فراهم نماید.

      درصورتی که رسانه های ما تا این حد افراد راشیفته واسیر خود نمی کردند ویا مشکلات اجتماعی تا به این حد فرانرفته بود، به بهبود اوضاع کمک می شد ، اما ما معلمان می توانیم با انباشت وذخیره ی انسانیت این مشکلات را ترمیم کنیم . مسلماَ آموزش به دانش آموزانی که روح وروانشان کمتر آسیب دیده ، آسانتر است اما ما می توانیم با دیدن نکات مثبت دانش آموزان آسیب دیده شروع کنیم . به ندرت دانش آموزی را خواهید یافت که به معلم قابل اعتماد ، مهربان ،  یاریگر ومعلمی که همه ی امید وعلاقه ی خود را در دانش آموزان خود خلاصه نموده  و کلاس وی کسالت بار نیست ، پاسخ مثبت ندهد.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد