تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

تدبیر

اموزشی ، پرورشی ، اچتماعی

مغایرتهای زمان ما

مغایرت های زمان ما:

ما امروزه خانه های بزرگ تر اماخانواده های کوچکتر داریم.

راحتی بیشتر اما زمان کمتر،مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر،آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریم.

متخصصان بیشتر اما مشکلات نیز بیشتر،داروهای بیشتر اما سلامتی کمتر،بدون ملاحظه ایام رامیگذرانیم،خیلی کم می خندیم،خیلی تند رانندگی می کنیم،خیلی زود عصبانی می شویم،تا دیر وقت بیدار می مانیم،خیلی خسته از خواب برمی خیزیم،خیلی کم مطالعه می کنیم،اغلب اوقات تلوزیون نگاه می کنیم وخیلی بندرت دعا می کنیم،چندین برابر مایملک داریم،اما ارزش هایمان کمتر شده است،خیلی زیاد صحبت می کنیم،به اندازه کافی دوست نمی داریم وخیلی زیاد دروغ می گوییم.

زندگی ساختن رایاد گرفته ایم،نه زندگی کردن را،تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ایم ونه زندگی رابه سالهای عمرمان.

ما ساختمان های بلند تر داریم اما طبع کوتاه تر،بزرگراه های پهن تر اما دیدگاه های باریک تر،بیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم،بیشتر می خریم اما کمتر لذت می بریم.ما تا ماه رفته ایم ،اما قادر نیستیم برای ملاقات همسایه ی جدیدمان ازیک سوی خیابان به آن سوبرویم.

فضای بیرون رافتح کرده ایم اما نه فضای درون را،ما اتم راشکافته ایم اما نه تعصب خود را،بیشتر می نویسیم اما کمتر یاد می گیریم،بیشتر برنامه می نویسیم اماکمتر به انجام می رسانیم.

عجله کردن را آموخته ایم ونه صبر کردن ،در آمدهای بالاتری داریم اما اصول اخلاقی پایین تر.

دهکده جهانی می سازیم اما ارتباطات کمتر داریم،کمیت بیشتر اما کیفیت کمتر.اکنون زمان غذاهای آماده اما دیر هضم است،مردان بلند قامت اما شخصیت های پست،سودهای کلان اما روابط سطحی،فرصت بیشتر اما تفریح کمتر،تنوع غذایی بیشتر اما تغذیه ناسالم تر،درآمد بیشتر اما طلاق هم بیشتر،منازل رویایی اما خانواده های از هم پاشیده.

بدین دلیل است که پیشنهاد می کنیم از امروز شما هیچ چیز رابرای موقعت های خاص نگذارید،زیرا هر روز زندگی یک موقعیت خاص است.

در جستجوی دانش باشید،بیشتر بخوانید،زمان بیشتری را با خانواده ودوستانتان بگذرانید،غذای مورد علاقه تان را بخورید وجاهایی را که دوست دارید ببینید،بهترین عطرتان را برای روز مبادا نگه ندارید وهر لحظه که دوست دارید از آن استفاده کنید.

بیایید به خانواده ودوستانمان بگوییم که چقدر آنها را دوست داریم،هیچ چیزی را که می تواندبه خنده وشادی شما بیفزاید به تاخیر نیندازید.

هر روز،هر ساعت وهر دقیقه خاص است وشما نمی دانید که شاید آن می تواند آخرین لحظه باشد.

لطیفه


آن را که خبر شد، خبرى باز نیامد

کتاب: داستانهای حکیمانه در آثار استاد حسن زاده آملی ص 121

یکى از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده بود، و در بحر مکاشفت مستغرق شده ، حالى که از آن معاملت باز آمد یکى از محبّان گفت : از این بوستان که بودى چه تحفه کرامت کردى اصحاب را؟
گفت : به خاطر داشتم که چون به درخت گل برسم دامنى پر کنم
هدیه اصحاب را، چون برسیدم بوى گل چنانم مست کرد که دامنم از دست برفت .(1)

پینوشت:

1- هزار و یک کلمه ، ج 3، ص 384 - 383.

نقش وجدان درتکامل اخلاقی


نقش وجدان بیدار در پیمودن راه تکامل اخلاقى

کتاب: اخلاق در قرآن، ج 1، ص 147

نویسنده: آیت الله مکارم شیرازى

از بعضى از روایات اسلامى استفاده مىشود که وجدان بیدار که از آن به واعظ درون تعبیر مىشود، نقش مهمى در پیمودن راه تکامل اخلاقى و تقوا دارد، بلکه بدون آن پیمودن این راه مشکل است.

در حدیثى از امام علىبنالحسین علیه السلام آمده است که فرمود: «ابن آدم انک لاتزال بخیر ماکان لک واعظ من نفسک، وما کانت المحاسبة من همک؛ اى فرزند آدم! تو همواره در مسیر خیر و خوبى قرار دارى مادام که واعظى از درون داشته باشى، و مادام که حسابرسى خویشتن از کارهاى اصلى تو باشد» . (1)

شبیه همین معنى با کمى تفاوت نیز از آن حضرت نقل شده است. (2)

در یکى از خطب نهجالبلاغه نیز چنین آمده است: «واعلموا انه من لم یعن على نفسه حتى یکون له منها واعظ وزاجر، لم یکن له من غیرها لازاجر ولاواعظ؛ آگاه باشید آن کس که به خویش کمک نکند تا واعظ و مانعى از درون جانش براى او فراهم گردد، موعظه و اندرز دیگران در او اثر نخواهد داشت!» (3)

بدیهى است در این راه انسان بیش از هر چیز نیاز به واعظى دارد که در همه حال با او باشد و از اسرار درونش با خبر گردد، و همواره او را تحت مراقبت خود قرار دهد؛ و چه عاملى جز واعظ درون یعنى وجدان بیدار مىتواند این نقش را عملى کند، و در لغزشها و خطاها در اولین فرصت به انسان هشدار دهد و او را از سقوط در پرتگاه انحرافات اخلاقى باز دارد .

در حدیثى از امام امیرمؤمنان علیه السلام چنین مىخوانیم: «اجعل من نفسک على نفسک رقیبا؛ از خودت مراقبى بر خویشتن قرار ده!» (4)

در حدیث دیگرى از همان امام علیه السلام آمده است: «ینبغى ان یکون الرجل مهیمنا على نفسه مراقبا قلبه، حافظا لسانه؛ شایسته است که انسان بر نفس خویش مسلط باشد، و قلب خود را مراقبت کند، و زبان خویش را حفظ نماید!» (5)

پىنوشتها:

1ـ بحارالانوار، جلد 75، صفحه .137

2ـ همان مدرک، صفحه .147

3ـ نهج البلاغه، خطبه .90

4ـ غررالحکم

5ـ همان مدرک